<img src="//radar.bayan.ir/bl!u02ydJm2pms/rb.gif?nos&amp;vi=23bdf3abbd762a60ca7313c86f98d493&amp;dh=fb51c5e91494f003f6d4272aae5f1ec2&amp;refx=" alt="" title="a" border="0">

امام زادگان عشق

به زیارت شهدا و حلقه وصل و توسل به گلهای سر سبد آفرینش خوش آمدید...

امام زادگان عشق

به زیارت شهدا و حلقه وصل و توسل به گلهای سر سبد آفرینش خوش آمدید...

امام زادگان عشق

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام... خوش آمدید....
زندگینامه نویسی صلواتی و سریع و عالی برای شهدای کشور ، افتخار ما در دنیا و آخرت است، اکثریت مطالبی که در این وبلاگ آمده محصول مصاحبه تلفنی یا حضوری با خانواده های معظم شهدا و ایثارگران است که نوشته شده و قبل از درج در سایت، به رؤیت و تأیید خودشان رسیده است. شما خانواده محترم شهید نیز اگر خواستار نوشتن زندگینامه برای شهید بزرگوارتان هستید بر ما منت گذارید و با شماره ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ (صادقی) تماس بگیرید تا در اسرع وقت با افتخار فرمانبری کنیم. ما وابسته به هیچ شخص و سازمانی نیستیم فقط به عشق شهدا و سید و‌ سالارشان حضرت اباعبدالله الحسین، رایگان و عاشقانه و با تمام وجود کار میکنیم و هیچ پاداش و مقامی نمیخواهیم جز شهادت و وصال شهدا....
نثار ارواح مطهر و منور تمام انبیا و اولیا و شهدا و صلحا و اموات منسوب به صلوات فرستندگان، فاتحه مع الصلوات، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
در ضمن، انتشار مطالب این سایت آزاد است و حتی بدون ذکر منبع پاداش الهی دارد. پس یاعلی...
-----------------------------------------------
برای دریافت صلواتی کتاب امام زادگان عشق و آثار انتشارات هدهد به سایت هدهد مراجعه فرمائید: www.hodhodiran. ir
-----------------------------------------------
ارادت

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

هوالجمیل / اوائل بهار امسال 1403 که با بهار قرآن و ماه مبارک رمضان مصادف بود توفیق زیارت مزارات مطهر شهدای گرانقدر شهر ولایتمدار سیدان فارس نصیبم شد که از تمام قبور مطهر شهدا عکسبرداری گردید، متن مزار قاسم تفاوتی چشمگیر داشت، در وب که سرچ کردم به زندگینامه شریف این جوانمرد بزرگوار رسیدم که تقدیم آزادگان و با غیرتان جامعه و تاریخ می شود. 

درود بر والدینی که این جوانمرد را تربیت کردند، درود بر خانواده و فرزندش، درود بر همشهریان و هموطنانش و درود بر خدا بر عاشقان و پیروانش... به برکت صلوات بر محمد و آل محمد/ والسلام : انتشارات هدهد 

بسم رب الشهداء والصدیقین
نام : قاسم سجادیان فرزند اکبر، ولادت: ۱۳۵۲سیدان فارس، شهادت : ۱۸ تیر ۱۳۷۸ سیدان، مبارزه با مفسدین و اراذل و در دفاع از نوامیس مسلمین

به نقل از سایت آمرین، با اندکی تصرف و تلخیص

هنوز صدای تپش قلبش را می شنوم، گویی هیچ دشنه ای نمیتواند آهنگ سرشار از شور حسینی قلبش را از تپش باز دارد چرا که این قلب آغازین تپش خویش را در تاسوعای حسین علیه السلام آغاز کرد و بیست و چند سال بعد در جمعه روزی که متعلق به فرج پرشکوه فرزند عدالت گستر امام حسین ، مهدی موعود(عج) است در صف منتظران واقعی حضرت مهدی ارواحنا له الفداء عاشقانه سینه خویش را سپر بلای ارزشهای ناب اسلام و انسانیت گردانید. راستی مگر قلبی را که عمری به عشق عاشورایی شدن از عاشورا تا آدینه فرج می تپیده با مرگ نسبتی است؟ هرگز ، این چنین قلبهایی را باید زیارت نمود چرا که جز خدا در آن راه ندارد.

براستی که مرگ در نظر اینان چونان خورشیدی است که بر صفحه ظلمت بار روزگار طلوع می کند و یکباره فارغ از همه وابستگی های مادی و دنیوی ، صفا بخش وجود خداجویشان می گردد حلاوتی که در گفتار و کردار اینان است در هیچ چیز و هیچ کس نمی توان یافت و چه زیبا بود لحظه ای که اولین گریه مظلومانه خویش رادر تاسوعای سید الشهدا(علیه السلام) سال۱۳۵۲ هجری شمسی سرداد. گویی از همان آغاز با مولایش میثاق پاسداری از حریم امر به معروف و نهی از منکر را مستحکم می ساخت.

ای آیه آسمانی قیام و استقامت سرخ با آنکه در سطوت و ایثار شهره خاکیان بودی لیک کسوت زیبنده شهادت پوشیدی تا در بستر مشقتی عاشقانه طلیعه دار راهی پر رهرو باشی اکنون به جرأت می توانم بگویم ، امثال تو هفتاد و سومین لاله معروف دشت نیلگون عاشورایید که با زلال خون خویش صفحه صفحه تاریخ را طراوتی تازه بخشیدید.
درود بر تو از آن روزی که عطر وجودت حکایت از عاشورایی دوباره داشت و ذره ذره وجودت با عشق سیدالشهدا(علیه السلام) پیوند خورد و مبارک باد تو را پیوندی که در آن، سریره جاودانگی است.

مروری بر سیره و زندگی نامه شهید قاسم سجادیان
دوران کودکی وتحصیل
شهر سیدان «در هفتاد کیلومتری شمال شیراز و از توابع شهرستان مرودشت » که به دیار سادات و مومنین شهره است، زادگاه قاسم بود و قاسم ها، به یمن وجود شیر زنان و دلاور مردانی از این دست، سیدان سد نفوذ ناپذیری بودند در برابر فساد نظام ستم شاهی و پیشتاز منطقه در پیروزی انقلاب اسلامی و حماسه دفاع مقدس به طوری که اولین شهید انقلاب اسلامی شهرستان (شهید عبدالعلی حسن پور) و از جمله نخستین شهدای دفاع مقدس (شهید امراله پور هاشم) را در سطح شهرستان مرودشت را مردم متدین سیدان تقدیم اسلام و میهن اسلامی نمودند.

در چنین فضای مذهبی و محیط بالنده ای بود که قاسم سالهای تحصیل خود را می گذرند و روز به روز فضائل انسانی او بارزتر می شد که گوشه ای از آن طی سالهای تحصیل در دبیرستان شهدای سیدان متجلی شد.

خاطره
یکی از معلمین می گوید : این جوان بسیار با وقار و محجوب بود و از روحیه جوانمردی برخوردار، در فعالیت های فوق برنامه فعال بود، بیاد دارم که در نمایشنامه ای مربوط به جنگ، نقش شهید را به خوبی اجرا کرد، هنگام خداحافظی با معلمین متواضعانه، عقب عقب می رفت که چنین رفتاری را از کمتر دانش آموزی می دیدیم. روزی در مدرسه و در جمعی که قاسم بین ما بود صحبت از تشویق عده ای از دانش آموزان که مد نظرمان بود شد در این فکر بودیم که به چه طریقی و از کجا جوائزی که ترجیح می دادیم نهج البلاغه باشد تهیه کنیم. فردای آن روز قاسم کارتنی در دست گرفته به طرف ما آمد و گفت فکر جایزه نباشید و رفت، دیدیم آنها را تهیه و کادو کرده است.

خدمت سربازی و ازدواج
هرچند قاسم در دوران تحصیل نیز مددکار پدر بود، اما عشق و احساس مسئولیت بی اندازه در برابر والدین ، والدینی که درخت زندگیشان جز او و تنها خواهرش ثمره دیگری نداشت ؛ مشاهده زحمات مادر پای دار قالی و دست های پر از تاول پدر برایش انگیزه ای جهت ادامه تحصیل نمی گذاشت. هر چند درسش خوب بود ، از این روی سال چهارم متوسطه رشته علوم تجربی را تا آخر ادامه نداد و با اصرار در تاریخ ۱۸/۲/۷۱ به خدمت سربازی رفت و آنجا نیز درخشید. برادران پاسدار از او بسیار راضی بودند زیرا مانند یک بسیجی زمان جنگ که برای رزمندگان خاکریز می زد، او نیز روی لودر سپاه عاشقانه و با مهارت و اراده ای فوق العاده کار می کرد و در عین حال از نماز و فرائضش غافل نبود.

سال ۷۳ خدمت او تمام شد و پدر؛ جوان رشید و با وقار، نیرومند و پهلوان سیرت و دلاوری بلند همت را در کنار خود می دید که به گفته پدر و دوستان و همکاران با رفتار و گفتارش به آن ها درسهای تازه ای می داد. درسهایی از جوانمردی ، غیرت ، سخاوت ، تعصب به دین و ناموس ، ساده زیستی ، اخلاص و بی ریایی… که در هر مقوله خاطرات و حکایات فراوان و به یاد ماندنی در اذهان است که جای ذکر آن ها در این مختصر نیست.

سال ۷۴ با دختر عمه اش که از سادات محل بود ازدواج کرد که ثمره این ازدواج فرزندش حامد است که در زمان شهادت بابا دوساله بود.

سخن و خاطره ای از همسر شهید
… چون اقوام نزدیک بودیم فکر می کردم او را می شناسم اما زمانی که زندگی مشترک مان آغاز شد فهمیدم شناختم نسبت به او بسیار اندک است، جوانی بود بسیار با حلم و گذشت ؛ بردبار و مودب، اغلب کارهایش را خودش انجام می داد؛ خدا می داند که در مدت ۴ سال از او بی احترامی ندیدم، به اقتضای شغلش که در معدن سنگ و روی لودر کار می کرد اغلب پیش یا اندکی پس از اذان صبح از خواب بیدار می شد نماز می خواند بسیار راحت و بی تکلف، ستاره ها در آسمان بودند که خانه را ترک می کرد . گاهی می شد که دو یا سه روز او را نمی دیدم زیرا وقتی از سر کار می آمد ما در خواب بودیم و هنگامی که می رفت هم ما خواب بودیم .

این همه تلاش و فعالیت در حالی بود که او نیازی به کار کردن نداشت و می توانست در ناز و نعمت زندگی کند و مثل خیلی از همسالانش که حتی موقعیت و تمکن مالی چون او نداشتند؛ در عیش وعشرت به سر برد، اما انگار کار و فعالیت جزء جوهری وجودش بود. چیزی که شگفتی من را بر می انگیخت تواضع و فروتنی بی اندازه او نسبت به والدینش بود . صبح از لحظه بیداری تا زمان ترک منزل گاهی ۱۰ بار و بیشتر به پدر و مادر سلام می کرد، از این اتاق به اتاق دیگر می رفت سلام می کرد، از حیاط وارد خانه می شد، باز سلام می کرد. صبح نمی گذاشت پدرش دنبال جوراب و کفش و پیراهن بگردد، اگر می یافت جلوش می گذاشت و اگر نمی یافت لباس و پیراهن خود را به پدرش می داد واقعا تا آن روز کسی را چون او ندیده بودم.

آخرین شب زندگی شهید از زبان مادرش
ساعت از ۱۲ شب گذشته بود که همراه پدرش از سر کار آمد(شب جمعه ۱۷/۴/۷۸) شام خورد و برای استراحت به پشت بام منزل رفت. دقایقی بعد پیش من و پدرش آمد و گفت دلم می خواهد امشب همگی یکجا بخوابیم ؛ چون دیده بود هوای بیرون خنک است فکر ما بود، من بهانه آوردم که درب خانه ها باز است احتیاط دارد این موقع شب کلید ها هم زیاد است نمی دانیم کدام کلید به کدام در می خورد؛ شهید بلند شد همه کلیدها را آورد چسب کاغذی هم آورد روی تک تک کلیدها نوشت وچسباند که این کلید مال پذیرایی است این مال فلان اتاق است و….. گفت خوب این هم از کلیدها برای همیشه راحت شدید، من گفتم پا ندارم از این همه پله بالا بروم مرا بغل کرد و از پله ها بالا برد؛ خلاصه ما را راضی کرد و آن شب بنا به خواست شهید همه در کنار هم بودیم.
جریان شهادت شهید جبهه امر به معروف و نهی از منکر قاسم سجادیان از زبان شاهد عینی
خانم سالاری معروف به محمدی از بانوان مؤمنه ساکن حومه شیراز است که مربی قرآن و ذاکر اهل بیت است. او در این باره می گوید:
ما برای استفاده از طبیعت حومه سیدان به آنجا رفته بودیم و ناهار که خوردیم راه افتادیم تا به شیراز برگردیم، در کوچه  باغ های مسیر، یک پیکان قهوه ای چند بار از ما سبقت گرفته و ما را خاک دادند و نهایتا در آن گرمای هوا و خلوتی مسیر کمی جلوتر راه را بر ما بستند، یکی از آنها با چاقو زیر گلوی شوهرم گذاشت و نفر دوم از شیشه عقب تا کمر وارد ماشین شد و ما  را اذیت می کرد، هر چه ما التماس می کردیم، تمسخر می کردند، در حال استغاثه بودیم و در اوج ناامیدی یک مرتبه متوسل به آقا ابوالفضل(ع) شدم که بی درنگ جوان رشیدی که محاسن زیبایی داشت، با خودرو از راه رسید و پیاده شد، ابتدا آنها را به اسم صدا زد و گفت با اینها چه کار دارید؟ این ها میهمان ما هستند؟ گناه دارند… و آن دو گفتند: قاسم راهت را بگیر و برو، در کار ما دخالت نکن، شهید با کلمات متین چند دقیقه با آنها صحبت می کرد اما نهی لسانی بی تاثیر بود، آنها با شهید درگیر شدند اما قاسم عزیز بسیار رشید بود هر دوی آ‌ن ها را گوش مالی داد و درمقابل تهدید آنها خم به ابرو نمی آورد.
قاسم ما را سوار ماشین کرد و گفت تا من هستم بروید، ناگهان یکی از آن دو خبیث از داخل ماشین دشنه بزرگی آورد و در یک آن در سینه شهید فرو کرد و هر دو پا به فرار گذاشتند. فریاد یا حسین یا حسین ما بلند شد، شهید دست بر شکم، ما را دلداری می داد تا این که  وسیله ای از راه رسید و آن عزیز را به درمانگاه محل برد ما خودمان را به آنجا رساندیم شهید روی تخت خوابیده بود، در حالی که ما گریه و زاری می کردیم به من گفت :

خواهر ناراحت نباش من که چیزیم نیست، به خدا اگر در این راه کشته هم شوم وجدانم راحت است و سرانجام پس از انتقال آن دلاور مرد به بیمارستان شهید مطهری مرودشت روح پاکش در ساعت شش عصر جمعه هجدهم تیر ماه سال هفتاد و هشت در جوار حق مأوا گرفت...

و دوباره : بینهایت درود بر والدینی که این جوانمرد را تربیت کردند و بر همسر و فرزندش، درود بر همشهریان و هموطنانش و درود بر خدا بر عاشقان و پیروانش... به برکت صلوات بر محمد و آل محمد/ والسلام : انتشارات هدهد 

۰ نظر ۳۰ فروردين ۰۳ ، ۰۳:۳۳
هیئت خادم الشهدا

سید رحیم حسینیشهید سید رحیم حسینی فرزند سید حسن، دیپلم، متاهل، سرباز ارتش، کشاورز، تولد:1339/04/16 ،  شهادت:1360/12/05چزابه، تدفین:مسجد روستای تجکنارمنطقه عملیاتی:چزابه، در اثر اصابت تجکنار

وصیتنامه شهید رحیم حسینی

" ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً احیاء عند ربهم یرزقون"
گمان مبرید که شهداء مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند.
من سید رحیم حسینی فرزند سید حسین افتخار می کنم که یک فرد مسلمان هستم و ایدئولوژی ام اسلام است؛ اسلامی که به من فهماند چگونه بیندیشم و چگونه راهم را انتخاب کنم. به قول امام حسین (ع)  شهادت دعوتی است به همه نسلها و به همه عصرها . من در راه خدا جهاد می کنم(جهاد فی سبیل الله) و تا آخرین قطره خون که در بدن دارم با کفار می جنگم. ای مردم بدانید که حق همیشه پیروز است و کفر سرنگون.
پدر بزرگوارم – مادر عزیزم سلام علیکم. ممکن است این آخرین پیام من به شما باشد. پدر و مادر عزیزم از این که دور از شما هستم می دانم که شما از دوری من رنج می برید امیدوارم که خداوند متعال صبر و استقامت را به شما ارزانی بدارد مادر مهربانم- تو بسیار برایم زحمت کشیدی تو را رنج بسیار دادم خداوند به تو صبر عطا بفرماید، مادر جان از اینکه فرزندت را در راه اسلام از دست می دهی ناراحت مباش دیگر در آن روز قیامت فاطمه زهرا(س) بانوی صدر اسلام از تو گله ندارد پیش او سربلند خواهی شد.
و تو پدر عزیزم- اگر اشتباهی از من سرزده مرا ببخشید که نتوانستم زحماتت را جبران کنم و برایم از خدا طلب مغفرت کنید. پدرم امیدوارم مانند ابراهیم (ع) که فرزندش اسماعیل را برای رضای خدا قربانی می کند صبور باشی و شما هم مرا در راه خدا از دست می دهی ناراحت مباش.
پدر عزیزم – تو در حق من پدری کردی خدا اجرت دهد.
و تو ای همسرم- ناراحت مباش از تو می خواهم که زینب گونه باشی و فرزندم اصغر را جوان رشیدی ببار بیاوری تا ادامه دهنده راه پدرش که همان راه خدا و اسلام است باشد.
اصغرم- هیچوقت در انتظار پدرت مباش چون این انتظار بیهوده است و سرانجام خوبی ندارد. اصغر جان- بدان اگر من پدر خوبی برایت بودم فقط در دنیا می توانستم کاری برایت بکنم.
سعی کن مرد باشی. پسرم در همه حال اسلام پیروز است و کفر نابود شدنی امیدوارم که اسلام را سرمشق زندگی خود قرار بدهی. این تو هستی که باید با دقت بنگری و کدامین راه را سرمشق زندگی خود قرار بدهی.
و این راه همیشگی از یادتان نرود.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
سرباز اسلام سید رحیم حسینی

پدر شهید:

رفتار خیلی خوبی داشت خیلی قران می خواند و با نماز و قران خوان بود و در نماز جماعت شرکت می کرد اگر غیبت کسی را میکردیم ناراحت می شد.

همسر شهید:

اخرین بار مرخصی اش بود وقتی می خواست برود نزدیک دروازه شده بود دیدم نوری تمام در سرش را گرفته بود صدایش زدم  گفت کاری داری؟ گفتم نه با تعجب دیدم نورانی تر شدند همان لحظه شهادت را وجودشان حس کردم......

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

۰ نظر ۳۰ فروردين ۰۳ ، ۰۰:۱۷
هیئت خادم الشهدا

شهید بزرگوار سید رحیم حسینی/ فرزند یوسف و صفیه/ ولادت : پنجم اردیبهشت 1350 ، تهران / ۱۸ سـاله/ شیعه، مجرد، بسیجی، ایرانی، دوم متوسطه، رشته علوم اقتصادی، شهادت 29 خرداد 1367 ، بر اثر اصابت ترکش : آرامگاه : بهشت زهرا، تهران، برادر شهید گرامی سید رئوف حسینی

 

شهید گرامی سید رئوف حسینی فرزند یوسف، 17 ساله از تهران، مجرد، چهارم دبیرستان، شهادت در حین نگهبانی در بوکان در 29 فروردین 1362 حوادث غیرمترقبه مناطق جنگی، مزار : هشتگرد. 
زندگینامه به نقل از سایت گلزار:
سی ام دی ۱۳۴۵، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش سیدیوسف و مادرش، صفیه نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و نهم فروردین ۱۳۶۲، در بوکان بر اثر اصابت گلوله شهید شد. مزار او در هشتگرد واقع است. او را علی نیز می نامیدند. برادرش سیدرحیم نیز شهید شده است.

۰ نظر ۲۸ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۴۷
هیئت خادم الشهدا
هوالجمیل /  اگرچه همیشه خداوند را شاکر بوده و هستم که بعد از دفاع مقدس، ایران بخاطر درایت مقام معظم رهبری از هفت جنگ قطعی عبور کرده اما همیشه حسرت نبرد مستقیم با اسرائیل در دلمان بود و تبدیل به عقده شده بود اما اینک خداوند را بی نهایت بار شاکریم که بعد از 45 سال بالاخره دیشب پرواز تهران  تل آویو برقرار شد، کاش می شد بجای شهدا تموم موشکها و پهبادهای سپاه و دست شلیک کنندگانشان را می بوسیدم، از طرف تمام شهدا، مخصوصاً شهدای گمنام و امام موسی صدر و حاج احمد متوسلیان از رهبر، سپاه، قوای سه گانه و مردم سپاسگزارم، خدایا بی نهایت بار شُکرت...
مبارک است....، تا کور شود هر آنکه نتواند دید...

بعد از ماه دوم جنگ غزه تصمیم گرفته بودم دیگه شعرهای حماسی علیه اسرائیل نگم، شعرهائی که برای دفاع مقدس گفته بودیم عملی شده بودند ولی تموم شعرامون برای فلسطین مثل شعار بی عمل بود، نه اجازه حضور و جنگ مستقیم با اسرائیل داشتیم نه نظام وارد فاز نظامیگری با رژیم صهیونیستی می شد ولی حالا که می بینم شعرام عملی شدند و اقتدار ایران و شهیدان به جهان ثابت شد با تموم وجود به ایران و نظام و رهبری می بالم و... چشمۀ خشک طبعم دوباره ذوق شعر حماسی (حماس+ی) گفتن پیدا کرده.

بیاد میارم بعضی از شعرام که با شهدا و جانبازان و آزادگان و ایثارگران مرور می کردیم از غزل «نسل تبر» که روز بعد از انتفاضۀ اول در سال 1365 سرودم تا ترکیب بند «صبح صادق» و شعرهای کوچک و بزرگ دیگر... تا غزل «آذرخش» و مثنوی «بسیج جهانی اسلام» با این چند بیت پایانی :

ز کابوس جنگ جهانی نترس

ز تزویر و زور و تبانی نترس

چو برپاست جنگ جهانی کنون

چرا ارض اسلام غلطد به خون

تو اسلام را رهبری یا علی

بده اذن جنگاوری یا علی

که کبریت در دست فهمیده است

و دنیا ز باروت پوشیده است

و قصیده «غزه یک زاغه پر سجیل است» و چندین شعر دیگر... تا رباعی:

ما چلچله های حامل سجیلیم

در هم شکننده سپاه فیلیم

گر امر کند رهبر ما، در یک دم

نابود کنندگان اسرائیلیم

و آخرین دوبیتی که در سوگ غزه مظلوم و مقتدر، در شش ماه گذشته ورد زبان و روحم بود:

تو را جان بلاکش بود ایکاش

به زیر تیر و ترکش بودم ایکاش

فلسطین غریب و بی دفاعم

کنارت زیر آتش بودم ای کاش

به امید شهادت در نبرد با اسرائیل و تمام شدن جنگ خانمانسوز غزه با درایت مقام معظم رهبری. انشاءالله

والسلام – صادقی – هدهد  - یکشنبه 26 فروردین 1403

۰ نظر ۲۷ فروردين ۰۳ ، ۰۲:۱۲
هیئت خادم الشهدا

�بسم الله الرحمن الرحیم 
 �اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ و اَحِبّائَه، �اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، �اَلسَلامُ عَلَیکُم یااَنصَارَدینِ اللهِ، �اَلسَلامُ عَلَیکُم یااَنصارَرَسُولِ اللهِ ، �اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ ، �اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، �اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، �اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا  عَظیمًا، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ .مَعَکم 🕊 

 


 

۰ نظر ۲۶ فروردين ۰۳ ، ۱۶:۴۵
هیئت خادم الشهدا

ساعتی قبل، دو خودروی نیروی انتظامی در محور مواصلاتی سوران ـ مهرستان مورد حمله تروریستی قرار گرفت.

 ۵ مامور پلیس در این حمله به شهادت رسیدند و ۱ مامور دیگر مجروح شد.

براساس این گزارش، این دو خودرو ‌در حال انتقال عامل اصلی شهادت شهید "شیبک" ‌از سیب و سوران به مهرستان بودند که در مسیر برگشت به سیب و سوران مورد حمله ‌عناصر گروهک جیش الظلم قرار گرفتند.

گروه تروریستی جیش‌الظم ‌با صدور بیانیه‌ای مسئولیت این حمله را برعهده گرفت.

اسامی شهدا به شرح ذیل اعلام میگردد:
محسن کمالی دوست 
اسماعیل بزی الله ری
کاظم ملائی
حسین سردشتی بیرجندی 
بهزاد بارانی

منبع: پایگاه پلیس سیستان و بلوچستان

۰ نظر ۲۲ فروردين ۰۳ ، ۰۰:۴۲
هیئت خادم الشهدا

۰ نظر ۲۱ فروردين ۰۳ ، ۱۴:۴۶
هیئت خادم الشهدا
۰ نظر ۲۱ فروردين ۰۳ ، ۰۰:۵۲
هیئت خادم الشهدا

سردار شهید محمد حسن صادقی (ابوالفضل) با کد ملی ‏۲۲۹۹۸۶۶۸۱۷ فرزند مرحوم آقاکوچک و مرحومه پروین قائدشرفی، متولد ۱۵ فروردین ۱۳۴۴ زرقان فارس که پس از ۶ سال نبرد قهرمانانه و حماسه سازی خالصانه و بارها خط شکستن و مجروح شدن نهایتاً در ۲۲ سالگی در تاریخ ۱۳۶۶/۱/۱۹ در عملیات کربلای ۸ در شلمچه آسمانی شد و به آرزوی دیرینش رسید... پیکر مطهر ایشان نیز چند روز بعد به همراه ده نفر از همرزمانش تشییع و در قطعه دوم گلزار شهدای زرقان به ساکنان ملکوت و عاشورائیان زمان پیوست و ‌روح ناآرام و دریائی او به آرامش ابدی رسید.شهید ابوالفضل صادقی از سن ۱۵ سالگی به بسیج پیوست و ادامه تحصیل را به آینده موکول کرد و از اولین بسیجیهای کشور بعد از شروع جنگ تحمیلی بود، نهایتاً پس از سالها بسیجی بودن با اصرار همرزمانش به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و تا زمان شهادت، به همراه برادرانش در گردانهای خط شکن فجر و کمیل عاشقانه و خالصانه حماسه ها آفرید...
ابوالفضل یکی از بنیانگذاران گردان خط شکن فجر لشکر المهدی و از یاوران سردار جعفر اسدی و همرزم شهیدان جلیل اسلامی، مرتضی جاویدی، رضا بدیهی و محمدعلی فرهادیان فرد ، علی اصغر سرافراز و حسین اسلامی بود و در عملیاتهای مختلف با هم بودند. 

ابوالفضل که سرداری با صفا و بی ریا بود همیشه سعی در گمنامی داشت و همرزمانش خاطرات زیادی از شجاعت و رشادت و شهامت او دارند. او مطالعات وسیعی در ادبیات ایران و تاریخ سیاسی اسلام داشت و یکی از مؤسسین ورزش باستانی در جبهه بود و با صدای خوبی که داشت به عنوان مرشد زورخانه نیز ایفای نقش میکرد.

فرازهایی از یکی از وصیت نامه های شهید بزرگوار ابوالفضل صادقی 


خدایا فرج امام عصر (عج) هرچه زودتر نزدیک بگردان و ما را از سربازان حقیقی آن حضرت قرار بده. بله سرنوشت هر قوم و ملت بستگی به رفتار و کردار آن قوم دارد و چون در راه الله تغییر کند خداوند هم سرنوشت او را در راه خود تغییر خواهد داد و آن قوم آمرزیده درگاه خداوندی می 
باشند. خدایا من فقط بخاطر رضای تو و تسلیم بودن به امر تو به ندای حسین زمان لبیک گفتم و برای یاری اسلام به جبهه حق علیه باطل رفتم که تو وعده فرموده ای : إن تنصر االله ینصرکم و یثبت اقدامکم. پس از تو می خواهم که در راه بزرگ و جهاد مقدس مرا ثابت قدم بداری، خدایا لغزش های مرا که بخاطر نادانی و جوانی مرتکب شده ام ببخش. خدایا پدر و مادرم که بزرگترین مشوق من در این راه بودند ببخش و بیامرز و به آنها جزای خیر کرامت بفرما چه آنها حق بزرگی به گردن من دارند. خدایا ملت حزب اللهی ایران را هر چه زودتر به پیروزی نهایی و فتح بزرگ برسان و ملتهای مستضعف جهان را در سایه رهبری امام، حامی و نجات بخش باش. مستضعفین جهان بر حکام مستکبر و جهانخوار و ستمگر پیروز و مسلط گردان. خدایا روح شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ایران را با شهدای کربلا و بدر و احد محشور بگردان. 
بنده خدا و سرباز امام : ابوالفضل صادقی - سال ۶۱ 

۰ نظر ۲۰ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۴۳
هیئت خادم الشهدا

به گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدان، سردار دوستعلی جلیلیان با بیان اینکه عامل اصلی شهادت شهید "شیبک" دستگیر شد، اظهار داشت: ‌شب گذشته  عامل اصلی شهادت شهید حسینعلی شیبک حین خروج از مرز در سراوان دستگیر شد.

سردار جلیلیان گفت: در 22 اسفندماه سال 1402 ستوان دوم «حسینعلی شیبک» حین ماموریت کشف مواد مخدر و درگیری با اشرار مسلح در اثر اصابت گلوله در یکی از محورهای مواصلاتی شهرستان مهرستان توسط قاچاقچیان مواد افیونی و اشرار مسلح به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

فرمانده انتظامی استان گفت: دستگیری عاملان این جنایت به صورت ویژه در دستور کار ماموران پلیس این فرماندهی قرار گرفت. تیم رسیدگی کننده به پرونده با تلاش شبانه روزی خود یکی از اشرار مسلح و  عامل شهادت شهید شیبک را مورد شناسایی قرار داد و با اقدامات پلیسی ویژه و رصد اطلاعاتی مشخص شد نامبرده یکی از اعضای وابسته به گروهک های معاند است.

وی تصریح کرد: پس از رصد و اقدامات شبانه روزی محل تردد عامل اصلی و دو نفر از مرتبطین در شهاد‌ت شهید والامقام شیبک که قصد خروج از کشور را داشتند در محور مواصلاتی شهرستان سراوان شناسایی و ضمن هماهنگی و تشریفات قضائی تیم عملیاتی پلیس به محل حضور متهمان اعزام و پس از اطمینان از حضور نامبردگان در یک عملیات غافلگیرانه، عامل اصلی و دو نفر همدستش دستگیر و خودرو پژو آنها نیز توقیف شد.

به گزارش تسنیم، 22 اسفند ماه اکیپ گشتی ماموران انتظامی مهرستان حین تامین امنیت محور مواصلاتی به دو دستگاه خودرو مشکوک و حین اقدام برای توقیف، سرنشینان خودروهای مشکوک به سمت ماموران تیراندازی کرده که با پاسخ قاطع مواجه شدند.

بر اثر این درگیری یکی از کارکنان انتظامی شجاع انتظامی به نام استواریکم حسین شیبک مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در حین انتقال به مرکز درمانی به فیض عظمای شهادت نائل شد.

روحش شاد، یادش گرامی، نثار روح مطهرش فاتحه مع الصلوات

۰ نظر ۲۰ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۳۸
هیئت خادم الشهدا

۰ نظر ۲۰ فروردين ۰۳ ، ۰۳:۰۷
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

السلام علیکم شهداء جمیعاً و رحمة الله و برکاته

اینروزها سالگرد عملیات پر افتخار کربلای 8 در سال 1366 در شلمچه است. در این عملیات دلاورانی از رزمندگان اسلام به شهادت رسیدند که زرقانی‌های این گروه عبارتند از شهیدان گرانقدر: سردار شهید عباس حاجی زمانی، شهید عبدالرضا غفاری پور، شهید علی اکبر علیشاهی، شهید محمد رضا جاوید، شهید اصغر سیف، شهید محمد رضا روحانی پور، شهید حسین خالص حقیقی، شهید محمدعلی خالص حقیقی و شهید غلامعلی محمدی و سردار شهید ابوالفضل صادقی.... روحشان شاد، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد

۰ نظر ۲۰ فروردين ۰۳ ، ۰۰:۰۴
هیئت خادم الشهدا

به گزارش ایرنا، به دنبال حمله تروریستی گروهک جیش الظلم به ۲ شهرستان چابهار و راسک که در ساعات اولیه بامداد پنج‌شنبه ۱۶ فروردین ماه به‌قصد برهم زدن امنیت و سلب آرامش مردم به‌طور همزمان به چهار نقطه از اماکن عمومی و پایگاه‌های نظامی و انتظامی برقرارکننده امنیت انجام شد، تعداد شهدای حادثه تروریستی در این عملیات‌ها به ۱۶ نفر رسید که از این تعداد هفت نفر اهل سنت هستند.

اسامی شهدای سپاه در حادثه تروریستی

۱- احمد حبیبی فر

۲- سعید جهان تیغ

۳- امیر محسن حسن نژاد

۴- حسین انتظاریان

۵- حسین سرسنگی

۶- حامد عبدالهی ( بلوچ شیعه)

۷- محمدحسین بامری (بسیجی بلوچ شیعه)

۸- جابر بلوچی جان ( بسیجی اهل سنت )

۹- عیسی آسکانی (بسیجی اهل سنت)

۱۰- امین دهانی ( بسیجی اهل سنت)

۱۱- انور پاشاه ( بسیجی اهل سنت)

۱۲- محمد بچوه( سرباز اهل سنت)

اسامی شهدای انتظامی در حادثه تروریستی

۱۳- عباسعلی میر

۱۴- مسلم کریمی

۱۵- جواد جهان بیگی

۱۶- سید محسن حسین نیا

در این عملیات ۱۸ نفر از تروریست‌ها و اشرار مسلح مهاجم به هلاکت رسیدند.

۰ نظر ۱۸ فروردين ۰۳ ، ۱۷:۵۷
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهدای گرانقدر مدفون در حرم امام زاده سلطان علی – راه مرودشت – ارسنجان

  1. پاسدار وظیفه شهید صدرالله روستانی / عیدی / 7/1/1345 – 11/6/1365 حاج عمران مصادف با محرم 1407
  2. پاسدار وظیفه شهید محمد رضا قلی پور / زیاد / 28/12/1345 – 11/6/1365 حاج عمران مصادف با  محرم الحرام 1404
  3. شهید مصطفی خلیلی / حاتم / 10-8-1338 ارسنجان – شهادت : 19-6-1366 حاج عمران / آرامگاه مطهر : دهنو ارسنجان


شهدای گرانقدر آرامستان بکهدان، قلاتخوار، رفیع آّباد و حسین آباد ارسنجان

  1. پاسدار وظیفه شهید حبیب زارعی / علی / 1345 حسین آباد – 24/11/1364 فاو، والفجر 8
  2. بسیجی شهید کاووس اکبری / صفرعلی / 1346 حسین آباد – 23/11/1361 قصر شیرین
  3. امیر سرتیپ مسیح الله کشاورز / محمد امین / 1337 قلاتخوار – 7/9/1359 کردستان در مصاف با گروهکهای ضد انقلاب و منافقین

فرازی از وصیت نامه : با مجاهدت و از خودگذشتگی و پیروی از امام خمینی علیه ظلم و فساد قیام خواهیم کرد و ظالمان را به سزای اعمالشان خواهیم رساند. امیدوارم در راه احقاق کلمه حق و خدمت به اسلام از دادن جان دریغ نورزم و در این راه شهید شوم.

  1. پاسدار شهید مراد جهانگیر / محمد/ 1344 قلاتخوار – 4/10/1365 شلمچه ،کربلای 4 

فرازی از وصیت نامه : من برای اجرای احکام خداوند شجاعانه و داوطلبانه پا به عرصه میدان نبرد می نهم و همان راهی را انتخاب می نمایم که پیامبر بزرگوارمان انتخاب نمود

  1. پاسدار شهید علی عسکر کشاورز / غلامعلی / 28/11/1345 – 20/6/1370 جانباز شیمیائی--- از روستای بکهدان
  2. پاسدار شهید سیروس کشاورز / اقا جان / 20/2/1341 – 23/4/1351 شلمچه --- از روستای بکهدان
  3. بسیجی شهید شکرالله زارع / یدالله / 10/10/1348 – 12/11/1365 شلمچه، کربلای 5 --- از روستای بکهدان
  4. بسیجی شهید لطف الله کشاورز / شاهمراد / 25/6/1351 – 14/11/1365 شلمچه --- از روستای بکهدان
  5. بسیجی شهید محمد قاسم کشاورز / محمد علی / 2/4/1348 – 27/1/1366 بوالحسن گردرش؟ --- از روستای بکهدان
  6. شهید بزرگوار عباس زارع،..........؟......؟  از روستای رفیع آباد

روحشان شاد ، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد

 

مصاحبه کوتاه با حاج یدالله زارع پدر بزرگوار شهید شکر الله زارع

 

مقدمه : عصر روز هفدهم فروردین 1403 مصادف با بیست و پنجمین روز ماه مبارک رمضان 1445 برای دیدار حاج شیخ مهدی چالمه، از اعزۀ علمای کشور که شرح حال و کمال و فضائلشان در این مقال مختصر نمی گنجد، با خانواده به روستای بکهدان ارسنجان رفته بودیم و توفیق زیارت مزار مطهر شهدای گرانقدر بکهدان و روستاهای همجوار نیز حاصل شد، در همین فرصت کم، با وساطت شیخ و جناب کشاورز (شورای روستا) افتخار زیارت چند خانواده معظم شهید نیز نصیبم شد و با توجه به کمبود وقت، با مصاحبه ای کوتاه با این عزیزان، خاطره سفر را جاودانی و به نام شهدا متبرک و آسمانی کردیم... که آنچه می ماند و باید بماند و ارزش ماندن دارد ذکر خاطرات و مجاهدتهای شهدا و ایثارگران گمنامی است که مملکت ما هرچه دارد از برکت وجود آنهاست، در عین حال در کمال صفا و صداقت و پاکی و سادگی هیچ توقعی از هیچکس ندارند چون با خدا معامله کردند و این سرمایه عظیمی است که هیچ کشوری ندارد و یا تا این حد ندارد... و متأسفانه بسیاری از مسئولین نامحرم و نالایق ما قدرش را ندانسته و نمی دانند...

=====================

و اما از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است:

شهید شکرالله زارع فرزند حاج یدالله و حاجیه خانم .... در تاریخ 10/10/1348 در روستای بکهدان BEKAHDAN ارسنجان در خانواده ای متدین و زحمتکش و پر جمعیت 12 نفری دیده به جهان گشود و فرزند پنجم خانواده بود.

از حاج یدالله درباره شغل خودش می پرسیم، می گوید: یک عمر زحمت کشیده ایم، کشاورزی و دامداری و کارگری و الحمدلله...

درباره مادر گرامی شهید می پرسیم، می گوید مادرش مریض است و تا کنون سه بار قلبش را عمل کرده اند...

پدر درباره فرزند شهیدش می گوید: او پسر بسیار عاقل و فهمیده ای بود، در درس و مدرسه هم هیچوقت تجدیدی نیاورد، تا کلاس هفتم در روستا و علی آباد ملک درس خواند بعدش هم با دوستاش به جبهه رفت...

دو بار هم رفت جبهه و آمد، بار سوم یکی از دوستانش آمد و گفت که او مفقود شده، ما هم چند بار رفتیم سپاه ارسنجان و از آنها کسب اطلاع کردیم ولی آنها هم خبری نداشتند، تا اینکه بعد از بیست روز یکی از دوستانش آمد و خبر شهادتش را داد...

روزی که داشتد با چند نفر از رفقایش از بکهدون با ماشین به جبهه می رفتند از راننده تقاضای توقف می کند و می گوید که من مبلغی به این فرد بدهکارم ، همانجا در خیابان پیاده می شود و پنج ریال یا یک تومان به آن فرد که از اهالی محل بوده می دهد (همین حاجی که اینجا نشسته) و می گوید میخواهم زیر دین نباشم، لذا همراه با خداحافظی، حلالبودی می طلبد و به جبهه می رود...دیگر قسمت شد که شهید  شود، ما هم ناراضی نیودیم...

از او می پرسیم در رابطه با جنگ و عاشورا و شهدا، نظر شهید چه بود؟

می گوید : والا دروغ نمیتونم بگم ، اگه نظری هم داشته توی دل خودش بوده و من نمیدونم... اما در رابطه با جنگ می گفت رفیقام بروند شهید بشوند آنوقت ما اینجا تو بخوریم (یعنی بی تفاوت باشیم و آسوده خاطر زندگی کنیم).

چند مرحله به جبهه های کردستان رفتند، آخرین بار که شهادت دوستش شهید مراد جهانگیر خیلی روی او تأثیر گذاشته بود به جنوب اعزام شدند.

نسبت به حجاب و دیانت خیلی سفارش می کرد، به نماز و روزه کاملاً پایبند بود اگرچه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود و در جبهه به سن بلوغ رسید.

اولین پایگاه مقاومت منطقه ارسنجان در روستای بکهدان زدند (تأسیس شد) به نام گروه مقاومت ثارالله و شهید عضو این پایگاه بود و با اعضای پایگاه علاوه بر روستا در شهرستان هم گشت می زدند...

به ورزش فوتبال علاقه خاصی داشت، حتی وقتی که پایش شکسته شده بود و در گچ بود، در دروازه قرار می گرفت و دروازه بانی می کرد...

در پایان سفارش حاج یدالله  به همگان فقط توجه به خداست و برای هم آرزوی عاقبت بخیری می کند...

یک عکس یادگاری با تمام حاضرین و شاهدین جلسه نیز که قرار شد عزیزان در فضای مجازی منتشر کنند آخرین محصول این جلسه کوتاه و پربار و با صفا بود و امید است در آینده توفیق بسط این گفتگوها و دیدارها و مکتوبات بیشتر فراهم آید. انشاءالله تعالی

لازم به ذکر است که یک حسینیه بزرگ مزین به نام پنج شهید بزرگوار به همت مردم شریف و ولایتمدار روستا ساخته شده که محل اقامه عزا و مناقب اهلبیت و مکانی برای تداوم راه شهدا و انتقال مفاهیم معنوی و انقلابی به نسلهای جدید است.

اگرخانواده محترم شهید یا یکی از عزیزان بکهدان، چند عکس از شهید شکرالله زارع بفرسته به ایتای من ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ خیلی ممنون میشم. یاعلی

================================================

شهیدان بزرگوار لطف الله و محمد قاسم کشاورز

هنوز چیزی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که جنگ شروع شد، جنگی که تمام شجاعان و دریادلان وطن را به مقابله با دشمنان بیرحم و خونخوار ایران عزیز کشاند، از شهرها و روستاهای چهار گوشه کشور و از اینجا : بکهدان... یکی از روستاهای ولایتمدار و غیرتمند ارسنجان... با مردمی با صفا و متدین و زحمتکش که چندین شهید بزرگوار تقدیم اسلام و انقلاب کرده اند... مردمی که بدون شک خاطرات یک دائی و خواهر زاده شهید را در خاطر دارند و یا برای نسلهای جدیدشان روایت کرده و می کنند.. دو همداد و همراه و همرزم و همدل، دو بسیجی دریا دل و حماسه ساز که با دشمنان داخلی و خارجی جنگیدند و با بذل جان شیرین خود آزادی و سربلندی را به مردم شریف و عزیز ایران اهدا کردند :

بسیجی شهید لطف الله کشاورز  فرزند شاهمراد متولد 25/6/1351  که در تایخ 14/11/1365 در شلمچه آسمانی شد و دائی اش، بسیجی شهید محمد قاسم کشاورز فرزند محمد علی متولد  2/4/1348  که در تاریخ  27/1/1366 در منطقه بوالحسن گردرش؟ به فیض عظمای شهادت نائل گردید.

و ما توفیق زیارت مزار مطهرشان و بیت مکرمشان را در اوائل بهار 1403 و اواخر رمضان 1445 در کارنامه آسمانی خود ثبت کردیم و خداوند را بینهایت بار از این بابت شاکریم و سائل تکرار...

پدر و مادر گرامی محمد قاسم به نامهای مرحوم محمد علی و مرحومه کلثوم کشاورز از دنیا رفته اند، پدر گرامی لطف الله نیز به نام مرحوم شاهمراد از دنیا رفته و هر سه با دستانی پر از برات شفاعت و سعادت ابدی به فرزندان شهیدشان واصل و ملحق شده اند.

و ما با هماهنگی، حاج شیخ مهدی چالمه و جناب کشاورز، شورای محل به منزل شهید لطف الله کشاورز رفتیم و توفیق عرض ادب و مصاحبه ای کوتاه با حاجیه خانم سکینه کشاورز مادر و خواهر شهید حاصل گردید که با معرفی برنامه بصورت خلاصه و مفید توسط شیخ شروع شد:

هدف تدوین زندگینانه و خاطرات شهداست برای اینکه به یادگار بماند و مردم و آیندگان فراموش نکنند که آسایش و امنیت خود را مدیون چه کسانی هستند... در حد توانمان می نویسیم تایادشان و حقشان در جامعه زنده بماند و امیدواریم خداوند حق والدین گرامی شهدا و حق خودشان را بر ما حلال کند و کم کاری ما را ببخشد.

مادر بزرگوار شهید می گوید:

شهید لطف الله فرزند اول ما از بین 4 پسر و 4 دختر بود، که یکی شهید شده و دیگری هم بنام ذبیح الله دچار برق گرفتگی شده و از دنیا رفته است.

شهید محمد قاسم کشاورز فرزند مرحومین محمد علی و کلثوم با پسرم تقریباً همداد بودند... و از بین پنج خواهر و چهار برادر فرزند هشتم بود... یکی از برادرام هم به رحمت خدا رفت، دو برادر دیگرم، اصغر و ابوالقاسم هم جانباز هستند. شغل پدرم کشاورزی و دامداری سنتی بود و برادرانم مخصوصاً محمد قاسم در کار دامداری به او کمک می کرد، برادران دیگرم اکثراً در جبهه بودند، محمد قاسم هم بیشتر از فرزند خودم در جبهه بود.

شعل پدرم و شوهرم کشاورزی و دامداری سنتی بوده و هر دو شهید در دوران طفولیت دامها را هر روز به چَرا می بردند و به اندازه یک انسان بزرگ به معیشت خانواده کمک می کردند، در عین حال، درس و مدرسه خود را بصورت شبانه در همین روستا ادامه میدادند تا به دوره راهنمائی رسیدند و کار و زندگی را رها کردند و برای نبرد با دشمنان دین و وطن به جبهه های نبرد حق علیه باطل رفتند....

پسرم در این مدت با دائی هایش مخصوصاً محمد قاسم که همداد (همسن) بودند دوست و همسنگر بود... آنها هر دو عضو پایگاه مقاومت ثارالله بوده اند...پسرم بار سومش بود که شهید شد، بار اول برای آموزش رفت کازرون، پس از آن رفتند مهاباد، در کوههای مهاباد که در عکسشان پیداست که آنجا پر از برف بوده، به وسیلۀ حیوان براشون غذا می بردن بالای کوه...

بار دومش هم رفت غرب، لب مرز که آنجا شیمیائی شدند و برگشتند، بار سوم رفتند شلمچه که بعد از 15 روز شهید شد.

اول برادرم محمد قاسم کشاورز مجروح شده بود، فرستاده بودنش پشت جبهه و مرخصی، وقتی آمد در محل، یکی به او گفته بود پسر خواهرت مجروح شده، او هم یک روز ماند و دوباره به جبهه برگشت و بعد از هشت ماه در ماووت عراق شهید شد اما پیکرش تا 15ماه بعد پیدا نشد... و پیکر مطهر ایشان با تلاش برادران دیگرم (که هر دو جانباز و ایثارگرند) با زحمت زیاد کشف و شناسائی و در گلزار شهدای روستای بکهدان کنار مزار دوست و همسنگرش، شکرالله دفن گردید.

ایشان درباره نحوه شهادت این دو شهید بزرگوار می گوید: فرزندم از ناحیه پهلو و دست ترکش خورده بود اما برادرم معلوم نشد چگونه به شهادت رسیده چون پیکرش بیش از 15 ماه در خط ماند...

می گوئیم پس این دائی و خواهر زاده در کار دامداری سنتی همکار، در تعلیم و تربیت همدرس و هم مسجد و در جبهه های عشق و ایثار و حماسه در مناطق غرب و جنوب میهن اسلامی همسنگر و همرزم و همراز و همبال تا مقام ربوبی «عند ربهم یرزقون» بودند...

می گوید : بله، همینطور است، اخلاقشان خیلی خوب بود، هم پسرم هم برادرم، اصلاً خوب بودند که خدا انتخابشون کرد، وقتی هم که می آمدند مرخصی شبها می رفتند نگهبانی یا کمک به مردم (مثل اردوهای جهادی امروز). از شهیدان هرچی بگوئید و بنویسید کم است.

خاطره و مطلب درباره این شهیدان خدائی بسیار است و فرصت ما کم، جای آن دارد که اهالی قلم و هنر و فرهنگ که ارسنجان بسیار دارد بیش از پیش به کنکاش در زندگی شهدا و رزمندگان بپردازند و گوهر معرفت بیشتر فراچنگ آورند و به تشنگان حقیقت اهدا نمایند.

سؤال آخر ما و جواب این خواهر و مادر گرامی، اوج خلوص و ایثار را در یک قاب دو جمله ای به تصویر می کشد و عرق شرم بر پیشانی هرچه مسئول است می نشاند:

می پرسیم به عنوان حرف آخر، اگر حرفی، پیامی، توقعی دارید بفرمائید...

با بزرگواری پاسخ می دهد : ما توقعی از هیچکه نداریم، اونا رفتن برای خدا....

این جمله ساده و زیبا و صمیمی تا ابد بر دوش تاریخ و وجدانهای بیدار سنگینی خواهد کرد و انسان را به یاد پیام حضرت زینب می اندازد که بعد از آن همه مصیبت، فرمودند: من (در حادثه کربلا و داغ اینهمه شهید) بغیر از زیبائی ندیدم... و ما رایت الا جمیلا...

و ما می گوئیم : شما خانواده های معظم شهدا به فرموده امامین انقلاب ولینعمت و وارث کشور ما هستید، اجرتان با حضرت زینب، مادر و خواهر گرانقدر شهیدان لطف الله و محمد قاسم کشاورز.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ارادتمند و ملتمس دعا : محمد حسین صادقی، مدیر انتشارات هدهد  www.hodhodiran.ir

با تشکر  ویژه از راهنمائی ها و  اشارات و مطالب سرور گرامی جناب  حاج نصرالله حسینی، عضو شورای اسلامی روستای بکهدان ارسنجان

۰ نظر ۱۸ فروردين ۰۳ ، ۱۷:۵۳
هیئت خادم الشهدا
۰ نظر ۱۷ فروردين ۰۳ ، ۰۵:۱۵
هیئت خادم الشهدا

به گزارش ایسنا، روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه‌ای زمان برگزاری مراسم وداع با پیکر های مطهر شهدای جنایت تروریستی دشمن صهیونیستی در حمله موشکی به بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق را اعلام کرد.

بر این اساس قرار بود مراسم وداع با شهدای جنایت تروریستی دمشق به صورت متمرکز امروز پنجشنبه از ساعت ۲۰ تا ۲۲ در حسینیه فاطمه الزهرا (س) سپاه محمد رسول‌الله تهران بزرگ واقع در خیابان پادگان ولیعصر برگزار شود که به درخواست خانواده‌های معظم شهدا این برنامه با تغییراتی مواجه و مقرر شد برنامه وداع با پیکرهای مطهر این شهدای گرانقدر به صورت غیر متمرکز و در محله‌های مختلف تهران برگزار شود. 

این مراسم‌ به ساعت ۲۱ امروز (پنجشنبه) موکول و به شرح زیر برگزار خواهد شد:

۱. مراسم وداع با شهیدان سردار سرلشکر محمدرضا زاهدی و عباس صالحی روزبهانی در مسجد پیامبر اعظم شهرک شهید محلاتی، 

۲. مراسم وداع با شهید سردار محمد هادی حاجی رحیمی در مسجد توتونچی میدان قزوین، 

۳.  مراسم وداع با شهید حسین امان‌الهی در اسلامشهر ابتدای خیابان آیت الله کاشانی ،

 ۴. مراسم وداع با شهید سید مهدی جلادتی در مسجد میثم واقع در خیابان شهید میرهاشمی (خیابان نبرد)،

۵.  مراسم وداع با شهید محسن صداقت در حرم مطهر حضرت معصومه (س) در شهر مقدس قم 

۶. مراسم وداع با شهید علی آقا بابایی در ورزشگاه  شهید چمران شادآباد تهران  

بر اساس این اطلاعیه آیین تشییع پیکرهای مطهر شهدای جنایت تروریستی دمشق در تهران فردا (جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳) از ساعت ۱۰ صبح همزمان با راهپیمایی روز جهانی قدس، از میدان فردوسی به سمت میعادگاه نماز جمعه در دانشگاه تهران برگزار و سپس پیکر مطهر  شهیدان برای خاکسپاری از دانشگاه تهران به استان‌های زادگاه آنان منتقل می‌شود.

جزییات مراسم و برنامه‌های خاکسپاری و نیز آیین‌های ترحیم و گرامیداشت شهدا نیز متعاقباً اطلاع رسانی خواهد شد.

روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

۰ نظر ۱۷ فروردين ۰۳ ، ۰۳:۴۴
هیئت خادم الشهدا

بنام خدت

امروز توفیق زیارت امام زاده اسحاق و شهدای گرانقدر خرامه حاصل شد بحمدالله و المنه، گزارش را بعدا با پی دی اف و عکسها و توضیحات خواهم گذاشت. انشاءالله، فعلاً چند تصویر مقدس تقدیم حضورتان ، تا بعد... یا علی

اسامی مقدس شهدا : به نقل و با تشکر از از وبلاگ «شهرستان خرامه» به نشانی زیر

http://a-ghanbarifard.blogfa.com/category/18

شهدای گلگون کفن شهر خِـرامِـه

  1. شهید شیخ نصراله ایزدی
  2. شهید ابراهیم خباز                                          
  3. شهید ابوالقاسم ایزدی
  4. شهید جاویدالاثر بشیر قنبری
  5. شهید اسماعیل ایزدی                
  6. شهید اسداله سروستانی           
  7. شهید محمدحسن عباسی                               
  8. شهید صفدر کشاورز                                 
  9. شهید اسفندیار خارستانی              
  10. شهید  حبیب اله بخشی                              
  11. شهید  بهمن محمودی                                
  12. شهید بهادر عزبزی                                                      
  13. شهید جمال کارآمد                                        
  14. شهید حاج امیر کشاورزی      
  15. شهید جهانگیر ایزدی                         
  16. شهید حسام ایزدی
  17. شهید جمشید زارعی                                
  18. شهید حسن دهـقان                                        
  19. شهید حسن رضایت وند                            
  20. شهید حسین مظفری                                           
  21. شهید حمید لشنی 
  22. شهید رحمت اله کریمی                           
  23. شهید درویشعلی رمضانی                     
  24. شهید رحیم اکبری                                         
  25. شهید رمضان رنجبر                       
  26. شهید زلفعلی دهقانی                                  
  27. شهید سلیم ایزدی                                           
  28. شهید سید محمد حسینی                           
  29. شهید حسین ایزدی                                         
  30. شهید صمد اسماعیلی                                    
  31. شهید عزت اله شیبانی                           
  32. شهید عزیز ایزدی                                     
  33. شهید علی اکبر فرار                              
  34. شهید علی حسین بذرافشان                   
  35. شهید علی حسین رضائی
  36. شهید علی حسین زارع درنیانی    
  37. شهید علی ناز مظفری                                 
  38. شهید عیدی محمد اکبری
  39. شهید عیدی محمد کشاورز                     
  40. شهید غلامحسین کارآمد                          
  41. شهید غلامرضا فریور                                
  42. شهید فردین ایزدی                                         
  43. شهید کرامت اله ایزدی                       
  44. شهید کمال ایزدی                                          
  45. شهید محسن ایزدی                                        
  46. شهید محمد رضا اسماعیلی         
  47. شهید محمد علی مظفری                         
  48. شهید جابر کشاورز                
  49. شهید مصطفی علی پور                           
  50. شهید ولی دهقانی                                           
  51. شهید محمد حسین زارع            
  52. شهید مسیح اله سیاهزاری          

بقیه در ادامه مطلب 

۰ نظر ۱۲ فروردين ۰۳ ، ۲۳:۱۳
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

با سلام و عرض ادب، این متن بر اساس عکسبرداری از تمام مزارهای مطهر شهر سیدان و دو تابلو ورودی شهر، تهیه شده و نیاز به تصحیح و ویرایش دارد لذا از تمام عزیزانی که مرتبط با این شهدای گرانقدر هستند استدعای همکاری داریم. لطفاً جهت مصاحبه و تکمیل اطلاعات تماس بگیرید 09176112253 ارادتمند و ملتمس دعا : صادقی؛ نشر هدهد / فروردین 1403

نثار ارواح مطهر شهدا صلوات. هدهد

۰ نظر ۱۲ فروردين ۰۳ ، ۰۴:۳۶
هیئت خادم الشهدا

تهران-ایرنا- سروان وظیفه شهید 'عبدالحمید انشایی' شهیدی است که قبل از شهادت از طریق بیسیم در لحظات آخر پیام داد که از قول من به امام و مادرم بگویید، شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید.

۰ نظر ۱۰ فروردين ۰۳ ، ۰۵:۴۷
هیئت خادم الشهدا

پاسدار البرزی در سوریه به شهادت رسید

کرج- پاسدار بسیجی «بهروز واحدی» از نیروهای سپاه قدس و بسیجی حوزه شهید صدوقی ناحیه امام حسین (ع) کرج در سوریه به شهادت رسید.

به گزارش خبرگزاری مهر، روابط عمومی سپاه استان البرز اعلام کرد که پاسدار بسیجی «بهروز واحدی» از نیروهای سپاه قدس و بسیجی حوزه شهید صدوقی ناحیه امام حسین (ع) کرج در راه دفاع از حریم اهل بیت (ع) و حضرت زینب کبری (س) به شهادت رسید.

وی که متأهل، دارای یک فرزند دو ساله و ساکن کرج بود، بامداد امروز سه شنبه همزمان با پانزدهم ماه مبارک رمضان بر اثر حمله هواپیماهای رژیم صهیونیستی به منطقه دیرالزور سوریه به فیض شهادت نائل آمد.

۰ نظر ۱۰ فروردين ۰۳ ، ۰۵:۳۳
هیئت خادم الشهدا

 

بسم رب الشهداء والصدیقین

با سلام و عرض ادب، این متن بر اساس عکسبرداری از تمام مزارهای مطهر شهر مرودشت تهیه شده و نیاز به تصحیح و ویرایش دارد لذا از تمام عزیزانی که مرتبط با این شهدای گرانقدر هستند استدعای همکاری داریم. لطفاً جهت مصاحبه و تکمیل اطلاعات تماس بگیرید 09176112253 ارادتمند و ملتمس دعا : صادقی؛ نشر هدهد / فروردین 1403

شهدای گرانقدر مرودشت، قطعه اول، سالن سمت چپ ، ورودی گلزار از بلوار

اولین مزار مطهر، آرامگاه پدر و مادر گرانقدر سه شهید عزیز، شهیدان بهمن، جمال و حمید شبانپور، مرحوم حاج علی شبانپور فرزند زینل، ولادت ۲ قوس ۱۲۹۵ شمسی، وفات : ۲۴ آذر ۱۳۶۸ و حاجیه خانم فاطمه هوشیار فرزند جانعلی، ولادت 3 ثور 1301 شمسی، وفات : 1392/6/31 روحشان شاد و یادشان گرامی.... و بعد:

۰ نظر ۰۷ فروردين ۰۳ ، ۱۹:۴۴
هیئت خادم الشهدا
#بسم_الرب_الشهداء_و_الصدیقین
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی، طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، و َفُزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوز َمَعَکُم...
#شادی_ارواح_مطهر_شهدا_صلوات
#فاجعه_بیمارستان_شفا_غزه
#مرگ_بر_اسرائیل
۰ نظر ۰۶ فروردين ۰۳ ، ۰۲:۲۷
هیئت خادم الشهدا

14 صلوات همگانی نذر کریم اهلبیت، حضرت حسن ابن علی و فاطمه

بسم الله الرحمن الرحیم

لهم البشری فی الحیاة الدنیا و فی الاخره، لا تبدیل لکلمات الله، ذالک هو الفوز العظیم، سوره یونس، آیه 64

نثار وجود مقدس چهارده معصوم بویژه امام حسن مجتبی علیهم صلوات الله، برای سلامتی مسافرین اسلام و برآورده شدن حاجات خودتان و ملتمسین دعا : چهارده صلوات با وعجل فرجهم.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و فرجنا بهم...

 

دانلود صلواتی کتابهای انتشارات هدهد

دانلود ۱۸ کتاب صلواتی در همین سایت
دانلود 17 کتاب صلواتی هدهد  در سایت کتابراه
دانلود صلواتی نشریات صحافی شدۀ هدهد زرقان
بیش از یکصد متن و مقاله و شعرم 

کتاب زرقان به انگلیسی و 14 شعر درباره زرقان

زندگی نامه و سوابق کاری محمد حسین صادقی
در انتخابات پسندم آنچه را جانان پسندد
استدعا از رهبری برای جلوگیری از گرانیهای بعد از انتخابات

بیانیه دوم تشکر و تقدیر پس از انتخابات در انتظار جبران الطافتان

۰ نظر ۰۵ فروردين ۰۳ ، ۲۳:۱۸
هیئت خادم الشهدا

ایثار فارس:
💠اسامی ۱۷۵ شهید استان فارس آسمانی شده در ۲ فروردین‌‎ماه که امروز سالگرد شهادتشان است...

🌷 شهید عبدالرضا دیهیمی ۱۳۶۰ شیراز
🌷 شهید ابراهیم درگوش فرد ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید ابوالقاسم خضری نوبندگانی ۱۳۶۱ داراب
🌷 شهید احمد زکی پوراصطهباناتی ۱۳۶۱ استهبان
🌷 شهید احمد شریفی ۱۳۶۱ اقلید
🌷 شهید احمد شمسی پور ۱۳۶۱ مهر
🌷 شهید اسلام خان وردی ۱۳۶۱ ممسنی
🌷 شهید اسمعیل بشرپور ۱۳۶۱ داراب
🌷 شهید اصغر شعله سعدی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید افراسیاب منصوری ده بید ۱۳۶۱ مرودشت
🌷 شهید اکبر هوشمندسروستانی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید الیاس یزدی خرنجانی ۱۳۶۱ فسا
🌷 شهید امین نعمت الهی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید ایرج بهادری خشتی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید ایرج حجازی ابنوی ۱۳۶۱ مرودشت
🌷 شهید بورمحمد روفی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید بهرام شتابی ۱۳۶۱ بوانات
🌷 شهید بهمن خورشیدپور ۱۳۶۱ ممسنی
🌷 شهید بهمن شجاعی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید بیژن کمالی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید جان علی کریمی طسوجی ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید جعفر ابراهیمی هرموجی ۱۳۶۱ جهرم
🌷 شهید جلیل تنها ۱۳۶۱ داراب
🌷 شهید جمشید کوهی باغ اناری ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید جواد قدر ۱۳۶۱ فسا
🌷 شهید جهانگیر فرح دخت ۱۳۶۱ داراب
🌷 شهید حامد توکلی ۱۳۶۱ نی ریز
🌷 شهید حبیب الله عابدی ۱۳۶۱ لامرد
🌷 شهید حسن حسن بیگی ۱۳۶۱ اقلید
🌷 شهید حسن دهقان ۱۳۶۱ داراب
🌷 شهید حسن صفری ۱۳۶۱ لامرد
🌷 شهید حسنعلی پرنیان ۱۳۶۱ جهرم
🌷 شهید حسین اکبری ۱۳۶۱ مهر
🌷 شهید حسین آشنا ۱۳۶۱ داراب
🌷 شهید حسین آقائی بلیانی ۱۳۶۱ کازرون
🌷 شهید حسین سلمانی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید حسین نوروزی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید حمزه میرزایی طسوجی ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید حمید امیری نوروزانی ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید حمیدرضا ابوالوردی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید خدایار دهبود ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید خسرو ازادی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید خسرو رضائی آبگلی ۱۳۶۱ فیروزآباد
🌷 شهید داود نادری نوبندگانی ۱۳۶۱ فسا
🌷 شهید رحمن ثابت ۱۳۶۱ اقلید
🌷 شهید رحیم افتاده ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید رمضان رمضانی نژاد ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید رمضان علی گلی سروستانی ۱۳۶۱ سروستان
🌷 شهید سبزعلی دهقان پودنک ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید سعید حامدی ۱۳۶۱ داراب
🌷 شهید سیداسمعیل طباطبائی ۱۳۶۱ اقلید
🌷 شهید سیدحسن ریحانی ۱۳۶۱ خرامه
🌷 شهید سیدرضا فاطمی خیرآبادی ۱۳۶۱ فسا
🌷 شهید سیدصادق حجازی ۱۳۶۱ سپیدان
🌷 شهید سیدعلی اکبر سادات جهرمی ۱۳۶۱ جهرم
🌷 شهید سیدعلی طباطبائی ۱۳۶۱ اقلید
🌷 شهید سیدعلی موسوی ۱۳۶۱ بختگان
🌷 شهید سیدمحمود معصومی ۱۳۶۱ اقلید
🌷 شهید سیدمهدی قطبیان صفوی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید سیف اله دهقان بورکی ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید شکراله پیروان ۱۳۶۱ کازرون
🌷 شهید شیرعلی سلطانی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید صفر حسن زاده ۱۳۶۱ لامرد
🌷 شهید صفرقلی خاتونیان ۱۳۶۱ فراشبند
🌷 شهید طوفان بهمنی ۱۳۶۱ فیروزآباد
🌷 شهید عبدالحسین کریمی ۱۳۶۱ جهرم
🌷 شهید عبدالرحیم اسماعیلی ۱۳۶۱ کازرون
🌷 شهید عبدالرضا احمدی ۱۳۶۱ بوانات
🌷 شهید عبدالرضا قادری ۱۳۶۱ لامرد
🌷 شهید عبدالله فدائی دولت ۱۳۶۱ مهر
🌷 شهید عبدالمحمد ثابت اقلیدی ۱۳۶۱ اقلید
🌷 شهید عبدالنبی صالحی ۱۳۶۱ خشت
🌷 شهید عبداله شنبدی ۱۳۶۱ فراشبند
🌷 شهید عبداله گرامی ۱۳۶۱ اقلید
🌷 شهید عزیز مشکین ۱۳۶۱ بختگان
🌷 شهید عزیزاله محمدی پور ۱۳۶۱ ممسنی
🌷 شهید علی اصغر ابراهیمی ۱۳۶۱ خرامه
🌷 شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده ۱۳۶۱ نی ریز
🌷 شهید علی اکبر روحانی تزنگی ۱۳۶۱ سروستان
🌷 شهید علی بخش مظلوم مظفری ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید علی روستا ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید علی عفیفی ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید علیرضا اسدی لاری ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید غضنفر محمدخانی ۱۳۶۱ فسا
🌷 شهید غلام حسین کراری قصراحمدی ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید غلام رضا اکوان ۱۳۶۱ ارسنجان
🌷 شهید غلام مهدی عسکریان ۱۳۶۱ آباده
🌷 شهید غلامرضا آزادی ۱۳۶۱ مرودشت
🌷 شهید غلامرضا رضایی قصراحمدی ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید غلامرضا سلطانی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید فتح اله غفاری ۱۳۶۱ لامرد
🌷 شهید فرج اله یاراحمدی ۱۳۶۱ نی ریز
🌷 شهید فرهاد عبادی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید فرهنگ اسکندری ۱۳۶۱ خرامه
🌷 شهید فضل اله صالحی طسوجی ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید قنبر صداقت ۱۳۶۱ فسا
🌷 شهید کرامت مجاور ۱۳۶۱ فیروزآباد
🌷 شهید کریم زره پوش قصراحمدی ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید گلزار زراعت ۱۳۶۱ خرامه
🌷 شهید مجید محمدزاده نی ریزی ۱۳۶۱ نی ریز
🌷 شهید محرم آشوغ ۱۳۶۱ لارستان
🌷 شهید محسن اثنی عشری ۱۳۶۱ کازرون
🌷 شهید محسن حسینی ۱۳۶۱ خرامه
🌷 شهید محمد دیانت ۱۳۶۱ لامرد
🌷 شهید محمد موسوی تنگ ریزی ۱۳۶۱ فیروزآباد
🌷 شهید محمد نورمندی پور ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید محمدجواد جزایری ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید محمد جواد کاویانی ۱۳۶۱ زرقان
🌷 شهید محمدرضا خازن ۱۳۶۱ نی ریز
🌷 شهید محمدکاظم دهقانی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید محمدهادی آسمانی ۱۳۶۱ شیراز

🌷 شهید محمود سمین ۱۳۶۱ لامرد
🌷 شهید محمود صادقی ششده ۱۳۶۱ فسا
🌷 شهید محمود صفرپور ۱۳۶۱ لامرد
🌷 شهید محمود منفرد ۱۳۶۱ گراش
🌷 شهید محمود هوشیار ۱۳۶۱ فیروزآباد
🌷 شهید مسعود تاکی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید مسیب قاسمی نژادخیرآبادی ۱۳۶۱ فسا
🌷 شهید مصطفی رهنما ۱۳۶۱ جهرم
🌷 شهید مصطفی صفایی ۱۳۶۱ لامرد
🌷 شهید مصطفی قلی قنبری ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید نادر دبستانی ۱۳۶۱ کازرون
🌷 شهید ناصر برمن ۱۳۶۱ داراب
🌷 شهید ناصر شکوهی ۱۳۶۱ فسا
🌷 شهید ناصر عزیززاده ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید نجف قلی رحیمی ۱۳۶۱ اقلید
🌷 شهید نجف گلستان ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید نصرت اله عباسی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید نوربخش حسینی ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید نورمحمد جری ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید هادی نیک رو ۱۳۶۱ لامرد
🌷 شهید هاشم خداشناس ۱۳۶۱ لارستان
🌷 شهید هاشم علی قدم خیر ۱۳۶۱ فیروزآباد
🌷 شهید هدایت اله شیری ۱۳۶۱ فسا
🌷 شهید همت اله مسترشد ۱۳۶۱ جهرم
🌷 شهید یداله اژدری ۱۳۶۱ شیراز
🌷 شهید یوسف رحیمی بورکی ۱۳۶۱ کوار
🌷 شهید باباجان عزیزی ۱۳۶۲ ممسنی
🌷 شهید عبدالکریم شکری سبوکی ۱۳۶۲ شیراز
🌷 شهید نگهدار حیدری خشتی ۱۳۶۲ خشت
🌷 شهید خداخواست یزدانی ۱۳۶۳ خشت
🌷 شهید مجتبی کاظمی ۱۳۶۳ شیراز
🌷 شهید علی جان اکبرزاده تزنگی ۱۳۶۴ سروستان
🌷 شهید حیدرعلی قربان نژاد ۱۳۶۵ بیضاء
🌷 شهید عبدالرضا محمدیان ۱۳۶۵ شیراز
🌷 شهید عزیز عباسی ۱۳۶۵ مرودشت
🌷 شهید محمدحسین کارگر ۱۳۶۵ جهرم
🌷 شهید احمد سخن ور ۱۳۶۶ شیراز
🌷 شهید علی رضا کریمی ۱۳۶۶ شیراز
🌷 شهید ولی خسروی ۱۳۶۶ داراب
🌷 شهید یوسف بهروزی ۱۳۶۶ شیراز
🌷 شهید بهروز غلامیان ۱۳۶۷ کازرون
🌷 شهید حسن نظری ۱۳۶۷ نی ریز
🌷 شهید حیدر دهقانیان ۱۳۶۷ مرودشت
🌷 شهید خسرو زارع خفری ۱۳۶۷ ممسنی
🌷 شهید رحمن عباسی جدیدی ۱۳۶۷ جهرم
🌷 شهید شهباز تیرانداز ۱۳۶۷ نی ریز
🌷 شهید عبدالرزاق بوتیمار ۱۳۶۷ جهرم
🌷 شهید عبدالرسول تهمتن ۱۳۶۷ فسا
🌷 شهید عزیز رنجبراسلاملو ۱۳۶۷ شیراز
🌷 شهید عزیزقلی فیروززاده ۱۳۶۷ کازرون
🌷 شهید غلام حسین اعرابی ۱۳۶۷ آباده
🌷 شهید فرض علی میراحمدی ۱۳۶۷ مرودشت
🌷 شهید قدمعلی اسفندیاری بیات ۱۳۶۷ شیراز
🌷 شهید کرامت ایزدی ۱۳۶۷ خرامه
🌷 شهید مجید مرادی کوچی ۱۳۶۷ جهرم
🌷 شهید محمد پردلی ۱۳۶۷ نی ریز
🌷 شهید محمدرضا امینی ۱۳۶۷ نی ریز
🌷 شهید مختار داورپناه ۱۳۶۷ خرامه
🌷 شهید ولی اله توان بخش ۱۳۶۷ کازرون
🌷 شهید وهاب تهمتن میانده ۱۳۶۷ فسا
🌷 شهید همتعلی رنجبر ۱۳۶۷ کازرون
🌷 شهید منصور شکاری ۱۳۶۹ نی ریز
🌷 شهید احمد جعفری ۱۳۷۲ خفر
🌷 شهید عبداله عظیمی طسوجی ۱۴۰۲ کوار

@isaar_fars

۰ نظر ۰۳ فروردين ۰۳ ، ۲۳:۳۲
هیئت خادم الشهدا

گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدان، شب گذشته یک نفر از مرزبانان وظیفه هنگ مرزی زابل به‌نام "محمدجواد بیاناتی" حین حراست و پاسداری از مرزهای جنوب شرق کشور در منطقه هیرمند توسط افراد ناشناس از آن سوی مرز مورد اصابت گلوله قرار گرفت که با توجه به شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید وظیفه "محمدجواد بیاناتی" مجرد و ساکن شهرستان جیرفت استان کرمان بود که در راه پرافتخار حفاظت از میهن به شهادت رسید.

۰ نظر ۰۲ فروردين ۰۳ ، ۰۵:۰۵
هیئت خادم الشهدا
۰ نظر ۲۹ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۴۱
هیئت خادم الشهدا
۰ نظر ۲۷ اسفند ۰۲ ، ۲۳:۰۶
هیئت خادم الشهدا

۰ نظر ۲۵ اسفند ۰۲ ، ۰۲:۰۵
هیئت خادم الشهدا

شهید سید باقر روزگار فرزند مرحوم سید عبدالله و مرحومه زیبا خانم همایون در تاریخ ۹ ‌/ ۱۰ /۱۳۴۶ در خانواده ای مؤمن و زحمتکش در روستای دهبید مرودشت دیده به جهان گشود.
سید باقر فرزند پنجم خانواده از بین چهار خواهر و سه برادر بود، پدرش به کشاورزی اشتغال داشت و مادرش خانه دار بود.
شهید دوران کودکی را در روستا و در دامان پر مهر خانواده گذراند، در هفت سالگی به مدرسه رفت و با شور و شوق فراوان در مدرسه وصال دهبید به تحصیل پرداخت.
پدر بزرگوارش از معتمدین روستا و از تبار سادات سجادی بود و مردم به کرامات او اعتقادی وافر داشتند.
او هنگام پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در سال ۱۳۵۷ یازده ساله و دانش آموز پایان دوره ابتدائی بود و در حد خود در مراسم و مناسبتهای مدرسه و ‌مسجد شرکت می کرد و شخصیت او با آموزه های مذهبی و انقلابی شکل می گرفت.
هنوز چیزی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که جهانخواران و دشمنانی که دستشان از منابع ایران قطع شده بود صدام رهبر عراق را تحریک کردند و او با کمک بسیاری از دولتهای غربی و عربی در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به خاک پاک ایران حمله کرد و خسارات جانی و مالی زیادی به بار آورد. صدام مغرور و متکبر و دیکتاتور که قوای نظامی ایران را بخاطر انقلاب اسلامی ، ضعیف قلمداد می کرد می خواست در یک هفته تهران را به تصرف خود در آورد ولی با مقاومت نظامیان و امت شهید پرور ما و دریادلان باغیرتی مثل شهید سید باقرها مواجه شد و هشت سال در مرزهای ما زمینگیر شد و نهایتاً بدون تصرف حتی یک وجب از خاک میهن عزیزمان، به مرزهای قبلی بازگشت.
دانش آموز شهید سید باقر روزگار اگرچه کوچک و کم سن و سال بود ولی میتوان او را اسطوره غیرت و جوانمردی نامید چون بعد از شنیدن اخباری در رابطه با اسیر شدن تعدادی از زنان در مناطق مرزی جنوب توسط دشمنان احساس بی تابی و بیقراری می کرد، اشک می ریخت و از غیرت بر افروخته می شد و بارها برای حضور در میدان جنگ و جهاد داوطلب شد ولی پذیرفته نمی شد، عشق به دفاع از دین و ناموس و وطن و اشتیاق به شهادت تمام وجودش را فرا گرفته بود و اگرچه در مدرسه و مسجد حضرت ابوالفضل و پایگاه مقاومت امام حسن مجتبی فعالیت شبانه روزی داشت ولی برای پیوستن به رزمندگان اسلام و مدافعان انقلاب اسلامی لحظه ای آرام و قرار نداشت، تا اینکه در پاییز سال ۱۳۶۲ با رضایت والدین ادامه تحصیل را به آینده موکول کرد و با موافقت مسئولین سپاه مرودشت به مرکز آموزش نظامی بسیج پیوست و هدف این بود که بعد از مواجه شدن با آموزشهای سخت نظامی، به خانه و مدرسه برگردد ولی با تحمل و علاقه و پشتکار زیاد آموزشهای جنگی و امدادگری را فرا گرفت و دوباره با زور و التماس به عنوان امدادگر بهداشت و درمان رزمی به جبهه های جنوب اعزام شد.
شهید سید باقر روزگار اگرچه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود ولی طاعات و عبادات خود را با شور و حالی خاص انجام می داد حتی عمل به مستحبات و اجتناب از مکروهات را در برنامه عبادی خود داشت. او از عاشقان امام زمان (عج) و از دلدادگان مکتب عاشورا و اهلبیت بود و با پیروی از حضرت قاسم ابن الحسن شهادت در راه خدا و دین و ولایت را از عسل شیرین تر می دانست و خودش را کاملاً برای شهادت آماده کرده بود.
از نظر اخلاقی به روحانیت و والدین و مردم احترام می گذاشت. پیش سلام و مؤدب و با حیا و مهربان بود، نظم و صداقت و سادگی در رفتارش موج می زد. به سید بودن خود افتخار می کرد و مسئولیت خود را سنگین می دانست و همیشه سعی داشت حافظ عزت و آبروی اهلبیت باشد.
از نظر سیاسی و اجتماعی پیرو راه امام خمینی و شهدا بود و بیشترین نگرانی اش تداوم راه شهدا و حفاظت از دین و ناموس و خاک وطن بود.
نهایتاً این بسیجی گرانقدر و دانش آموز دریادل و با معرفت، پس از مجاهدتها و زحمتهای زیاد در جبهه های نبرد حق علیه باطل در تاریخ دوم اسفند ۱۳۶۲ در منطقه جنگی جُفیر مورد اصابت ترکشهای دشمن قرار گرفت و‌ پس از قطع شدن یک دستش و آسیب شدید به سرش، به فیض عظمای شهادت که بزرگترین آرزویش بود رسید و در زُمره عاشورائیان زمان قرار گرفت.
پیکر مطهر این سید شهید که اولین شهید روستای ولایتمدار دهبید مرودشت بود با شکوه خاصی مورد استقبال مردم قرار گرفت و ‌پس از تشییع، طبق خواستهٔ خودش در آرامستان زادگاهش به خاک سپرده شد و روح نا آرام او در خیمهٔ سیدالشهداء به آرامش ابدی رسید.
لازم به ذکر است که پدر بزرگوار و ‌مادر گرانقدر شهید سید باقر نیز چندین سال پس از شهادت پر افتخار فرزندشان از دنیا رفتند و در جوار آرامگاه او‌ به خاک سپرده شدند.
روحشان شاد و‌ یادشان گرامی

۰ نظر ۲۴ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۰۲
هیئت خادم الشهدا

شهید گرانقدر سید محمد روزگار فرزند حاج سید نعمت الله و حاجیه خانم آفتاب روزگار در تاریخ 9 /9/ 1346 در یک خانواده متدین و تلاشگر از سلالۀ سادات در روستای دهبید مرودشت پا به عرصه وجود گذاشت.

پدرش که معتمد و از بزرگان روستا بود به کشاورزی اشتغال داشت و شغل مادرش مثل اکثریت زنان آن دوران خانه داری بود. شهید فرزند سوم خانواده از بین پنج پسر و دو دختر بود و از کودکی در امورات خانه و مزرعه به والدین خود کمک می کرد.

تحصیلات ابتدائی ایشان در دبستان وصال زادگاهش سپری شد و در اواسط دوره ابتدائی بود که پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی چشم جهانیان را خیره کرد و دست جهانخواران را از منابع و ثروت ایران قطع نمود. شهید بزرگوار در این دوران در مدرسه و مجالس مذهبی و انقلابی در روستا حضوری با اخلاص و چشمگیر داشت و در برپائی مراسم و نماز و عزاداری پیشقدم بود، پس از اتمام دوران ابتدائی، به علت نبودن مدرسه راهنمائی در روستا تحصیلات خود را نیمه تمام گذاشت و به همکاری با پدر در کار کشاورزی مشغول شد.

هنوز دو سالی از انقلاب اسلامی نگذشته بود که دشمنان ایران با تحریک صدام و کمک به او باعث حمله ارتش رژیم بعث عراق به مرزهای کشور عزیزمان شدند و با همکاری دشمنان داخلی و خارجی در جنگی نابرابر خسارات و تلفات بسیار زیادی به کشور ما وارد کردند.

در این دوره مردم از پیر و جوان در قالب یگانهای بسیج به جبهه ها هجوم بردند و با دشمنان متجاوز و بیرحم وارد نبرد شدند که یکی از آن عزیزان با غیرت شهید سید محمد روزگار بود که به جای برادرش که متأهل بود به جبهه رفت و همراه با سپاه فجر استان فارس به منطقه کردستان اعزام شد و با گروهکهای مزدور و وطن فروش که قصد تجزیه ایران داشتند درگیر شد به مقابله پرداخت.

 در منطقه سنندج نیز با داوطلب شدن برای نبرد در ارتفاعات با ضد انقلابیون و تجزیه طلبان (که ایادی دشمنان بودند) نهایت ایثار و فداکاری خود را به ظهور رساند و جان خود را در طبق اخلاص گذاشت.

شهید بزرگوار سید محمد روزگار دارای اخلاقی نمونه بود، در برپائی نماز و مراسم مذهبی و انقلابی و مأموریتهای بسیج مشارکتی خاص داشت، برای روحانیت و آموزگاران و بزرگترها احترامی ویژه قائل بود، بسیار بخشنده و با گذشت و صبور بود و از دروغ و غیبت و گناهان نفرت داشت، به تمام دوستان و آشنایان کمک می کرد مخصوصاً در کمک به مادرش بسیار تلاشگر و دلسوز بود و این صفت او در بین تمام خانواده و اهالی محل مشهور بود.

نهایتاً این سرباز رشید اسلام که دوران خدمت وظیفه خود را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می گذراند در تاریخ 15 خرداد 1365 در منطقه حاج عمران به همراه گروهی از دوستان و همرزمانش مظلومانه به شهادت رسیدند.

گروه امداد به علت صعب العبور بودن منطقه مجبور شده بود در مسافتی طولانی پیکر مطهر برخی از شهدا مخصوصاً این شهید بزرگوار را برای انتقال به پشت جبهه با طناب روی زمین بکشد که بدنش آسیب زیادی دیده بود.

آرامگاه این سید شهید در آرامستان زادگاهش روستای دهبید مرودشت واقع است.

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

۰ نظر ۲۲ اسفند ۰۲ ، ۰۱:۱۹
هیئت خادم الشهدا

شهید عبدالمحمد روزگار فرزند مرحوم حاجی میرزا و حاجیه خانم بتول فلاحی در تاریخ 5 /9/ 1348 در یک خانواده متدین و زحمتکش در روستای دهبید مرودشت دیده به جهان گشود.

پدرش به کارگری و کشاورزی اشتغال داشت و مادرش خانه دار بود. شهید فرزند سوم خانواده از بین چهار برادر و چهار و خواهر بود.

ایشان تحصیلات دوره ابتدائی را در روستای وصال دهبید  گذراند. در سال 1357 مقارن با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی دانش آموز دوره ابتدائی بود و نقش چندانی در تحولات انقلابی نداشت اما در برنامه های مذهبی مدرسه و مسجد و جامعه فعالیت خوبی داشت و همیشه سعی میکرد از پیروان راستین دین و مکتب و آرمانهای شهدا باشد.

پایان دوره ابتدائی ایشان مصادف شد با شروع جنگ تحمیلی دشمنان علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی که صدام رهبر حزب بعث عراق با همکاری بسیاری از کشورهای غربی و عربی به کشور عزیز ما حمله کرد و صدها شهر و روستای مرزی را ویران و هزاران نفر شهید و اسیر و آواره کردند.

شهید عبدالمحمد روزگار نیز که در مسجد حضرت ابوالفضل و پایگاه مقاومت امام حسن مجتبی دهبید فعالیت داشت پس از ترک تحصیل برای اعزام به جبهه تلاش زیادی کرد ولی موفق نشد تا اینکه بالاخره توانست موافقت مسئولین را جلب کند و پس از کسب آموزشهای نظامی همراه با لشکر 19 فجر سپاه فارس به خطوط مقدم نبرد اعزام شد و به مقابله با دشمنان بعثی پرداخت.

در این دوره جوانمردان وطن اسلامی در دفاع از دین و ناموس و وطن به جبهه های جنگ حق علیه باطل رفتند و ارتش بیرحم عراق را زمینگیر کردند. صدام میخواست در هفت روز تهران را تصرف کند ولی وجود شهیدانی مثل شهید روزگارها (که جان شیرین خود را فدا کردند ولی یک وجب از خاک پاک ایران عزیز را به دشمن ندادند) باعث شد که رؤیای تصرف هفت روزۀ تهران به یک کابوس هشت ساله برای صدام و حامیانش تبدیل شود.

ایشان علاوه بر زرنگی و مهارت و شجاعت، اهل عبادت و توسل و فداکاری بود، به سالار شهیدان و علمدار باوفایش عشق می ورزید، اخلاقی بسیار عالی داشت و تمام فتار و کردارش خدائی بود و تا آنجا که میتوانست در هر زمینه ای به دیگران کمک می کرد. همچنین اهل هنر بود و آثاری زیبا و پر از پیام  با صبر و حوصله زیاد در جبهه با خودکار ترسیم کرده است.

شهید عبدالمحمد در ابتدا تک تیر انداز بود ولی پس از نشان دادن مهارتهای خود توانست به غواصان دریا دل سپاه اسلام بپیوندد و به در مناطق جنگی جنوب کشور به حماسه آفرینی مشغول شود در حالیکه برادر ایشان نیز به عنوان پاسدار وظیفه همزمان در جبهه فاو مشغول به نبرد با بعثیون بود.

شهید عبدالمحمد چندین بار به جبهه رفت و در آخرین بار در عملیات کربلای پنج شرکت کرد و در تاریخ 19 /10 /1365  در شلمچه از ناحیه قلب و گوش مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به فیض و شرف شهادت نائل شد. پیکر مطهر ایشان نیز پس از چند روز به مرودشت منتقل و با حضور گسترده مردم تشییع و (همانطور که وصیت کرده بود) در آرامستان زادگاهش روستای دهبید مرودشت به جمع عاشورائیان زمان و شفاعت کنندگان دوستان و زائران و ارادتمندانش پیوست.

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

۰ نظر ۲۱ اسفند ۰۲ ، ۲۱:۲۱
هیئت خادم الشهدا
هوالجمیل
جام شفا و شفاعت
حال و هوای معنوی چایخانه ات
پروانه وار می بَرَدَم تا به خانه ات
مثل کبوتران خوش اقبال بام تو
این دل گرفته باز، رضا جان، بهانه ات
روح غریب و زخمی و بی سر پناه من
از آهوان دشت گرفته نشانه ات
دورست گرچه جسم من از بارگاه تو
جانم ولی عجین شده در آستانه ات
یک استکان چای تو یک شُرب ساده نیست
جام شفاعت است و شِفا، از خزانه ات
در استکان چای تو، حق جای داده است
دریای جود و عاطفهٔ بیکرانه ات
جای توسل است و تَوَلّا و عرض حال
این فرش چایخانه چنان عرش خانه ات
ایران چو گشته مظهر قرآن و اهلبیت
یا رب بده به آن، نِعَم جاودانه ات
والسلام
محمد حسین صادقی، زرقان، ۲۰ اسفند ۱۴۰۲
بمناسبت احداث یکی از چهل و چهار چایخانه حضرت رضا (ع) در زادگاه باستانی و شهید پرورم زرقان فارس.
۰ نظر ۲۰ اسفند ۰۲ ، ۱۴:۲۶
هیئت خادم الشهدا

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

در یاری حق، شهید پرور بودی
تو زینب قهرمان کشور بودی
هم مادر سادات، حسین و عباس
هم خواهر ناصر دلاور بودی

با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و درود و عرض ادب به محضر همشهریان با محبت و ‌بزرگوار، بر خود واجب می دانیم بر اساس حدیث شریف «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» با نهایت احترام و در کمال تواضع و ارادت و عرض سپاس، مراتب قدردانی و تشکر خود را ابراز و از یکایک شما خانواده های معظم شهدا و اصحاب مساجد، اقوام و مردم شریف و نجیب زرقان، شیراز، مرودشت و روستاها و شهرهای مختلف استان و کشور، همچنین مسئولان ارجمند کلیه نهادهای انقلابی و ادارات دولتی، از جمله ائمه جمعه و جماعات و روحانیت معزز، استانداری فارس، فرمانداری زرقان، بنیاد شهید استان و شهرستان، شهرداری و‌ شورای اسلامی، دادگاه و نیروی انتظامی، سپاه و بسیج، آموزش و پرورش، مدارس، مدیریت و هیئت امنای آرامستان نسیمی، کارخانجات بویژه پالایشگاه، پگاه و کاشی حافظ، تعاونی های تولیدی، کشاورزی، دامداری و حمل و نقل، همچنین کلیه هیأت‌های مذهبی و پایگاههای مقاومت، سایت‌های خبری و کانال ها و گروههای مجازی بخصوص کانال خبر زرقان و کلاً تمام سروران و مجموعه هایی که ممکن است اسامی شریفشان فراموش شده باشد، و در مراسم و مجالس ترحیم  و تدفین و‌سومین و هفتمین روز ارتحال مادر عزیزمان «اُخت الشهید و اُم‌الشهیدین بانو همدم قاسمی، خواهر سردار شهید ناصر قاسمی و مادر شهیدان سید عباس و سید حسین حسینی مزیدی» شرکت نموده و با تماس تلفنی، ارسال پیامک، ارسال پیام در فضاهای مجازی، ارسال تاج‌گل، ارسال مکتوبه، بنرهای تسلیت و با حضور در مراسم مختلف در گلزار شهدا و دعای کمیل در مسجد حیدر، ابراز همدردی نموده و موجب تسلی خاطر بازماندگان را فراهم آوردید صمیمانه و خاضعانه تقدیر و سپاسگزاری می نماییم.
همچنین نظر به اینکه به علت تألمات روحی و کثرت بزرگواران، قادر به قدردانی حضوری و تلفنی از یکایک عزیزان نشده ایم خاضعانه عذرخواهی می کنیم و مجدداً مراتب سپاس خویش را اعلام نموده و خود را مرهون محبت‌های بیکران و وصف ناپذیر تمام شما عزیران می‌دانیم. 
در پایان برای همه شما و خانواده‌های محترمتان از درگاه ایزد منان سلامت و توفیق و برای تمام درگذشتگان مغفرت الهی آرزومندیم و خاضعانه اقرار می کنیم که قادر به جبران مراحم و زحمات شما نیستیم، پس دست به دامان ذات کبریایی دراز کرده و از درگاهش استدعا می کنیم ما و شما را مشمول شفاعت شهیدان قرار دهد و با فضل و عنایت خویش پاسخگوی الطاف یکایک شما عزیزان  باشد. 
والسلام، خانواده های شهیدان قاسمی و حسینی، جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ زرقان 

 

۰ نظر ۱۶ اسفند ۰۲ ، ۲۰:۴۱
هیئت خادم الشهدا

۰ نظر ۱۶ اسفند ۰۲ ، ۲۰:۳۵
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید بزرگوار الله قلی روزگار فرزند مرحوم حسن و عصمت روزگار در تاریخ ۲۱ / ۱۰ /۱۳۱۵ در خانواده ای مذهبی و زحمتکش در روستای دهبید مرودشت دیده به جهان گشود. او فرزند دوم خانواده بود و سه خواهر و یک برادر داشت.
شهید دوران کودکی تا نوجوانی را در روستا به کار کشاورزی و کارگری به همراه پدر اشتغال داشت و به این طریق به معیشت خانواده کمک می کرد.
در جوانی شغل رانندگی را برگزید و تشکیل خانواده داد و بعد از چندین سال گواهینانه رانندگی پایه یک را گرفت و به عنوان راننده کامیون به کسب روزی حلال پرداخت.
ایشان نسبت به دستورات دینی بسیار مقید بود و غیرت و جوانمردی و دلسوزی او زبانزد همگان بویژه رانندگان بود. ارادتی ویژه به سالار شهیدان داشت و در ایام عزاداری در حسینیه ابوالفضل دهبید به اقامه عزای سالار شهیدان می پرداخت.
شهید بزرگوار الله قلی روزگار در زمان انقلاب شکوهمند اسلامی با آرمانهای امام راحل و شهدا همسو و همدل بود ولی بخاطر موقعیت شغلی، نقش خاصی در صحنه های انقلاب نداشت.
پس از شروع جنگ تحمیلی دشمنان علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی، چندین بار با کمپرسی تک خود به جبهه رفت و هربار سخت ترین مأموریتها و مسئولیتها را به عهده می گرفت و با شجاعت و مهارت انجام می داد.
در آخرین مأموریت در تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۶۶ در کربلای شلمچه، کامیون او‌ مورد حمله دشمن قرار می گیرد و در حال پیاده شدن از ماشین ترکش کاتیوشا به کتف راست و انگشت بزرگ پای او اصابت می کند و به شرف شهادت می رسد.
نکات جالب و مهم درباره شهادت این شهید گرانقدر:
ایشان بار آخر از تمام دوستان و اقوام وداع می کند و از همه حلالیت می طلبد و همه متوجه میشوند که ممکن است این سفر آخر او باشد. حتی همسر ایشان از سفر او ممانعت می کند ولی با اراده ای استوار از خانواده جدا می شود و به جبهه می رود.

در این سفر فرزند ۲۵ ساله اش (هادی) نیز به عنوان شاگرد به همراه می برد که نیروی کمکی او در حمل و نقل ماسه و مصالح سیمانی بوده ولی دفعه آخر آشکارا وصیت می کند و خودش تنها برای حمل ماسه میرود و زیر آتشباری کاتیوشا قرار می گیرد و به شهادت می رسد.
اولین شهید دهبید، شهید سید باقر روزگار که در سال ۱۳۶۲ به فیض عظمای شهادت نائل شد، قبل از شهادت، شاگرد کامیون شهید الله قلی بوده که شهید پس از شهادت سید باقر، کلاه سبز او را به یادگاری بر می دارد و همیشه آرزو می کرده که با این کلاه به شهادت و به سید باقر برسد که همینطور هم می شود و آخرین شهید دهبید در دوران دفاع مقدس محسوب میگردد.

کامیونی که شهید الله قلی روزگار با آن کار میکرده و به جبهه می رفته، بصورت قسطی خریداری شده بوده و پس از سالها کار موعد
آخرین قسط آن بوده ولی تقدیر و مشیت الهی بر این بوده که همراه با مالک ماشین شدن از دنیا جدا شود و به خیل زندگان جاوید و شفاعت کنندگان امت درآید.

لازم به ذکر است که از شهید گرامی الله قلی روزگار ۶ دختر و ۲ پسر به یادگار مانده که کوچکترین فرزند دختر ایشان هنگام شهادت پدر یکسال و‌ شش ماهه بوده، مادرشان مرحومه زینت روزگاری نیز، پنج سال بعد از شهادت شوهر در تاریخ ۲۸ ‌/ ۱ / ۱۳۷۱ دیده از جهان فرو می بندد و در کنار مزار شوهرش به ساکنان آسمان می پیوندد.
آرامگاه مطهر شهید الله قلی در آرامستان زادگاهش، روستای دهبید مرودشت است. پدر و مادر شهید و ‌برادر و خواهرانش نیز از دنیا رفته اند و مزارشان در آرامستان دهبید قرار دارد.
روحشان شاد و یادشان گرامی

۰ نظر ۱۶ اسفند ۰۲ ، ۱۲:۲۳
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید سید باقر روزگار

فرزند سید عبدالله

ولادت : 1346 دهبید مرودشت

شهادت : 2/12/1362 جفیر

آرامگاه : گلزار مطهر شهدای روستای دهبید

 

شهید سیدمحمد روزگار
فرزند سیدنعمت اله
ولادت : 9-9-1346 دهبید مرودشت

شهادت : 16-3-1365 حاج عمران

آرامگاه : گلزار مطهر شهدای روستای دهبید

 

شهید عبدالمحمد روزگار

فرزند میرزا

ولادت : 1348 دهبید مرودشت

شهادت : 19/10/1365 کربلای 5 شلمچه

آرامگاه : گلزار مطهر شهدای روستای دهبید

 

شهید الله قلی روزگار

فرزند حسن

ولادت : 1315 دهبید مرودشت

شهادت : 16/8/1366 شلمچه

آرامگاه : گلزار مطهر شهدای روستای دهبید

 

شهید سید باقر روزگار        62

شهید غلامحسین روزگار     62/12/12

شهید سید محمد روزگار       65/3

شهید عبدالمحمد روزگار    19/10/1365

شهید فرج اله روزگار            20/1/1366

شهید الله قلی روزگار        16/8/1366 

==========================

شهید گرانقدر غلام حسین روزگار
نام پدر: عباس قلی
تاریخ تولد: 15-3-1348 شمسی
تاریخ شهادت : 12-12-1362 شمسی
گلزار شهدا: شماره مزار:80 نام گلزار:مرودشت شهر:فارس - مرودشت

+++++++++++

شهید بزرگوار فرج اله روزگار
نام پدر: باران
تاریخ تولد: 4-11-1348 شمسی
تاریخ شهادت : 20-1-1366 شمسی
محل شهادت : شلمچه
گلزار شهدا: بلوک: شماره مزار:249 نام گلزار:مرودشت شهر:فارس - مرودشت

نیاز به اطلاعات تکمیلی داریم، لطفاً تماس بگیرید 09176112253 ارادتمند: صادقی

۰ نظر ۱۵ اسفند ۰۲ ، ۱۷:۴۳
هیئت خادم الشهدا

خبرگزاری میزان - بنابر گزارش دفاع‌پرس، جمعی از مسئولان با حضور در منزل شهید رضا زارعی از پاسداران منطقه یکم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که توسط رژیم غاصب صهیونیستی در سوریه به شهادت رسیده است، خبر شهادت وی را به خانواده‌اش اعلام کردند.

رسانه‌ها اعلام کردند که سحرگاه امروز جمعه، جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به بانیاس واقع در سوریه حمله کردند که در این حمله رضا زارعی از مستشاران نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌همراه ۲ نیروی حزب‌الله به شهادت رسیدند.

شهید رضا زارعی سومین شهید مدافع حرم استان هرمزگان است.

۰ نظر ۱۴ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۴۸
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید بزرگوار الیاس بختیاری
فرزند مرحوم محمد حسین و مرحومه کوچک خانم اطهری خو
ولادت : ۴ اردیبهشت ۱۳۳۲ جاری آباد بیضا
شهادت :۱۶ اسفند ۱۳۶۳ سر پل ذهاب
آرامگاه مطهر : گلزار شهدای جاری آباد
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
محل تولد و سکونت قبلی والدین یا خانواده شهید: روستای جاری آباد بیضا
محل سکونت فعلی والدین یا خانواده شهید : روستای جاری آباد بیضا
شغل پدر و مادر : کشاورز و‌ خانه دار
تحصیلات شهید : ششم دبستان
دبستان روستای تنگ خیاره
شغل و تخصص شهید : کشاورز
تعداد خواهران و برادران شهید : ۲خواهر و ۳ برادر
شهید فرزند اول خانواده بوده
عضو پایگاه بسیج
عضو شورای اسلامی روستا
از اصحاب مسجد امام حسین(ع) جاری آباد
نام گروه مقاومتی که در آن فعالیت داشته : ابوذر غفاری
دارای یک پسر و چهار دختر
محل سکونت فعلی خانواده و اولاد : شیراز
تاریخ اولین اعزام : سال ۱۳۶۲ طرح لبیک یا خمینی
بسیجی، عضو شکر ۱۹ فجر سپاه فارس
تعداد حضورها در جبهه : دو‌مرحله
مرحله  اول سال ۱۳۶۲ طرح لبیک
و مرحله دوم سال ۱۳۶۳ لشکر ۱۹ فجر ، سر پل ذهاب
مسئولیت شهید در جبهه:  آرپیجی زن
نحوه شهادت : بمباران هوایی و اصابت ترکش به بدن
نقل خاطرات همرزمان درباره شهید: اهل نماز شب. مقید به خواندن قرآن. کمک به هم نوعان عشق به اهل بیت.
روحیه و عقاید خاص شهید: مداح اهل بیت، مقید به احترام گذاشتن به پدر و مادر. حل مشکلات مردم روستا. کمک به مردم بی بضاعت....
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد، به برکت صلوات بر محمد و‌آل محمد و عجل فرجهم. والسلام
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
شهید بزرگوار گرگعلی رامجردی
فرزند قاسم و مرحومه سیده زهرا حسینی
ولادت : ۴ مهر ۱۳۳۶ روستای جاری آباد بیضا
شهادت : ۱۶ اسفند ۱۳۶۳ سر پل ذهاب
آرامگاه مطهر : گلزار شهدای جاری آباد
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
مادر شهید در آبان ۹۶ و پدر شهید در خرداد ۱۴۰۲ از دنیا رفته اند و در آرامستان جاری آباد دفن شده اند.
محل تولد و سکونت قبلی والدین یا خانواده شهید : روستای جاری اباد بیضا
محل سکونت فعلی والدین یا خانواده شهید: روستای جاری آباد بیضا
شغل پدر و مادر: کشاورز. خانه دار
تحصیلات شهید : ششم دبستان
دبستان روستای جاری آباد بیضا
شغل و تخصص شهید : کشاورز
تعداد خواهران و برادران شهید: ۵ خواهر و دو برادر
شهید فرزند سوم خانواده بوده
عضو پایگاه بسیج
عضو شورای اسلامی روستا
از اصحاب مسجد امام حسین(ع) جاری آباد
نام گروه مقاومتی که در آن فعالیت داشته : ابوذر غفاری
دارای یک پسر و دو دختر
محل سکونت فعلی خانواده و اولاد : شیراز
تاریخ اولین اعزام: آذر ۱۳۶۶ سر پل ذهاب
بسیجی لشکر ۱۹ فجر
تعداد حضورها در جبهه :یک مرحله با لشکر ۱۹ فجر سپاه فارس در منطقه جنگی سر پل ذهاب
مسئولیت شهید در جبهه؟رزمنده، تک تیرانداز
نحوه شهادت، ناحیه اصابت بدنی : بمباران هوایی و اصابت ترکش به بدن
نقل خاطرات همرزمان درباره شهید: اهل نماز شب.مقید به خواندن قرآن. کمک به هم نوعان
روحیه و عقاید خاص شهید؟مقید به احترام گذاشتن به پدر و مادر.حل مشکلات مردم روستا.کمک به مردم بی بضاعت
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد، به برکت صلوات بر محمد و‌آل محمد و عجل فرجهم. والسلام
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»

شهید بزرگوار سید مقتدا موسویان نوبندگانی
فرزند سید محمود و مرحومه ایران کریم زاده
ولادت : ۷ خرداد ۱۳۳۵ شیراز
شهادت : ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۴ پادگان امام علی، در حین آموزش نظامی
آرامگاه مطهر : گلزار شهدای جاری آباد بیضا
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
وفات سید محمود در سال ۶۴
وفات ایران کریم زاده سال ۹۲
آرامگاه هر دو در جاری آباد بیضا
محل تولد و سکونت قبلی والدین یا خانواده شهید : شیراز
محل سکونت فعلی والدین یا خانواده شهید: شیراز
شغل پدر : کشاورز
مادر : خانه دار
تحصیلات شهید: دیپلم
محل تحصیل : مدارس شیراز
شغل و تخصص شهید: پاسدار
تعداد خواهران و برادران شهید: ۷ برادر ، ۹ خواهر ، تنی و ناتنی
شهید فرزند دوم خانواده بوده؟
عضو پایگاه بسیج
پادگان امام علی (ع) شیراز
عضو گروه مقاومت ابوذر
دارای ۳دختر و ۱ پسر
محل سکونت فعلی خانواده و اولاد :شیراز
تاریخ اولین اعزام؟؟ به کدام منطقه؟؟
ابتدا: بسیجی ، سپس : پاسدار رسمی
عضو لشکر ۱۹ فجر
تعداد حضورها در جبهه،: یک مرحله
مسئولیت شهید در جبهه: فرمانده آتش بار
نحوه شهادت، ناحیه اصابت بدنی: منفجر شدن بمب در ناحیه شکم 
نقل  خاطرات همرزمان درباره شهید: اهل نماز اول وقت و نماز  شب. مقید به خواندن و حفظ  قرآن کریم .کمک به همنوعان و .....
روحیه و عقاید خاص شهید: مقید به احترام گذاشتن به مردم و پدر و مادر و دیگران، حل مشکلات مردم روستا، کمک به مردم نیازمند و رسیدگی به بچه های یتیم برای ایشان بسیار اهمیت داشت...
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد، به برکت صلوات بر محمد و‌آل محمد و عجل فرجهم. والسلام
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
شهید بزرگوار اکبر جعفری
فرزند حاج اصغر و مرحومه ساعتی جعفری
ولادت : ۴ خرداد ۱۳۴۷ بیضا
شهادت: ۵  مهر  ۱۳۶۵منطقه شیخ صالح کردستان
آرامگاه مطهر : گلزار شهدای جاری آباد بیضا
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
محل سکونت فعلی خانواده : شیراز
شغل پدر : کشاورز
تحصیلات شهید : سوم ابتدایی
مدرسه ابتدایی شهید عبداله بانشی
شغل شهید : محصل
دارای ۹ خواهر و ۲  برادر
شهید فرزند اول خانواده بوده.
از اصحاب مسجد امام حسین جاری آباد بیضا
عضو گروه مقاومت ابوذر
مجرد
اولین اعزام ۱۳۶۴/۰۹/۱۵
دومین اعزام ۱۳۶۵/۰۵/۲۰
شهادت ۱۳۶۵/۰۷/۰۵
بسیجی
عضو لشکر ۱۹ فجر سپاه فارس
نحوه شهادت: بر اثر تیر مستقیم دشمن
منطقه کردستان
دارای روحیه انقلابی و از خود گذشتگی داشت...
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد، به برکت صلوات بر محمد و‌آل محمد و عجل فرجهم. والسلام
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»

شهید بزرگوار هادی سعیدی خواه
فرزند مراد و مرحومه زلیخا عدالت خواه
ولادت : ۲۹ تیر ۱۳۶۵ جاری آباد بیضا
شهادت : ۶ تیر ۱۳۸۴ هویزه، در اثر انفجار آر پی جی باقیمانده از جنگ تحمیلی
آرامگاه مطهر : گلزار شهدای جاری آباد
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
مادر در تاریخ ۱۴۰۲/۰۵/۲۱ فوت شده و ‌در روستای جاری آباد دفن شده اند.
محل تولد و سکونت قبلی والدین یا خانواده شهید:  شهرستان بیضا
محل سکونت فعلی والدین یا خانواده شهید: شهرستان بیضا روستای جاری آباد
شغل پدر : دامدار،  مادر : خانه دار
تحصیلات شهید : دبیرستان
مدرسه ابتدایی :  شهید عبداله بانشی
مدرسه راهنمایی : شهید عبداله بانشی
شغل و تخصص شهید : راننده بیل مکانیکی
تعداد خواهران و برادران شهید: پنج خواهر و  چهار برادر
شهید فرزند هشتم خانواده بوده؟
نام مسجدی که شهید در آن فعالیت داشته؟ مسجد امام حسین
نام گروه مقاومتی که در آن فعالیت داشته؟ گروه مقاومت ابوذر
مجرد
تاریخ اولین اعزام : ۱۳۸۶/۰۴/۰۶
با ارتش جمهوری اسلامی ایران
منطقه هویزه
۲۱ ماه خدمت سربازی
مسئولیت شهید در جبهه : آب رسانی
نحوه شهادت :  اصابت ترکش بر اثر انفجار آر پی جی از جنگ تحمیلی در منطقه هویزه
روحیه و عقاید خاص شهید؟ خواندن نماز اول وقت، احترام با والدین و بزرگترها، عاشق اهلبیت، اهل کمک به دیگران
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد، به برکت صلوات بر محمد و‌آل محمد و عجل فرجهم. والسلام
«««««««««««««©»»»»»»»»»»»»»
با تشکر از دوست و سرور گرامی، یادگار دفاع مقدس : حاج اسدالله کامیاب

۰ نظر ۲۹ بهمن ۰۲ ، ۱۷:۰۱
هیئت خادم الشهدا

شهید معصومعلی جهانی مقدم
فرزند عبدعلی
متولد 1317/01/05
محل تولد : فارس- مرودشت - روستای فیروزی
تاریخ شهادت : 1362/03/19
محل شهادت : مرودشت کردستان
مذهب : شیعه
دین : اسلام
وضعیت تاهل : متاهل
تحصیلات : ابتدایی
درجه : ستوانسوم
استان سکونت : کرمان
شهر سکونت : اختیارآباد
نوع استخدام : کادر ژاندارمری ؛ تعداد فرزندان : 5 ؛ تعداد پسرها : 4 ؛ تعداد دخترها : 1 ؛ تاریخ حادثه : 1362/03/19 ؛  استان حادثه : کردستان ؛  محل دفن : فارس -مرودشت-گلزار شهدای فیروزی

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

۰ نظر ۲۱ بهمن ۰۲ ، ۲۳:۴۵
هیئت خادم الشهدا

حزب‌الله عراق شهادت «ابوباقر الساعدی» یکی از فرماندهان این جنبش در حمله پهپادی آمریکا به یک خودرو در شرق بغداد را تأیید کرد. بخش امنیتی عراق این اقدام آمریکا را نقض حاکمیت عراق دانست که منطقه را به‌سمت پیامدهای خطرناک سوق می‌دهد.
تأیید شهادت یکی از فرماندهان حزب‌الله عراق/ بغداد: این اقدام آمریکا منطقه را به‌سمت «پیامدهای خطرناک» می‌کشاند
حزب‌الله عراق شهادت «ابوباقر الساعدی» یکی از فرماندهان این جنبش در حمله پهپادی آمریکا به یک خودرو در شرق بغداد را تأیید کرد. بخش امنیتی عراق این اقدام آمریکا را نقض حاکمیت عراق دانست که منطقه را به‌سمت پیامدهای خطرناک سوق می‌دهد.
گروه بین‌الملل-رجانیوز: ابوحسین الحمیداوی، دبیرکل گردان‌های حزب‌الله عراق شهادت وسام محمد صابر «ابوباقر الساعدی» از فرماندهان این جنبش را تأیید کرد.
سنتکام به حمله تروریستی در خاک عراق اذعان کرد
از سوی دیگر، سازمان تروریستی سنتکام (فرماندهی مرکزی آمریکا) رسماً به حمله آمریکا در به شهادت رساندن یکی از فرماندهان حزب‌الله عراق اذعان کرد.
سنتکام مدعی شد: فرماندهی که در این عملیات هدف حمله قرار گرفت، مسئول برنامه‌ریزی مستقیم و مشارکت در حملات به نیروهای ما در منطقه بوده است!
«پولیتیکو» به نقل از مقامات آمریکایی حمله پهپادی در عراق را تأیید کرد و این حمله را در انتقام به کشته شدن سه نظامی این کشور در مرز سوریه با اردن قلمداد کرد.
عراق: آمریکا با حمله پهپادی حاکمیت این کشور را نقض کرده است
مرکز بخش اطلاع‌رسانی امنیتی عراق حمله پهپادی آمریکا در عراق را تائید کرد و آن را نقض آشکار حاکمیت این کشور دانست.
در بیانیه این نهاد امنیتی عراق آمده است: پهپاد‌های آمریکایی با نقض آشکار حاکمیت عراق، دو تن از رهبران حشد شعبی را در شرق بغداد هدف قرار دادند.
مقام نظامی عراق: اقدام خصمانه جدید آمریکا همه تفاهمات دو طرف را تضعیف می‌کند
سرلشکر «تحسین الخفاجی» رئیس واحد اطلاع رسانی امنیتی عراق تاکید کرد اقدام خصمانه جدید آمریکا در بغداد همه تفاهم‌های دو طرف را تضعیف می‌کند.
وی افزود: ما طرف آمریکایی و نیروهای ائتلاف را مسئول عواقب این اقدامات خطرناک می دانیم که امنیت و ثبات کشور را تهدید می کند.
وی گفت: این اقدام، دشمنی آشکار و نقض حاکمیت عراق است که منطقه را به سمت پیامدهای خطرناک سوق می‌دهد.
الخزعلی خواستار درخواست رسمی دولت عراق به شورای امنیت برای اخراج آمریکایی‌ها شد
الشیخ الخزعلی دبیرکل جنبش اهل الحق عراق تاکید کرد: تجاوزات آمریکا با وجود اقدامات مثبت دولت عراق و پایبندی گروههای مقاومت به آرامش همچنان ادامه دارد.
وی افزود: تداوم حملات آمریکا نقض حاکمیت عراق و شاهدی بر توهین و تحقیر آمریکا نسبت به دولت و ملت عراق است.
دبیرکل جنبش اهل الحق عراق تاکید کرد که لازم است عراق درخواست رسمی برای خروج فوری نیروهای خارجی به شورای امنیت ارائه کند.
واکنش رئیس فراکسیون بدر به حمله تروریستی آمریکا در عراق
رئیس فراکسیون بدر در پارلمان عراق در واکنش به اقدام تجاوزکاران آمریکا خواستار پایان دادن به حضور آمریکایی‌ها در عراق برای همیشه شد.
«مهدی تقی الامرلی» تصریح کرد: همگی اعضای کمیته امنیت و دفاع، بدون استثنا مصمم به اخراج اشغالگران هستند. ریخته شدن خون مردم بیگناه دیگر بس است. به نقل از رجانیوز

۰ نظر ۲۰ بهمن ۰۲ ، ۰۷:۳۲
هیئت خادم الشهدا

هوالجمیل / امام رضا (ع) از حضرت علی (ع) نقل می‌کند که جوانی در هنگام سخنرانی امام علی (ع) از امام سوال کرد که فضیلت جنگجویان خدا را برای من تشریح کن. امام علی (ع) از رسول خدا حدیث مفصلی را نقل می‌کند از لحظه‌ای که جهاد‌گر به میدان جنگ می‌رود تا لحظه‌ شهادت که در اینجا قسمتی از آن را ذکر می‌کنیم: «هنگامی که جهت نبرد پا به میدان می‌نهد و نیزه ها و تیرها رد و بدل می‌شود و جنگ تن به تن شروع می‌گردد، فرشتگان با پر و بال اطراف آنان را می‌گیرند و از خدا می‌خواهند که او در میدان ثابت قدم باشد. در این هنگام منادی فریاد منادی فریاد می‌زند: «بهشت زیر سایه شمشیرهاست.» در این هنگام ضربات دشمن بر پیکره شهید ساده‌تر و گواراتر از نوشیدن آب خنک در روز گرم تابستان است. هنگامی که شهید هنوز به زمین نرسیده، حوریان بهشتی به استقبال او می‌شتابند و نعمات بزرگ معنوی و مادی که خدا جهت وی فراهم ساخته است، برای وی شرح می‌دهند و هنگامی که به روی زمین قرار می‌گیرد، زمین می‌گوید: «آفربن بر روح پاکیزه‌ای که از بدن پاکیزه عروج می‌کند. بشارت باد بر تو. چیزی که نه چشمی آن را دیده است و نه گوشی آن را شنیده است و نه از قلبی خطور کرده است، مخصوص توست و انتطار تو را می‌کشد.»

۰ نظر ۲۰ بهمن ۰۲ ، ۰۷:۱۹
هیئت خادم الشهدا

جهادگر شهیده ای که در روز عید مبعث پیامبر اکرم (ص) آسمانی شد

شهر ری - ایرنا - جهادگر شهیده ای از جهاد استان تهران که روز عید مبعث پس از سالها رشادت و خدمت به مردم مظلوم مناطق مرزی در جنوب وغرب کشور به شهادت رسید، تا اخلاق خوب و نیکوی او یادآور حسن خلق رسول گرامی اسلام بعنوان مکارم الاخلاق باشد.

به گزارش ایرنا ، یکی از صحنه های شهادت زنان در دوران دفاع مقدس بوده است، اتصال به منبع لایزال الهی به شهادت، مظلومانه ترین نوع پیوستن به خدا است. بسیاری از زنان در درگیری های تهاجم ارتش بعث عراق به میهن اسلامی به شهادت رسیدند.

جهادگر شهیده ای که در روز عید مبعث پیامبر اکرم (ص) آسمانی شد

شهیده پروانه شماعی زاده، بهیار آموزشیار نهضت سوادآموزی، جهادگر، پاسدار جز معدود خانم هایی بوده است که حق تردد به مناطق جنگی را داشت علاوه بر آنکه به عنوان بهیار و امدادگر، در سر پل ذهاب خدمت می کرد به عنوان راننده آمبولانس راننده وانت جهت حمل نفت و سوخت برای مردم و رزمنده ها، آموزشیار نهضت نیز فعالیت می کرد.هنگامی که برای دیدن خانواده جنگ زده اش به کرمانشاه رفته بود بر اثر بمباران هوایی به شهادت رسید. پیکر او را در عید مبعث ۲۶ دی ماه ۱۳۶۶ بعد از ۱۲ ساعت از زیر خاک ها بیرون کشیدند.او در کلاسهای قرآن شرکت کرده وبا طلوع اولین جرقه های انقلاب در سال ۱۳۵۶ در حالیکه کلاس دوم راهنمایی بود نیز شروع به فعالیت کرد و با دیگر خواهران مؤمنه و انقلابی به پخش اعلامیه وبه تعطیلی کشانیدن مدرسه جهت شرکت در راهپیمایی وبحث ومشاجره با معلمین و دیگر کسانی که انقلاب را درک نکرده بودند به فعالیت خود ادامه داد و با تشکیل نهضت سواد آموزی در اولین دوره به تدریس سواد آموزان در روستای دارتوت مشغول شد.

شهیده شماعی زاده در اوج گرمای پانزدهم مرداد ماه سال ۱۳۴۳ در شهرستان قصر شیرین پا به عرصه خاکی گذاشت وبعدها با محبت گرم همه را به خود جذب کرد گویی گرمای نیمه تابستان قلب اورا نیز بسیار گرم و مهربان نموده بود .

جهادگر شهیده ای که در روز عید مبعث پیامبر اکرم (ص) آسمانی شد

دوران کودکی را “دو سالگی” در شهر سر پل ذهاب در میان خانواده خود گذراند و در دامان مادر سیده و مومنش با اسلام نیز خو گرفته واز زمانی خود را شناخت حجاب را در آن زمان هیچ بهایی نداشت رعایت می کرد. او در کلاسهای قرآن شرکت کرده وبا طلوع اولین جرقه های انقلاب در سال ۱۳۵۶ در حالیکه کلاس دوم راهنمایی بود نیز شروع به فعالیت کرد و با دیگر خواهران مؤمنه و انقلابی به پخش اعلامیه وبه تعطیلی کشانیدن مدرسه جهت شرکت در راهپیمایی وبحث ومشاجره با معلمین و دیگر کسانی که انقلاب را درک نکرده بودند به فعالیت خود ادامه داد و با تشکیل نهضت سواد آموزی در اولین دوره به تدریس سواد آموزان در روستای دارتوت مشغول شد.

حاضر نیست به هیچ قیمتی شهر را ترک کند

پایان اولین دوره همزمان شد باآغاز جنگ تحمیلی خواهر شهیدمان از ۵ مهر ماه ۱۳۵۹ در درمانگاه موقتی که در پارک شهر سر پل ذهاب ایجاد شده بود به کمک مجروحین جنگ شتافت . با همان سن کم (۱۶ سال) از خانواده جدا شد و در سرپل ذهاب ودر زیر آتش توپها باقی ماند تا دین و وظیفه خود را به شهرش ادا کند و در این راه از هیچ ایثاری دریغ نورزید بطوریکه بعدها دوستانش تعریف کردند زمانی که دشمن پیشروی کرده و به حوالی شهر سر پل ذهاب رسیده بود مسئولین دستور داده بودند مجروحین به پناهگاه زیر زمینی انتقال داده شوند و خواهران حاضر در آنجا سریع درمانگاه را ترک کرده عقب بروند اما شهیده پروانه شماعی زاده فشنگ ها را به کمر بسته و می گوید حاضر نیست به هیچ قیمتی شهر را ترک کند که به او می گویند خطر نزدیک است وترس از اسیر شدن است که جواب می شنوند در صورتیکه احتمال اسارت باشد بلافاصله خودم را می کشم تا به دست نامردان متجاوز نیفتم.جهادگر شهیده ای که در روز عید مبعث پیامبر اکرم (ص) آسمانی شد

با همان سن کم (۱۶ سال) از خانواده جدا شد و در سرپل ذهاب ودر زیر آتش توپها باقی ماند تا دین و وظیفه خود را به شهرش ادا کند و در این راه از هیچ ایثاری دریغ نورزید بطوریکه بعدها دوستانش تعریف کردند زمانی که دشمن پیشروی کرده و به حوالی شهر سر پل ذهاب رسیده بود مسئولین دستور داده بودند مجروحین به پناهگاه زیر زمینی انتقال داده شوند و خواهران حاضر در آنجا سریع درمانگاه را ترک کرده عقب بروند اما شهیده پروانه شماعی زاده فشنگ ها را به کمر بسته و می گوید حاضر نیست به هیچ قیمتی شهر را ترک کند

از ایثارهای او همین بس در سال ۱۳۶۱ از سوی جمعیت هلال احمر بعنوان بهیار جهت عزیمت به حج انتخاب می شوند همه کارها مهیا و آماده شده لباسهای احرام دوخته می شوند که هم اکنون هم به عنوان آخرین یادگارش نگهداری می شود اما در همان زمانها عملیاتی در شرف است و سپاه از ایشان می خواهد اگر قصد خدمت است در جبهه نیاز بیشتری است و شهیده مظلوم بدون کوچکترین ناراحتی می پذیرد .بالاخره با آزاد سازی شهر مقاوم قصر شیرین دو روز بعد قدم برخاک شهیدان می گذارد و در ابتدای شهر با حالی عجیب که خود در خاطره اش نگاشته سجده شکر بجا می آورد.

بعنوان مأمور به خدمت در جهاد سازندگی تهران مشغول به خدمت می شود

جهادگر شهیده ای که در روز عید مبعث پیامبر اکرم (ص) آسمانی شد

مدتی پس از پاکسازی قصر شیرین که خط مرزی جلوتر می رود درمانگاه نیز باید به جلو منتقل شود و چون در قصر شیرین محل مناسبی برای خواهران نیست به کرمانشاه انتقال می یابد وحتی در بخش ۶ بیمارستان طالقانی به خدمت خود ادامه می دهد تا اواسط سال ۱۳۶۳ بعنوان مأمور به خدمت در جهاد سازندگی تهران مشغول به خدمت می شود وبعد دوباره به کرمانشاه منتقل می گردد و تا زمان شهادت در گروه پزشکی جهاد کرمانشاه به خدمت مردم محروم روستاها ادامه می دهد.

از نظر کارآریی واخلاق مورد رضایت مسئولین بود ، از خصوصیات بارز این شهیده گذشت و محبت زیادش به اطرافیان بود. نسبت به خانواده اش احساس مسئولیت بسیاری می کرد و خود را وقف خانواده کرده بود ودر ارتباط با دیگران نیز چنین بود بارها روستایی ها را از محل کارش جهت انجام کارهایشان با خود به منزل می آورد ونهایت محبت و احترام را برایشان قائل بود.

در راستای همین محبت ها بود که به منزل یکی از آشنایان که پدرش را مدتی از دست داده بود رفت تا برای نازدانه دختر خانواده خرید عید نوروز کند که در صبحگاه ۲۶ / ۱۲ / ۱۳۶۶ مصادف با عید مبعث حضرت رسول اکرم (ص) بود در اثر موشک باران صدام جنایتکار بهمراه چهارتن از اعضای آن خانواده به شهادت رسید و پیکر پاکش پس از ۱۲ ساعت پیدا شد وشب قبل از شهادت شهیده خواب دیده بود بخاطر مشوش شدن فکر مادرش برای او باز گو نمی کند و تعبیر آن خواب شهادت شیرین این شهیده جهادگر بود.

۰ نظر ۱۸ بهمن ۰۲ ، ۲۱:۵۸
هیئت خادم الشهدا
سرتیپ دوم «کوروش بازیار» فرمانده یگان‌ امداد شیراز صبح امروز به شهادت رسید.

به گزارش همشهری آنلاین، ساعت ۴ صبح امروز هفدهم بهمن‌ماه واحدهای گشت انتظامی حین گشت‌زنی در حوزه استحفاظی (کمربندی) به یک دستگاه وانت نیسان حامل بار مشکوک و دستور ایست می‌دهند که راننده بدون توجه اقدام به فرار می‌کند. پس از طی مسافتی تعقیب و گریز ماموران انتظامی با رعایت قانون به کارگیری سلاح به سمت لاستیک خودرو شلیک و وانت نیسان را متوقف می‌کنند.

اولین تصویر از شهید بازیار فرمانده یگان امداد شیراز | عکس

در حین بازرسی از خودرو ناگهان یک سواری پژو پارس که اسکورت محموله بوده با سرعت زیاد و به صورت عمدی به سرتیپ دوم «کوروش بازیار» فرمانده یگان‌ امداد شیراز برخورد و به شدت وی را مجروح می‌کند و متواری می‌شود. سرتیپ دوم «بازیار» سریعا به مرکز درمانی اعزام و اقدامات درمانی توسط کادر درمان انجام که به دلیل شدت جراحات وارده در بیمارستان به شهادت می‌رسد.

۰ نظر ۱۸ بهمن ۰۲ ، ۲۱:۴۱
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین
۱-شهید بزرگوار سعادت الله همایون فرزند حاج نامدار، ولادت ۱۳۳۵/۶/۶ کوشک مرودشت، شهادت: کربلای ۵، بمباران هوایی، ۱۳۶۵/۱۰/۱۹
۲-شهیدبزرگوار محمد حسین جمشیدی فرزند خداقلی، ولادت: ۱۳۴۷ کوشک مرودشت ، شهادت ۱۳۶۴/۱۳/۲۰ عملیات والفجر ۸ ، فاو
۳-شهید بزرگوار شمخال همایون فرزند جمال، ولادت ۱۳۴۶ کوشک مرودشت، شهادت ۱۳۶۱/۴/۲۰ شلمچه
۴-شهید بزرگوار فیروز همایون فرزند غلامعلی، ولادت : ۱۳۴۵ کوشک مرودشت، شهادت : ۱۳۶۱/۱/۷ شوش، عملیات فتح المبین
۵-شهید بزرگوار محمد همایون فرزند اله یار، ولادت 1334/6/19 کوشک مرودشت، شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۱۲ طلائیه، عملیات خیبر، دفن ۱۳۷۳/۸/۳
۶-شهید بزرگوار شهباز همایون فرزند الله یار، ولادت : ۱۳۴۰ کوشک مرودشت، شهادت: عملیات قادر ، اشنویه، دفن ۱۳۷۵/۳/۱۰
۷-شهید بزرگوار یونس همایون فرزند عیوب، ولادت: 1346/1/3 کوشک مرودشت، شهادت : 1365/10/23 سومار، جاویدالاثر
۸-شهید بزرگوار محمد ابراهیم همایون فرزند جهانشاه، ولادت۱۳۳۸/۲/۳ کوشک مرودشت، شهادت: ۱۳۵۹/۱۰/۱ آبادان
۹- شهید بزرگوار اسکندر همایون فرزند حاجی سرفراز، ولادت 1340/6/19 - ۲۰ ساله، شهادت: ۱۳۶۰/۹/۹ طریق القدس، فتح بستان...
اطلاعات فوق (به جز شهید یونس همایون) بر اساس مطالب سنگ مزارها استخراج شده لذا از اقوام و دوستان و همرزمان این شهدای عزیز تقاضا داریم برای تکمیل زندگینامه شهدا با ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی، تماس حاصل فرمایند.

۰ نظر ۱۵ بهمن ۰۲ ، ۰۹:۵۶
هیئت خادم الشهدا

به گزارش تابناک: در حمله بامداد امروز جنگنده‌های اسرائیل به حاشیه جنوبی شهر دمشق، یکی از مستشاران سپاه پاسداران به شهادت رسیده است. بنا بر این گزارش، سعید علیدادی، مستشار سپاه در حمله جنگنده های اسرائیل به جنوب دمشق به شهادت رسید. پیشتر رسانه‌ها گزارش داده بودند، هواپیماهای رژیم صهیونیستی جنوب دمشق را در شهر عقربه (غرب سوریه) در جاده فرودگاهی در فاصله کمی از سیده زینب هدف قرار دادند و پدافند هوایی سوریه نیز با آن مقابله کرد؛ فرودگاه دمشق در ۳۰ کیلومتری جنوب شرق شهر واقع شده است. بر اساس گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، در منطقه زینبیه واقع در مسیر فرودگاه دمشق، ساکنان از فعال شدن سامانه پدافند هوایی ارتش سوریه خبر دادند؛ این مکان سه روز پیش توسط رژیم صهیونیستی بمباران شد.

۰ نظر ۱۳ بهمن ۰۲ ، ۲۳:۰۳
هیئت خادم الشهدا
عاملان شهادت سرباز وظیفه، حسین حیدری لقب، دستگیر شدند

سردار سوسنی گفت: به محض اعلام خبر، شناسایی و دستگیری متهمان در دستور کار تیم اطلاعاتی و کارآگاهان پلیس آگاهی استان قرار گرفت که پس گذشت ۱۲ ساعت، متهمان در مخفیگاهشان در یکی از روستا‌های اطراف بوشهر شناسایی و عملیات دستگیری آنان آغاز شد.

عاملان شهادت سرباز وظیفه، حسین حیدری لقب، دستگیر شدندبه گزارش گروه اجتماعی دفاع‌پرس، سردار «حیدر سوسنی» فرمانده انتظامی استان بوشهر اظهار داشت: ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز جمعه، سرباز وظیفه «حسین حیدری لقب»، از پرسنل کلانتری ۱۱ فدک خورموج که در مرخصی به سر می‌برد، در پارک «سیادت» بوشهر، پس از شنیدن صدای امداد خواهی یکی از شهروندان که وسیله شخصی اش (اسپیکر) توسط دو نفر سارق به سرقت رفته بود، به سرعت و با رشادت، برای دستگیری آنان، وارد عمل می‌شود که متاسفانه سارق، با همکاری همدستش، با استفاده از سلاح گرم، این مامور وظیفه شناس را مورد اصابت گلوله قرار می‌دهد و از محل متواری می‌شوند.

فرمانده انتظامی استان بوشهر افزود: این سرباز غیور و دلاور، پس از اعزام به بیمارستان، به علت شدت جراحات وارده، آسمانی و شهید شد.

وی افزود: به محض اعلام خبر، شناسایی و دستگیری متهمان در دستور کار تیم اطلاعاتی و کارآگاهان پلیس آگاهی استان قرار گرفت که پس گذشت ۱۲ ساعت، متهمان در مخفیگاهشان در یکی از روستا‌های اطراف بوشهر شناسایی و عملیات دستگیری آنان آغاز شد.

فرمانده انتظامی استان بوشهر تصریح کرد: حین عملیات دستگیری، متهمان به محض اینکه متوجه حضور ماموران شدند اقدام به تیر اندازی نموده که در اقدام متقابل ماموران، قاتل مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به همراه همدستش دستگیرکه مصدوم جهت مداوا به بیمارستان منتقل شد.

سردار سوسنی اضافه کرد: در بازدید از مخفیگاه متهمان یک قبضه کلت کمری، اسپیکر سرقت شده و موتور سیکلت مورد استفاده آنان کشف گردید.

۰ نظر ۱۰ بهمن ۰۲ ، ۰۳:۵۳
هیئت خادم الشهدا

السلام علیک یا مولا یا امیرالمومنین یا علی ابن ابیطالب

۰ نظر ۰۵ بهمن ۰۲ ، ۰۴:۵۸
هیئت خادم الشهدا
بسم الله الرحمن الرحیم

در پی اقدام متجاوزانه رژیم ددمنش و جنایتکار صهیونیستی در حمله هوایی به دمشق، 4 تن از مستشاران نظامی سپاه و مدافعین حرم و تعدادی از نیروهای سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. شهادت شهیدان حجت‌الله امیدوار، علی آقازاده، حسین محمدی، سعید کریمی و محمد امین صمدی را به حضرت ولیعصر(عج)، مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا (مدظله العالی)، خانواده‌های معظم شهیدان و آحاد فرماندهان و رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی تبریک و تسلیت می‌گوییم. بر اساس این گزارش، در حمله صبح امروز رژیم صهیونیستی به منطقه المزه در دمشق سوریه، تعدادی از مردم سوریه نیز به شهادت رسیده‌اند.
۰ نظر ۳۰ دی ۰۲ ، ۱۷:۵۶
هیئت خادم الشهدا
در راستای برگزاری کنگره ملی ۲۴۰۰۰ شهید پایتخت و همزمان با برگزاری هشتمین یادواره سوره‌های سرخ ویژه شهدای قرآنی، ۱۴ قطعه از تلاوت قرآن قاریان شهید توسط سازمان قرآن و عترت سپاه تهران رونمایی شد.
14 تلاوت قرآن از 10 قاری شهید رونمایی شد

به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت‌های دینی خبرگزاری فارس در راستای برگزاری کنگره ملی ۲۴۰۰۰ شهید پایتخت و همزمان با برگزاری هشتمین یادواره سوره‌های سرخ ویژه شهدای قرآنی، ۱۴ قطعه از تلاوت قرآن قاریان شهید توسط سازمان قرآن و عترت سپاه تهران رونمایی شد.

این تلاوت‌ها در قالب جلوه متحرک (موشن گرافی) از تلاوت ۱۰ قاری شهید تولید شده است که اسامی قاریان شهید عبارتند از: شهید احمد انصاری، شهید عبدالله مداح، شهید سیدعلی محمودیان، شهید حسین محمدی، شهید ابراهیم زمانیان، شهید غلامعلی ترابی، شهید محمدرضا غلامی، شهید روح‌الله محمدصالحی، شهید اسماعیل میرزانژاد و شهید ناصر شفیعی.

۰ نظر ۲۴ دی ۰۲ ، ۱۱:۲۱
هیئت خادم الشهدا

با سلام و عرض ادب

زندگینامه نویسی صلواتی شهدای گرانقدر

دوستان و خانواده های معظم شهدا : از اینکه برای تکمیل این اطلاعات و ثبت خاطرات شهدای عزیز مناطق مختلف کشور با ما تماس می گیرید صمیمانه سپاسگزاریم.  اجرتان با سیدالشهداء، ارادتمند : صادقی، ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ مدیر انتشارات هدهد

۰ نظر ۲۰ دی ۰۲ ، ۱۲:۱۶
هیئت خادم الشهدا
روایتی دیگر از دختر «گوشواره قلبی» که قلب‌ها را تکان داد
روایتی دیگر از دختر «گوشواره قلبی» که قلب‌ها را تکان داد

ایسنا/کرمان ریحانه یک و نیم ساله که هویتش از روی کاپشن صورتی و گوشواره‌های قلبی‌اش مشخص شد، قلب‌های بسیاری را تکان داد و به نماد مظلومیت جنایت تروریستی کرمان تبدیل شد.

پایگاه اطلاع‌رسانی پلیس کرمان نوشت: وقتی به دیدار پزشک تشخیص هویت پزشکی قانونی کرمان رفتیم، بغض چند روزه‌اش شکست و اشک چشمانش سرازیر شد و گفت: هیچ وقت فکر نمی‌کردم دختر معصومی که هیچ نشانی نداشت و تنها راه شناسایی‌اش کاپشن صورتی و گوشواره‌های قلبی او بود، تبدیل به نماد مظلومیت یک حادثه تروریستی شود.

این پزشک پر تلاش با اینکه چند روز از شهادت ریحانه سلطانی‌نژاد یعنی همان دختر کاپشن صورتی با گوشواره‌های قلبی می‌گذشت، اما باز دستانش می‌لرزید و بغض گلویش را می‌فشرد و اشک بی تابش کرده بود.

وی در ادامه ‌گفت: لحظه‌ای که پیکرهای شهدا را برای تشخیص به پزشکی قانونی آوردند، هیچ کس قادر نبود جلوی گریه خود را بگیرد؛ واقعا لحظه سختی بود؛ هنوز انگار تمام لحظه‌ها جلوی چشمم است و هرگز از ذهنم محو نخواهد شد.

این پزشک تشخیص هویت افزود: اما در بین همه شهدا پیکر بی جان دختر بچه‌ای دو ساله بیش از همه خودنمایی می‌کرد، چرا که به سبب شدت انفجار، تشخیص هویت او سخت بود و یکی از راه‌های تشخیص او نشانی لباس‌ها و علائمی بود که در پیکر کوچکش وجود داشت؛ کودکی که مظلومیت او از جنس مظلومیت بازماندگان دشت کربلا و معصومیت او از جنس یک حقیقت تلخ در دل این حادثه تروریستی بود.

وی با نگاهی عمیق به دست خط خود بر روی نوشته‌ای که در لحظه شناسایی پیکرهای شهدا تنظیم شده بود، گفت: این مشخصات در همان لحظات سخت و جانکاه تشخیص هویت نوشته شد"دختری با کاپشن صورتی و گوشواره‌های قلبی".

وقتی این جمله را به زبان آورد حس و حالش وصف‌ناپذیر بود و سپس افزود: قسم به پیکرهای بی‌جانی که تا پای جان ایستادند و مقاومت کردند، این مقاومت ادامه خواهد داشت، حتی اگر مقاومت از جنس کودکان خردسال بسیاری با کاپشن صورتی و گوشواره‌های قلبی باشد.

در این لحظه اشک چشمانش بیش از قبل جاری شد و گفت: دختر کاپشن صورتی با گوشواره‌های قلبی، راهت ادامه خواهد داشت.

به گزارش ایسنا،"ریحانه سلطانی‌نژاد" یک سال و نیمه، فرزند یکی از وابستگان مجموعه انتظامی کرمان، همان دختر کاپشن صورتی با گوشواره‌های قلبی، از جمله شهدای انفجار تروریستی مسیر گلزار شهدای کرمان بود که به همراه هفت نفر دیگر از اعضای خانواده‌اش آسمانی شد.

۰ نظر ۱۹ دی ۰۲ ، ۲۳:۰۳
هیئت خادم الشهدا

به نقل از سایت صاحبدلان، و با اجازه و تشکر

زندگی نامه شهید حاج محمد علی فرهادیان فرد

شهید حاج محمد علی فرهادیان فرد در سال ۱۳۳۹ به دنیا آمد. پرورش او در فضایی پاک و معنوی، در دامان مادری صبور و وارسته و پدری متّقی و مجاهد، محیطی مناسب برای رشد و تکامل محمد علی به سوی خداشناسی و بندگی خدا فراهم آورده بود. خط زیبای او مشقی بود تا گوشه‌ای از ارادت خود را به اهل‌بیت عصمت و  طهارت علیهم‌السلام و انقلاب اسلامی به‌کار بندد. یادگارِ آن حال و هوای عاشقانه هنوز بر دیوارهای مساجد، تابلوها و دفترها به‌جا مانده است.

علاقه به قرآن و آگاهی از مفاهیمِ بلند دینی جذبه‌ای بود که مدام او را به این مجالس می‌کشاند و همین سرمایه در مسیر زندگی راه‌گشای او و همراهانش بود.

اخلاق خوب و خوش‌رویی با اهل خانه به‌خصوص پدر و مادر چنان ملکۀ وجودی او شده بود که دوستان و اطرافیان هم از نعمت وجود او بهره می‌بردند و در کنار او احساس آرامش و امنیت داشتند.

شهید حاج محمد علی فرهادیان فرد توجّه به حضور در محضر حضرت ربّ‌الارباب جَلّ جَلالُه او را بر این داشته بود که همیشه با وضو و طهارت باشد و نمازهای خود را با توجّه در اوّل وقت به‌پا دارد. همچنان‌ که دوستان از نماز او لذّت می‌بردند و در جماعت با او، از یکدیگر سبقت می‌جستند.

یاد باد نمازهای شبش که در خلوت به‌جا می‌آورد و آن‌قدر خوش و سرمست می‌شد که غیر قابل وصف است.

با دل آرامی مرا خاطر خوش است

کز دلم یک باره برد آرام را

ننگرد دیگر به سرو اندر چمن

هر که دید آن سرو سیم اندام را

صبر کن حافظ به سختی روز و شب

عاقبت روزی بیابی کام را

خلوت او با ادای نمازهای مستحب و مطالعۀ کتب اخلاقیِ شهید دستغیب رحمهاللّه‌علیه و تلاوت قرآن سپری می‌شد.

محمد علی تحصیلات را تا دریافت مدرک دیپلم ادامه داد اما حضور مداوم در جبهه‌ها، ادامۀ تحصیل را برایش ناممکن ساخت. ابتدا به عنوانِ بسیجی به جبهه اعزام شد. پس از مدّتی با ورود به سپاه پاسداران نیز همچون یک بسیجی منشأ خیر و برکت برای جبهه‌ها بود.

عشق و علاقۀ محمد علی فرهادیان فرد به روحانیتِ اهل معنا، او را قبل از انقلاب به پیر عشق حضرت آیت‌اللّه شهید سید عبدالحسین دستغیب رحمهاللّه‌علیه آشنا نمود.

وی چنان شیفتۀ رفتار او بود که تا آخرین لحظات از گلستان وجود آن مرد الهی بهره‌ها جست. پس از شهادت شهید دستغیب، دل به محضر دوست، حضرت آیت‌اللّه سید علی محمد دستغیب مُدّظِلّه سپرد. این سرمایه‌های معنوی بود که او و همراهانش را شاداب می‌کرد.

عملیات‌های «والفجر مقدماتی، بَدر، خیبر، والفجر۲،۱ و ۸» یاد و خاطرۀ رشادت‌های اوست و لشکر قهرمان و پیروز المهدی عجل‌اللّه‌فرجه به یاد شهدا و رزمندگانی چون او مفتخر است.

شهید حاج محمد علی فرهادیان فرد چندین بار از ناحیۀ پا، سر، دست و هر دو چشم مجروح شد. جانبازی بود که در طول دوران جنگ در عملیات‌های مختلف شرکت کرد و ایثارهای حسین‌گونه‌ای را از خود به نمایش گذاشت؛ و فرمانده‌ای بود که در کنار رزمندگان، خالصانه در ‌راه دوست جانفشانی کرد.

شهید محمد علی فرهادیان فرد

زمان شهادت شهید حاج محمد علی فرهادیان فرد

تاریخ ۱۳۶۵/۲/۵ مصادف با میلاد با سعادت منجی عالَم بشریت، حضرت حجت‌ابن‌الحسن ‌العسکری عجل‌اللّه‌فرجه، در منطقۀ «حاج عمران» وعده‌گاهِ محمدعلی بود و میقاتی برای احرام عشق او.

با لبّیکِ عاشقانۀ خود وارد بر حریم الهی شد و با تقدیم جان پاکش، قربانگاه را از خون سرِ خود رنگین کرد و سر بر آستان حضرتش، روسفید از قبول بندگی، دست در دست محبوبش حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام به محضر حضرت حق شرفیاب شد.

پروانه نیستم که بسوزم ز شعله‌ای

شمعم که پاک بسوزم و جان را فدا کنم

وصیت‌نامۀ شهید حاج محمد علی فرهادیان فرد

«سلام بر تمامی خدمتگزاران راستین انقلاب و جمهوری اسلامی که خالصانه، به دور از هر خود‌نمایی و ریایی کمر خدمت بسته‌اند. درود بی‌پایان بر امید امام و امّت، حضرت آیت‌اللّه منتظری. سلام بر عاشقانِ شهادت…

آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند؟

فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

دیوانۀ تو هر دو جهان را چه کند؟

وقتی که پا به عرصۀ شهر جهت مرخصی می‌گذاشتم، همچون پرنده‌ای بودم که او را در قفس زندانی کرده باشند و تلاش می‌کردم هرچه زودتر خود را از این قفس نجات دهم.

تنها جایی که می‌توانست قلب شکستۀ مرا تسکین دهد و مرهم دردم شود «گلزار شهدا» بود؛ همان مکان مقدسی که زمانی ما را در کالبد خود مدفون می‌کند.

[من مطمئن هستم] از این که در این راه با آگاهیِ کامل قدم برداشتم و آیندۀ آن برایم روشن بود که در این راه چه عواقبی به دنبال دارد، ولی قاطعانه و با رضای قلبی قدم در این راه گذاشتم و امیدوارم که توانسته باشم قلبِ امام‌ زمان عجل‌اللّه‌فرجه را از خود خشنود سازم و چنانچه این لیاقت را پیدا کردم که به درجۀ رفیع شهادت نائل گشتم به منتهی آرزوی خود رسیده‌ام…»

به نقل از سایت صاحبدلان، و با اجازه و تشکر

۰ نظر ۱۹ دی ۰۲ ، ۰۱:۲۲
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء و الصدیقین

سه ماهی از شروع جنگ تحمیلی نگذشته بود که امیر فرهادیان فر با گذراندنِ دورۀ فشردۀ آموزش نظامی راهی سرزمین نور شد. پس از سه مرحله اعزام به جبهه، به استخدام سپاه پاسداران در آمد اما این لباس و حتّی فرماندهی نیز امیر را از سیر و سلوک ‌الهی دور نکرد.

او همیشه زینت لباس فرماندهی بود و با تواضعی وصف‌ناشدنی مصداقی برای کلام امیرمؤمنان علی علیه‌السلام بود که:
«المؤمنُ بُشرُهُ فی وجههِ و حُزنهُ فی قَلبهِ»
«مؤمن شادی‌اش در رخسار و اندوهش در دلش است.»
نهج‌البلاغه، حکمت ۳۳۰

تمام سعی امیر در شاد کردن دوستان و رزمندگان بود. اما همین امیرِ خندان و شاد، در دل شب همچون عبدی ذلیل سر به سجده می‌گذاشت و اشک می‌ریخت.
شب‌هایی که از مأموریتِ شناسایی می‌آمد، با وجود خستگی زیاد به همراهان می‌گفت: بچه‌ها ظرف‌های کثیف را بگذارید برای فردا! ولی وقتی دوستان از خواب بیدار می‌شدند می‌دیدند که همۀ ظرف‌ها شسته شده و کفش‌ها واکس خورده است.

وقتی که خواهرش از موقعیت او در جبهه سوال می‌کند، با گفتن یک لطیفه ذهن او را منحرف می‌کند تا مبادا تعریفی از خود باشد.
وی این شعر را زیاد می‌خواند:
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
مصداقی برای کلام امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بود:
«اَوسعُ شَیءٍ صدراً و اَذلُّ شَیءٍ نَفساً»
«سینۀ مؤمن از هر چیز گشاده‌تر و نفسش از هر چیز خوارتر است.»
چنان با قرآن انس گرفته بود که به قول خواهرش، فکر می‌کنیم حافظ قرآن شده بود.
در سال ۱۳۶۵ انتظار امیر رو به پایان بود و اوج این شیفتگی، شهادتِ عمویش «محمد علی فرهادیان فر» بود. با دلی سوخته، کنار جسد عموی خود به خواهر می‌گوید: «خواهر! من را در این باغچه کنار قبر عمو و پسر عمویم خاک کنید تا درخت امیر سبز شود» و دست‌ها را به نشانۀ شاخه‌ها بلند می‌کرد و حرکت می‌داد و می‌گفت: این درخت میوۀ امیر می‌دهد «امیر، امیر، امیر» و می‌خندید؛ اما من می‌فهمیدم او چه می‌گوید.
در خانه، رویِ کتاب‌های خواهرش می‌نوشت و امضا‌ می‌کرد، وقتی به او اعتراض می‌شد می‌گفت: «این‌ها خاطره است. روزی خواهد‌ آمد که بگویی ای کاش بر روی همۀ کتاب‌هایم امضا می‌کردی!» و همین هم شد که امروز افسوس می‌خورم.

روز‌های آخر عمرش، در عین کتمان، زبانش به بیان حقایقی باز شده بود که همه را متعجّب کرده بود. در سنگر اسامیِ دوستان را روی تابلویی می‌نویسد و می‌گوید: فلانی شهید، دیگری مفقود، این شخص مجروح و… و در آخر می‌گوید من هم شهید می‌شوم. و عجیب این‌که همه درست بوده و اتفاق می‌افتد.

شهید امیر فرهادیان فر از رفتن خود کمتر به خانواده می‌گوید، اما وداعِ آخر امیر، اهلِ خانه را به گریه وا‌می‌دارد. انگشترِ عقیق خود را به مادر می‌دهد و می‌گوید: «این یادبود را از من نگه دارید». مادر که خواست او را ببوسد گفت: «مادر کاری نکن که بروم و دیگر برنگردم».

زمان شهادت شهید امیر فرهادیان فر

شب عملیات «کربلای ۴»، شب شیدایی این عاشق دلباخته بود. در لحظاتی که تیربارِ دشمن همه را زمین‌گیر کرده بود و بیشتر بچه‌ها در قایق‌ها مجروح و یا شهید شده بودند، دستانِ امیر گوشۀ قایق را گرفت و با قوّت قلبی مردانه از آب بالا آمد و فریاد زد: امیر از گل‌کوب! (نام محلۀ ایشان) و ادامه داد: «نترسید! امیر تیربار رو خفه می‌کنه!» و همین‌طور که دیوانه‌وار بین تیر و ترکش‌های سوزان رقصِ عاشقانه می‌کرد فریاد می‌زد: «امیر تیربار رو خفه می‌کنه!» عجب! این همان امیر است که به قول مادرش با دیدن یک مُرده شب خوابش نمی‌بُرد؛ الان در بین این‌همه کشته و مجروح یکه ‌و تنها رجزخوانی می‌کند.

لحظاتی از نظر پنهان شد ولی صدای رجزخوانی او همچنان می‌آمد. رفت و تیربار را خفه کرد، اما این همان شیفتگی بود که پایانِ آن باید وصالی باشد که امیرِ دلاور با شتاب به سوی آن قدم برمی‌داشت.

لحظاتی نگذشت که خاک گرم شلمچه میزبان رادمردی شد که یا علی گویان به سویش پر کشید و یا حسین گویان جبینِ خونینش را بر آستانش سایید تا تاریخی جاودانه را برای این سرزمین رقم زند.

به نقل از سایت صاحبدلان

شهید امیر فرهادیانفر

۰ نظر ۱۸ دی ۰۲ ، ۲۳:۵۴
هیئت خادم الشهدا
فجر آفرینان ۱۵ شهید
قبل از انقلاب ۷۲ شهید
۲۰ ماه شروع جنگ تحمیلی ۷۰۴ شهید
ترور ۵۰۰ شهید
روحانی ۲۸ شهید
ادیان توحیدی ۲۲۱ شهید
اهل سنت ۴۵۱ شهید
مدافع حرم ۸ شهید
مدافع سلامت ۲۲ شهید
++++++
فرمانده ۱۱۸۴ شهید
نزاجا، زمینی ۴۵۵۰۸ شهید
نپاجا، پدآفند ۴۱۵ شهید
نهاجا، هوائی ۱۲۴۸ شهید
نداجا، دریائی ۶۶۴ شهید
عقیدتی سیاسی ۳۳ شهید
ساحفاجا، حفاظت و اطلاعات ۸۲ شهید
سماجا، ستاد مشترک ۹۳ شهید
آمار کل : ۴۸۰۴۲ شهید
نثار ارواح مطهرشان صلوات و فاتحه
۰ نظر ۱۶ دی ۰۲ ، ۱۳:۴۰
هیئت خادم الشهدا

۰ نظر ۱۶ دی ۰۲ ، ۱۰:۱۱
هیئت خادم الشهدا
به گزارش ایسنا، اسامی شهدای این جنایت تروریستی به شرح زیر اعلام شده است:
۱ میلاد شادکام، جنسیت مرد ، سن ۱۰ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۲ علیرضا صادقی، جنسیت مرد، سن ۲۰ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۳ فاطمه زهرا سلطانی، جنسیت زن، سن ۱۶ سال، ملیت ایرانی شهرستان کرمان
۴ مریم نیک اندیش، جنسیت زن، سن ۵۳ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۵ نعمت الله آچک زهی، جنسیت مرد، سن ۱۴ سال، ملیت افغانستانی، شهرستان کرمان
۶ نصرت جعفری ده فارسی، جنسیت زن، سن ۵۱ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۷ سمیه سلطانی نژاد، جنسیت زن، سن ۳۱ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۸ رضا اکبرزاده، جنسیت مرد، سن ۳۶ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۹ ریحانه سلطانی، جنسیت زن، سن ۱ سال، ملیت ایرانی شهرستان کرمان
۱۰ حسین علی بیگی نژاد، جنسیت مرد، سن ۵۳ سال، ملیت ایرانی، شهرستان سیرجان
۱۱ مهدی سلطانی، جنسیت مرد، سن ۸ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۱۲ حسن محمد آبادی، جنسیت مرد ، سن ۱۶ سال ، ملیت ایرانی، شهرستان نرماشیر
۱۳ حسین محمدابادی، جنسیت مرد، سن ۱۵ سال، ملیت ایرانی، شهرستان نرماشیر
۱۴ محمد پورشیخعلی اندوهجردی، جنسیت مرد، سن ۳۴ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۱۵ مهدی علوی پور، جنسیت مرد، سن ۴۵ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۱۶ محمدقاسم احمدی، جنسیت مرد، سن ۲۰ سال، ملیت افغانی، شهرستان کرمان
۱۷ نرگس کارگر محمدابادی، جنسیت زن ، سن ۸ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۱۸ سیدعابدمنصوری نژاد، جنسیت مرد، سن ۴۳ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۱۹ محمدطاها قدیری فرد، جنسیت مرد، سن ۱۱ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۲۰ محمدعابدینی الله آبادی، جنسیت مرد، سن ۵۵ سال، ملیت ایرانی، شهرستان رفسنجان
۲۱ فائزه رحیمی، جنسیت زن، سن ۲۰ سال، ملیت ایرانی، شهرستان تهران
۲۲ علیرضا سعادت ماهانی، جنسیت مرد ، سن ۲۲ سال ، ملیت ایرانی ف شهرستان کرمان
۲۳ امیرحسین ده دهی ، جنسیت مرد ، سن ۱۴ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۲۴ زهرا برهان نژاد زرندی ، جنسیت زن ، سن ۴۶ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان زرند
۲۵ زهرا کارگران، جنسیت زن، سن ۳۰ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۲۶ عصمت ایلاقی، جنسیت زن ، سن ۶۴ سال ، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۲۷ فاطمه سهرنگی، جنسیت زن، سن ۵۶ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۲۸ مهدیه ندوی عرب زرندی، جنسیت زن، سن ۴۲ سال، ملیت ایرانی، شهرستان زرند
۲۹ اسماعیل عرب گورچوئی، جنسیت مرد، سن ۳۶ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان بخش چترود
۳۰ رضا نورزهی، جنسیت مرد، سن ۳۰ سال، ملیت افغانی، شهرستان کرمان
۳۱ فاطمه نظری، جنسیت زن، سن ۱۷ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۳۲ محمدامین صفر زاده، جنسیت مرد، سن ۱۵ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۳۳ نازنین فاطمه عزیزی، جنسیت زن ، سن ۴ سال، ملیت افغانی، شهرستان کرمان
۳۴ زینب یعقوبی کهنوج، جنسیت زن، سن ۱۰ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۳۵ محمد امین سلطانی نژاد، جنسیت مرد، سن ۸ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۳۶ سمانه رجایی نژاد، جنسیت زن، سن ۳۷ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۳۷ عادل رضایی، جنسیت مرد، سن ۴۰ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۳۸ زهرا شادکام ، جنسیت زن، سن ۲۱ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۳۹ نصرت عرب نژاد خانوکی ، جنسیت زن ، سن ۵۷ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۴۰ طاهره درستکار، جنسیت زن، سن ۴۲ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۴۱ زهرا فیضی، جنسیت زن ، سن ۱۸ سال، ملیت افغانی ، شهرستان کرمان
۴۲ فاطمه میرزائی کوهبنانی ، جنسیت زن ، سن ۴۷ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان زرند
۴۳ صالح سلیمانی ، جنسیت مرد ، سن ۴۴ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۴۴ زینب شفیع زاده قنات شیب ده ، جنسیت زن ، سن ۲۵ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۴۵ معصومه اچک زهی، جنسیت زن، سن ۸ سال، ملیت افغانی، شهرستان کرمان
۴۶ رضا ایرانمنش، جنسیت مرد، سن ۵۵ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۴۷ سبحان علیزاده باب تنگی، جنسیت مرد، سن ۸ سال، ملیت ایرانی، شهرستان زرند
۴۸ معصومه بدرآبادی ، جنسیت زن، سن ۴۲ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۴۹ عارفه سلمانی پور کرمانی، جنسیت زن، سن ۱۷ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۵۰ رضا مداح، جنسیت مرد، سن ۳۵ سال، ملیت ایرانی، شهرستان بافت بخش بزنجان
۵۱ فاطمه سلطانی نژاد ، جنسیت زن ، سن ۳۰ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۵۲ فاطمه پرندکام ، جنسیت زن ، سن ۴۷ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۵۳ سعیده شادکام ، جنسیت زن ، سن ۳۳ سال، ملیت ایرانی، شهرستان راین
۵۴ زهرا تیکدری نژاد ، جنسیت زن ، سن ۶۳ سال، ملیت ایرانی، شهرستان زرند بخش چترود
۵۵ محمدعلی مرادی کمال آبادی ، جنسیت مرد، سن ۱۵ سال، ملیت ایرانی، شهرستان زرند بخش یزدان شهر
۵۶ مریم تاجیک ، جنسیت زن، سن ۳۰ سال، ملیت افغانی ، شهرستان کرمان
۵۷ سارا حمزه نژادپلنگ آبادی، جنسیت زن، سن ۴۶ سال، ملیت ایرانی ، شهرستان بافت
۵۸ محمد تاجیک، جنسیت مرد، سن ۲۸ سال، ملیت افغانی، شهرستان کرمان
۵۹ فاطمه کاربخش، جنسیت زن، سن ۳۵ سال، ملیت ایرانی، شهرستان زرند
۶۰ نظیفه غفوری، جنسیت زن، سن ۴۵ سال ، ملیت افغانی، شهرستان کرمان
۶۱ زهرا هوشمند پناه، جنسیت زن، سن ۱۷ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۶۲ مریم قوچانی غروی ، جنسیت زن ، سن ۶۵ سال ، ملیت ایرانی ، استان خراسان رضوی مشهد
۶۳ علی روی دل ، جنسیت مرد ، سن ۵۲ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۶۴ لیلا غلامعلی زاده کمالی ، جنسیت زن ، سن ۳۸ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان رفسنجان
۶۵ امیر سلطانی نژاد فرسنگی ، جنسیت مرد ، سن ۴۲ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۶۶ امیرحسین افضلی ، جنسیت مرد ، سن ۶ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۶۷ نجمه کدخدا همت آبادی ، جنسیت زن ، سن ۴۲ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۶۸ مکرمه حسینی ، جنسیت زن ، سن ۲۲ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان بخش جوپار
۶۹ مریم سلطانی نژاد ، جنسیت زن ، سن ۹ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان سیرجان
۷۰ محمد متین احمدی ، جنسیت مرد ، سن ۱۰ سال ، ملیت افغانی ، شهرستان کرمان
۷۱ زینب رحمت آبادی ، جنسیت زن ، سن ۱۱ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۷۲ المیرا حیدری نژاد، جنسیت زن، سن ۱۶ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۷۳ صدیقه زنگی آبادی، جنسیت زن، سن ۵۲ سال، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۷۴ نغمه گلزاری ، جنسیت زن، سن ۳۹ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۷۵ ایران زنگی آبادی زاده ، جنسیت زن ، سن ۵۸ سال ، ملیت ایرانی ، شهرستان کرمان
۷۶ آیدا قاسمی، جنسیت زن، سن ۱۱ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۷۷ فاطمه عرب ندوئی زرندی، جنسیت زن، سن ۲۵ سال، ملیت ایرانی، شهرستان زرند
۷۸ ماشاالله مهدی زاده، جنسیت مرد، سن ۳۲ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۷۹ علیرضا محمدی‌پور، جنسیت مرد، سن ۲۳ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۸۰ نظیفه آچکزهی، جنسیت زن، سن ۲۰ سال، ملیت افغانی، شهرستان کرمان
۸۱ اکرم کمالی ، جنسیت زن، سن ۳۵ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۸۲ اشرف لاری دهنوی، جنسیت زن، سن ۵۳ سال، ملیت ایرانی، شهرستان بم
۸۳ فاطمه رجب زاده، جنسیت زن، سن ۶۸ سال، ملیت ایرانی، شهرستان زرند
۸۴ یاسین تشت زر، جنسیت مرد، سن ۱۶ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۸۵ جواد امیر اسماعیلی، جنسیت مرد، سن ۳۹ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۸۶ فاطمه سعید، جنسیت زن، سن ۱۴ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۸۷ رازگل علیزهی ، جنسیت زن ، سن ۳۸ سال ، ملیت افغانی، شهرستان کرمان
۸۸ امیرعلی بامری ، جنسیت مرد، سن ۱۱ سال، ملیت افغانی، شهرستان کرمان
۸۹ فائزه نظری، جنسیت زن، سن ۱۴ سال، ملیت ایرانی، شهرستان کرمان
۰ نظر ۱۶ دی ۰۲ ، ۰۵:۳۲
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء و الصدیقین

با سلام و عرض ادب خدمت شما مخاطبین گرامی

اسامی مقدس شهدای گرانقدر سیوند در سایت امام زادگان عشق براساس جزوه شهدای گرانقدر سیوند نوشته شده. با تشکر از برادر گرامی  جناب حاج غلامرضا وفائی و علیرضا کاظمپور و همکاران گرامی ایشان، اگرچه برای این جزوه زحمت فراوانی کشیده شده ولی باید تکمیل تر از این شود.

با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه صلواتی زندگینامه نویسی برای شهدای گرانقدر چندین شهرستان و شهدای گرانقدر شهر سیوند را در دست اقدام دارد از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر سیوند تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از هر کدام از شهدای عزیز منطقه ولایتمدار سیوند دارند، با تلفن 09176112253 صادقی، تماس بگیرند تا با توجه به سؤالات مصاحبه اقدامات لازم و هماهنگی برای مصاحبه با آنها به عمل آید..... به یاری خداوند به زودی تدوین زندگینامه شهدای بزرگوار سیوند با کمک فرهیختگان سیوند شروع خواهیم کرد....

توضیحات ضروری :

تعداد کل شهدای سیوند در لیست پایگاه مقاومت 46 شهید است.

تعداد 26 مزار مطهر شهید در گلزار شهدای سیوند وجود دارد.

زندگینامه 37 شهید گرانقدر در جزوه یادنامه شهدای سیوند موجود است.

زندگینامه این هفت شهید بزرگوار در جزوه نیست : 1-شهید علی دهقان 2-شهید قاسم دشتبانی 3-شهید حمیدرضاساکت 4- شهید عبادالله شکرالهی 5-شهید احمد سخنور 6- شهید محمد نوید پیشقدم  7-شهید محمدهادی گلتاجی ...که باید درباره آن عزیزان پژوهش و نگارش انجام گیرد... .

در لیست زیر بعد از اسم شهید، نام پدر بزرگوار اوست، سپس تاریخ تولد و تاریخ شهادت و محل شهادت و عملیات،....

اطلاعات زیر بر اساس سنگ مزارهای شهدای مدفون در گلزار مطهر شهدای سیوند.

علامت ستاره * – شهیدان عزیزی که مزار مطهرشان جای دیگر است.

  1. شهیدمهدی بیرامی *- اسد - 13431129- 13620124 - شرهانی - دفن: تهران
  2. شهیدعلیرضا تقی زاده – امرالله – 1339 – 13621212 – طلایه، عملیات خیبر – دفن 13730812
  3. شهیدمحمدقاسم تقی زاده – سیف الله –  1345– 13651004- شلمچه، کربلای 4– دفن 13740811
  4. شهید ذکرالله حیدری *
  5. شهید علی خرم – محمد – 1340 – 13651019 – شلمچه، کربلای 5
  6. شهید ولی الله دره پیما – علی کرم – 1345 – 13670128 – فاو
  7. شهید علی دهقان - دفن در روستای همت آباد 
  8. شهید محمدرضا دهقانپور – علی – 1329 – 13640411 – جاده مرودشت
  9. شهید حسن دشتبانی – زیاد – 1342 – 13650410 – مهران، کربلای 1
  10. شهید قاسم دشتبانی – اکبر – 1347 – 13670405 - شلمچه
  11. شهید حجت الله دشت پیما – مختار – 1342 – 13640222 - آبادان
  12. شهید پرویز رشیدی – حسین – 1343 – 13640323 – کردستان
  13. شهید بهمن روستاپور *
  14. شهید شاهین روستاپور *
  15. شهید رحمت الله زارع- محمد-  1343- 13651004- شلمچه، کربلای 4- دفن 13760413
  16. شهید منصور زارعی – بهمن – 1344 – 13640820 – دادسرای مرودشت
  17. شهید حمید رضا ساکت *
  18. شهید علی اکبر سجادیان – محمد علی – 1346 – 13651004 – شلمچه
  19. شهید احمد سخنور *
  20. شهید حمیدرضا سیوندزاده *
  21. شهید احمد شکراللهی – محمد کریم – 13660624 – 13860419 – آذربایجان غربی
  22. شهید حجت الله شکراللهی – محمد تقی – 1343 – 13660119 – شلمچه، کربلای8
  23. شهید عبادالله شکراللهی *
  24. شهید محمدحسین شکراللهی – محمد رضا – 1347 – 13641121 – اروندرود، والفجر 8
  25. شهید فرج الله صادقی – حسن -  1337 – 13641122 – اروندرود، والفجر 8
  26. شهید علیرضا صبوری – محمود – 1347 – 13670308 - شلمچه
  27. شهید کریم علیمحمد زاده – احمد – 1342 – 13620619 - کردستان
  28. شهید خداوردی غلامی *
  29. شهید محمد اسماعیل کاظمپور – احمد – 1342 – 13620619 – کردستان
  30. شهید علی اکبر کاظمی *
  31. شهید عزیزآقا کشاورز *
  32. شهید علی کشاورز* - دفن در آرامستان امامزاده ایوب
  33. شهید علی اصغر گلستان *
  34. شهید حسین فانی – حسن – 1348 – 13651004 – شلمچه، کربلای 4
  35. شهید حسن فرهنگیان *
  36. شهید حسین فقیری – امیر – 1343 – 13640729 - سومار
  37. شهید ابراهیم محمدی زاده -
  38. شهیدغلامحسین محمودی – ضیاء – 1344 – 13651004 – شلمچه، کربلای 4 – دفن 13740812 – معاون گردان فجر لشکر المهدی
  39. شهیدمحمدقاسم مظفری – غلامحسن– 1347 – 13651121 – شلمچه،کربلای 5
  40. شهیدعباس ملایمی *
  41. شهیدمحمدحسن ملایمی *
  42. شهیدعباس مهمان نواز – حبیب – 1339-13661228- خُرمال، والفجر 10
  43. شهیدکرامت الله میرزایی – حسن – 1340 – 13610909 – بستان
  44. شهید 2 ساله محمد نوید پیشقدم - علی –  13890626 – 13900825 کربلا
  45. سردار شهید محمد هادی گلتاجی *
  46. و شهید بزرگوار انقلاب اسلامی در شیراز : رضا زارع * ؟؟

عکس مزارهای مطهر شهدای سیوند

  1. تصاویر منور شهدای سیوند، نصب شده در گلزار مطهر

روحشان شاد، یادشان گرامی و راهشان پر رهروباد   

منبع : سنگ مزارهای مطهر شهدای سیوند و جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۵ دی ۰۲ ، ۱۱:۵۷
هیئت خادم الشهدا

با سلام و عرض ادب.....از این شهید بزرگوار هیچگونه اطلاعات و عکسی در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان و همرزمان خواهشمندیم با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه صلواتی زندگینامه نویسی برای شهدای گرانقدر چندین شهرستان و شهدای گرانقدر شهر سیوند را در دست اقدام دارد از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر سیوند تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از این شهید عزیز دارند، با تلفن 09176112253 صادقی، تماس بگیرند تا با توجه به سؤالات مصاحبه اقدامات لازم و هماهنگی برای مصاحبه با آنها به عمل آید. والسلام 

۰ نظر ۱۵ دی ۰۲ ، ۱۱:۵۳
هیئت خادم الشهدا

با سلام و عرض ادب.....از این شهید بزرگوار هیچگونه اطلاعات و عکسی در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان و همرزمان خواهشمندیم با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه صلواتی زندگینامه نویسی برای شهدای گرانقدر چندین شهرستان و شهدای گرانقدر شهر سیوند را در دست اقدام دارد از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر سیوند تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از این شهید عزیز دارند، با تلفن 09176112253 صادقی، تماس بگیرند تا با توجه به سؤالات مصاحبه اقدامات لازم و هماهنگی برای مصاحبه با آنها به عمل آید. والسلام 

۰ نظر ۱۵ دی ۰۲ ، ۱۱:۵۲
هیئت خادم الشهدا

با سلام و عرض ادب.....از این شهید بزرگوار هیچگونه اطلاعات و عکسی در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان و همرزمان خواهشمندیم با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه صلواتی زندگینامه نویسی برای شهدای گرانقدر چندین شهرستان و شهدای گرانقدر شهر سیوند را در دست اقدام دارد از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر سیوند تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از این شهید عزیز دارند، با تلفن 09176112253 صادقی، تماس بگیرند تا با توجه به سؤالات مصاحبه اقدامات لازم و هماهنگی برای مصاحبه با آنها به عمل آید. والسلام 

۰ نظر ۱۵ دی ۰۲ ، ۱۱:۵۱
هیئت خادم الشهدا

با سلام و عرض ادب.....از این شهید بزرگوار هیچگونه اطلاعات و عکسی در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان و همرزمان خواهشمندیم با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه صلواتی زندگینامه نویسی برای شهدای گرانقدر چندین شهرستان و شهدای گرانقدر شهر سیوند را در دست اقدام دارد از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر سیوند تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از این شهید عزیز دارند، با تلفن 09176112253 صادقی، تماس بگیرند تا با توجه به سؤالات مصاحبه اقدامات لازم و هماهنگی برای مصاحبه با آنها به عمل آید. والسلام 

۰ نظر ۱۵ دی ۰۲ ، ۱۱:۵۰
هیئت خادم الشهدا

با سلام و عرض ادب.....از این شهید بزرگوار هیچگونه اطلاعات و عکسی در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان و همرزمان خواهشمندیم با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه صلواتی زندگینامه نویسی برای شهدای گرانقدر چندین شهرستان و شهدای گرانقدر شهر سیوند را در دست اقدام دارد از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر سیوند تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از این شهید عزیز دارند، با تلفن 09176112253 صادقی، تماس بگیرند تا با توجه به سؤالات مصاحبه اقدامات لازم و هماهنگی برای مصاحبه با آنها به عمل آید. والسلام 

۰ نظر ۱۵ دی ۰۲ ، ۱۱:۴۹
هیئت خادم الشهدا
با سلام و عرض ادب.....از این شهید بزرگوار هیچگونه اطلاعات و عکسی در دسترس نداریم. از اقوام و آشنایان و همرزمان خواهشمندیم با توجه به اینکه انتشارات هدهد برنامه صلواتی زندگینامه نویسی برای شهدای گرانقدر چندین شهرستان و شهدای گرانقدر شهر سیوند را در دست اقدام دارد از تمام خانواده های معظم شهدا و همرزمان و اقوام شهدای گرانقدر سیوند تقاضا می شود هر گونه اطلاعاتی از این شهید عزیز دارند، با تلفن 09176112253 صادقی، تماس بگیرند تا با توجه به سؤالات مصاحبه اقدامات لازم و هماهنگی برای مصاحبه با آنها به عمل آید. والسلام 
۰ نظر ۱۵ دی ۰۲ ، ۱۱:۴۸
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

نام و نام خانوادگی علی اصغر گلستان

تاریخ تولد: ۱۳۴۴

تاریخ شهادت: ۱۳۶۰

عملیات مراحل آمادگی گروه مقاومت

تحصیلات دوم دبیرستان

شهید علی اصغر تنها فرزند پسر خانواده از ابتدای کودکی بسیار مورد توجه پدر و مادر خود بود. شغل پدر ایجاب میکرد که از زادگاهش به زرقان رفته و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را آنجا پشت سر گذارد و برای ادامه تحصیل مجدد به سیوند برگردد. شهید عزیز دوره دبیرستان را در زادگاه خود شروع کرد و در اثنای درس خواندن از کار کردن و کمک به دیگران و نیازمندان غافل نبود. در همین ایام رژیم بعثی عراق سرزمین اسلامی ما را مورد هجوم و تجاوز قرار داده بود و روح شهید علی اصغر در جسم او آرام و قرار نداشت و درصدد بود که در اولین فرصت خود را به جبهه رسانده و در جوار همرزمان خود به نبرد با متجاوزین بپردازد بنابراین با حضور فعال در گروه مقاومت مسجد جامع سیوند خود را آماده کرد تا بتواند سهمی در دفاع از مملکت اسلامی داشته باشد. شهید پیش از این با همه سن کوچکش در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت چشمگیری داشت تا اینکه در یکی از برنامه های آماده سازی رزمندگان برای حضور در جبهه که توسط گروه مقاومت در سیوند اجرا میشد ۲۰ آبان ماه سال ۱۳۶۰ در حین برنامه صبحگاهی با اتوبوسی تصادف کرد و به لقاءالله پیوست و به عنوان اولین شهید سیوند در گلزار شهدا به خاک سپرده شد. بعد از مدت کوتاهی پدر شهید علی اصغر تصمیم گرفت با حضور خود در جبهه آرزوی فرزند عزیزش را تحقق بخشد و پس از مدتی حضور در کنار رزمندگان مجروح شد و به درجه جانبازی نائل گردید و به افتخارات خانواده خود افزود.

از شهید علی اصغر وصیت نامه ای به جا نمانده است امّا اخلاق و رفتار او الگوی مناسبی برای نوجوانان عزیز می.باشد این شهید عزیز در عمر کوتاه خود درس بزرگ ایثارگری را به همه آموخت، بسیار مؤدب و مهربان بود و هرگونه کمکی نسبت به نیازمندان از او بر می آمد کوتاهی نمیکرد، به بزرگان احترام فراوان میگذاشت و با اینکه تنها فرزند پسر خانواده بود در امر خانه داری به مادر عزیزش کمک میکرد.

 پس از شهادتش پیرمردان و پیرزنان نیازمندی بودند که در فراق او میگریستند و این نشان از محبّت او به بزرگان بود، شهید علی اصغر با حضور در مسجد و برپا کردن نماز و فراگیری امور دینی در جهت رشد بعد معنوی خود کوتاهی نمیکرد، خداوند بزرگ روح عزیزش را شاد و او را قرین رحمت واسعه اش نماید. 

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

================

۰ نظر ۱۵ دی ۰۲ ، ۱۱:۱۲
هیئت خادم الشهدا

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : عزیز آقا کشاورز

تاریخ تولد : ۱۳۴۷

تاریخ شهادت : ۱۳۶۶

عملیات : والفجر ۱۰

تحصیلات : سیکل

شهید بزرگوار عزیز آقا کشاورز ، در خانواده ای مذهبی و نظامی ، سال ۱۳۴۷ در بخش هویزه محل خدمت و مأموریت پدرش به دنیا آمد . با انتقال پدر به آباده فارس تا دوم ابتدایی در این شهر مشغول تحصیل شد و سال ۱۳۵۴ به مرودشت منتقل شدند، این فراز و نشیب زندگی از او چهره ای مصمم و با توکل به خدا و اهل عبادت و نماز و کار و تلاش ساخته بود .

سال ۱۳۶۴ در کارخانه قند مرودشت به طور موقت مشغول کار شد و سال ۱۳۶۵ به عنوان بسیجی داوطلب به جبهه های جنگ اعزام شد و در منطقه فاو مدت ۴۵ روز فداکاریهای فراوانی از خود به نمایش گذاشت. عشق او به خدا و بندگی و دفاع از وطن اسلامی و ناموس و عزّت و شرف، لحظه ای برای او آرامش نمی گذاشت.

او همیشه گوش به فرمان حضرت امام (ره) و آماده برگشت به جبهه بود و به دیگران توصیه میکرد امر امام (ره) و را اطاعت کنند. شور و شوق حضور در کنار رزمندگان او را متحول کرده بود . با اینکه پدرش در کار خاص نظامی خودش زحمت می کشید، امّا این موضوع او را از رفتن به جبهه باز نداشت چون به دین و اسلام بهای فراوان می داد و وظیفه خود را با پدر یکی نمی دانست که بخواهد توجیه کند چون پدرم در جبهه و جنگ و مأموریت است  پس من دیگر تکلیفی ندارم، او با توجه به سن جوانی و آن شور و عشق حسینی در سال ۱۳۶۵ تنها راه رفتن به جبهه را خدمت سربازی می دانست و بهترین جایگاه را برای روح متعالی خود سپاه پاسداران می شناخت.

او پس از گذراندن دوره آموزشی از طریق سپاه به لشکر ۱۹ فجر منتقل شد. شهید عزیز آقا در عملیات فاو در کنار همرزمان دلیر خود صحنه هایی از عشق و شور عاشورایی را به نمایش گذاشت و پس از اتمام عملیات چندروزی به مرخصی و دیدار خانواده آمد. در تاریخ ۶۶/۱۱/۲۰ پس از مرخصی کوتاهی دوباره به محل خدمت خود برگشت و داوطلبانه عازم جبهه حلبچه به عنوان متصدی پدافند ضد هوایی نقش آفرینی کرد.

شهید عزیز در ۶۶/۱۲/۲۸ بوسیله هواپیمای دشمن بعثی در حلبچه به شهادت رسید. بنا به اظهار فرماندهی سپاه مستقر در منطقه شهید کشاورز قبل از شهادت یکی از هواپیماهای دشمن را بوسیله پدافند خود سر نگون می کند. علاوه بر رزمندگی و رشادت و ایثار و دیانت باید اضافه کرد که شهید عزیز آقا کشاورز بسیار شیرین زبان و خوش اخلاق و همواره با لبخند بود. ضمن کار و تلاش تحصیل را فراموش نکرد، از مداحان آقا ابا عبدالله(ع) به شمار می رفت، دوستان او در کارخانه قند مرودشت با اینکه مدت کوتاهی با شهید والامقام برخورد داشتند پس از سالها هنوز از خوش برخوردی و اخلاق نیک و روح متعالی و بزرگواری او سخن میگویند. او نسبت به خانواده و در احترام گذاشتن به پدر و مادر بسیار متواضع و مهربان بود. در برپایی مراسم مذهبی و ایام الله شوق فراوان داشت بیشتر مطالب و نامه و مقاله خود را با این شعر آغاز می کرد: ؟؟؟؟؟؟

========

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

=============

۰ نظر ۱۵ دی ۰۲ ، ۱۱:۱۰
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی علی کشاورز

تاریخ تولد: ۱۳۳۱

تاریخ شهادت: ۱۳۶۰

عملیات فتح آبادان

تحصیلات سیکل

شهید علی کشاورز در اوج تجاوز رژیم بعثی عراق به همه زندگی پشت پا زد و به جبهه های جنگ عزیمت نمود با اینکه صاحب همسر و دو فرزند بود دعوت امام خمینی را لبیک گفت و برای دفاع از انقلاب اسلامی و وطن سختی دوری و هجران عزیزانش را به جان پذیرفت و با نثار خون خود مشت محکمی بر دهان یاوه گویان و ظالمان و منتقدان خانه نشین زد و از خود اسوه ای نمونه در برابر متجاوزان برای همیشه به یادبود گذاشت.

شهید عزیز در عملیات فتح آبادان با شور و شوق فراوان آماده دفاع از خاک گلگون وطن اسلامی گردید و در این راه و برای رهایی آبادان از سیطره حاکمان نیروهای دشمن بعثی تمام تلاش خود را به کار بست تا جایی که خون و جان خود را تقدیم کرد. او به ما درس آزادی و آزادگی داد امیدواریم به این بیندیشیم و بدانیم که آزادی و سرفرازی و استقلال امروز مملکت اسلامی در گرو خون شهدا است و شهید کشاورز یکی از این نمونه میباشد او مظهر خوش اخلاقی و کار بود. در شرایط سخت زندگی با متانت و صبر به جنگ مشکلات میرفت و در برابر هجوم ناگواریها هیچ وقت صفا و صمیمیت اخلاقی خود را از دست نمیداد، نسبت به خانواده بسیار رئوف و با بزرگان به دیده احترام و با خردسالان با بزرگواری برخورد میکرد. این خصلتهای خدایی از او بنده ای ایثارگر ساخته بود که با حضور در جبهه و نثار جان خود وجهه عملی به آنها بخشید.

شهید عزیز در قسمتی از وصیت نامه اش مینویسد: «طبق شریعت اسلام بر هر فرد مسلمانی واجب است که در برابر دشمن ایستادگی کند و بنده وظیفه خود دانستم به جبهه بروم و دین خود را ادا کنم پدر و مادر و همچنین برادر و خواهر و همسر و فرزندانم در این مدت که با شما زیسته ام، امیدوارم مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهید. کلام زیبا و ساده و خلاصه شهید کشاورز نشان از اعتقاد راسخ او به دینداری و احترام به بزرگان میباشد که خواننده را در عین سادگی تحت تأثیر قرار میدهد. خدای بزرگ او را با جمیع شهدا در جوار آقا امام حسین (ع) سرور و سالار شهیدان محشور نمایدو بر ما منت گذارد تا از زیارت و شفاعت آنان برخوردار شویم

==================================

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۵ دی ۰۲ ، ۱۱:۰۸
هیئت خادم الشهدا

به گزارش خبرگزاری فارس ازکرمان، بر اساس پیگیری‌های خبرنگار فارس، تاکنون هویت تعدادی از شهدای انفجار تروریستی احراز شده است.

1- ماشالله مهدیزاده 2- عادل رضایی (مداح) 3- محمدپورچنگیز 4- طاهره درستکار 5- علی فرامرزپور 6- سمانه رجایی 7- فاطمه پرنده‌کام 8- یاسین تشت‌زر 9- اکرم کمالی 10- سعید شادکام 11- آیدا قاسمی 12- رضا مداح (یگان امداد) 13- محمد پورشیخ علی (یگان امداد) 4- مهدی علوی 15- علیرضا محمدی پور 16-محمدامین صفرزاده 17-علیرضا صادقی 18- زینب رحمت آبادی 19- معصومه رحمت آبادی 20-علیرضا سعادت ماهانی (هلال احمر) 21- مکرمه حسینی (هلال احمر) 22- ساینا علی بیگی 23- اسماعیل عرب 24-فائزه رحیمی 25- فاطمه میرزایی 26- زهرا برهان‌نژاد 27- فهیمه کاربخش 28- رضا اکبرزاده 29- اشرف دادی‌دهنوی 30- امیرسلطانی (کارمند شهرداری) 31- میلاد شادکام 32- فاطمه رجب‌زاده 33- معصومه بدرآبادی 34- زینب بدرآبادی 35- محمدطاها قدیمی‌فر 36- نغمه گلزاری 37- فاطمه الزهرا سلطانی 38- مهدی سلطانی 39- مریم سلطانی 40- فاطمه سلطانی 41- سمیه سلطانی 42- ریحانه سلطانی 43- محمد امین سلطانی .......

با توجه به اعلام اداره کل اتباع و مهاجرین خارجی استان کرمان 12 تن از شهدای دیروز کرمان از اتباع افغانستانی که اسامی آنها به شرح ذیل است: 1_ رضا نورزهی

2_ محمد قاسم احمدی 3_ مریم تاجیک 4_ محمد متین احمدی 5_ محمدتاجیک هند 6_ نازنین فاطمه عزیزی 7_ زهرا فیضی 8_ نظیفه غفوری 9_ نعمت الله آچکزهی 10_ لطیفه آچکزهی 11_ معصومه آچکزهی 12_راز گل علیزهی 

..درحال بروزرسانی.........

=======================

بعدازظهر همزمان با برگزاری مراسم چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، دو صدای مهیب انفجار در نزدیکی مسجد صاحب‌الزمان در مسیر منتهی به گلزار شهدای کرمان شنیده شد.در حالیکه تا ساعتی پس از شنیده شدن صدای انفجار، دلیل آن مشخص نبود، معاون استانداری کرمان در مصاحبه با رسانه‌ها، این حادثه را "یک حمله تروریستی" خواند.بر اساس شنیده‌های حاضران در محل، "عامل انتحاری" دلیل این دو انفجار در مبادی ورودی گلزار شهدای کرمان بوده است. برخی گزارش‌‌های غیررسمی نیز انفجار "دو کیف حاوی بمب" را علت حادثه عنوان کرده‌اند.
وضعیت مساعد ‌مجروحان در بیمارستان افضلی‌پور‌
رئیس بیمارستان افضلی‌پور کرمان در توضیحاتی در خصوص آخرین وضعیت مجروحان این حادثه گفت: خوشبختانه حال مجروحین پذیرش شده در این بیمارستان خوب است و اکثر بیماران تحت مداوای سرپایی قرار گرفتند، تعدادی تحت عمل جراحی قرار گرفتند.او افزود: جراح‌های ما در تمام رشته‌های فوق تخصصی در محل حضور پیدا کردند و اقدامات جراحی را انجام دادند.
آماده‌باش به همه مراکز درمانی و بیمارستانی کرمان
رئیس اورژانس کشور در خصوص امدادرسانی به مصدومان حادثه کرمان گفت: تمام بیمارستان‌های کرمان در حال آماده‌باش هستند و تمامیِ مصدومان به بیمارستان‌ها منتقل شدند.به گفته مسئولان، مردم از گلزار شهدای کرمان و اطراف مسجد صاحب‌الزمان به طور ایمن تخلیه شده‌اند و هم‌اکنون آرامش در این مناطق حکمفرماست.
شهادت دست‌کم ۱۰۳ نفر در حادثه تروریستی کرمان
مدیر روابط عمومی اورژانس کشور نیز درباره جزئیات این حادثه گفت: دقایقی پس از بروز سانحه اول، در زیرگذر گنبد جبلیه و مصدوم شدن ۱۰ نفر از هموطنانمان، حادثه دوم در درگاه قلی‌بیگ رخ داد که در این حادثه نیز ۵۰ نفر بر اثر ازدحام جمعیت مصدوم شدند.سخنگوی اورژانس کشور تا این لحظه شمار قربانیان حمله تروریستی کرمان را ۱۰۳ شهید و ۲۱۱ مجروح اعلام کرده است که در بین این شهدا پیکر بی‌جان کودکان نیز دیده می شود.
به گفته سخنگوی اورژانس، حال تعدادی از مجروحان وخیم است و احتمال افزایش شهدا وجود دارد.طبق اعلام وزیر کشور، بیشتر شهدا و مجروحان مربوط به انفجار دوم بوده است. روابط عمومی هلال احمر هم اعلام کرد در انفجار دوم سه نفر از نیروهای هلال احمر مجروح و یک نفر نیز به شهادت رسیده است.
بر اساس مشاهدات میدانی، گروه‌های امدادی هلال احمر بلافاصله پس از شنیده شدن صدای انفجار در محل حاضر شده و مشغول امدادرسانی هستند و مصدومان عمدتاً به دلیل ازدحام جمعیت و فرار مردم از صدای مهیب، دچار مصدومیت شده‌اند.طبق گفته مسئولان استانی، مجروحان این حادثه تروریستی به بیمارستان های پیامبر اعظم، باهنر، شفا و افضلی پور انتقال یافته‌اند.سرهنگ غفوری فرمانده انتظامی استان کرمان از مردم خواست به شایعات توجه نکنند و از تردد در محدود مسیرهای منتهی به بیمارستان‌ها خودداری کنند.گفته می‌شود اسامی شهدای انفجار تروریستی امروز در کرمان به زودی اعلام خواهد شد......

۰ نظر ۱۴ دی ۰۲ ، ۱۱:۵۷
هیئت خادم الشهدا

 

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی محمد اسماعیل کاظم پور

تاریخ تولد ۱۳۴۲

تاریخ شهادت ۱۳۶۲

درگیری با گروهکهای ضدانقلاب کردستان

تحصیلات دیپلم

انسان به عنوان موجودی که خداوند او را به بهترین وجه خلق کرده در قرآن مورد تکریم واقع شده و راه سعادت و تکامل را در اختیارش قرار داده تا از طریق آن به خدا برسد و شهادت یکی از راههای رسیدن به این هدف مقدس است.

شهید عزیز محمداسماعیل در اوج جوانی این مسیر و هدف را بر تمام امیال دنیوی ترجیح داد و راهی جبهه های حق گشت تا با نثار جان و خون خود به تکامل الهی برسد. شهید عزیز در خانواده ای زندگی میکرد که از

ابتدای کودکی با خدا و مسجد و اذان انس داشتند، پدر بزرگوارش افتخار خادمی مسجد جامع سیوند را داشت و مردم غیور و شهیدپرور خدمات زحمات و صدای اذان این خادم مخلص را که تمام عمر ادامه داشت فراموش نمی کنند و شهید در چنین خانواده و با این روحیات الهی رشد کرد و در دامان پدر و مادر خود درس خداشناسی و مبارزه با فقر و کار کردن را تجربه کرد او در خانواده فقیر خود یاد گرفت که باید مرد کار و تحصیل و خدمت رسانی به بندگان خدا باشد بنابراین هم درس میخواند و

هم کار میکرد.  دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را همراه با کار فراوان پشت سر گذاشت و وارد دبیرستان شد. او دیپلم خود را گرفت و سپس به سربازی رفت.

از خصوصیات این شهید عزیز آنکه با پیروزی انقلاب اسلامی همراه با سایر مردم در مبارزه با رژیم طاغوت سر از پا نمیشناخت و با شرکت در راهپیمایی علیه حکومت شاه ظالم و پخش اعلامیه و حضور فعال در مسجد عشق و علاقه اش را به اسلام و انقلاب به نمایش میگذاشت او برای رفتن به جبهه روزشماری میکرد و این در حالی بود که برادرانش در جبهه های حق علیه مزدوران بعثی میجنگیدند اما صبر و تحمل بیش از این نداشت و سربازی بهانه خوبی شد که به آرزوی دیرینه خود که حضور مستمر در جبهه ها و همراهی و همگامی با رزمندگان اسلام را دنبال میکرد برسد با شوق وصف ناشدنی و با توکل به خدا از طریق سربازی پس از گذراندن دوره های مختلف آموزشی به کردستان اعزام شد. شهید فداکار مدت ۶ ماه با تمام وجود در خدمت اسلام و انقلاب اسلامی و رزمندگان جان بر کف در جبهه ماند و انجام وظیفه کرد. سرانجام روح بزرگ و ملکوتی اش که بیش از این تاب تحمل ماندن در این دنیای فانی را نداشت در درگیری و مبارزه با ضدانقلابیون خدانشناس منطقه بوکان کردستان به سوی خدا پر کشید و به شهادت رسید.

این شهید عزیز بسیار خوش رو و مؤدب بود به بزرگان احترام میگذاشت و در انجام کارهای خیر پیشتاز بود. اهل ورزش بود و در کنار کار و تحصیل به فوتبال و والیبال و ورزش باستانی میپرداخت. به راستی شهید بزرگوار منش پهلوانی داشت و خدمت کردن به بندگان خدا را افتخار عمر با برکتش می دانست.

عشق و علاقه او به امام خمینی (ره) در وصیت نامه اش نقطه عطفی است و از ایشان به عنوان پیر پارسا و اسوه تقوی یاد میکند، شهید عزیز زندگی را امتحان الهی میدانست و از خداوند درخواست میکرد از این امتحان سربلند بیرون بیاید و در برابر مشیّت او تسلیم محض بود در قسمتی از وصیت نامه اش عاجزانه از

خداوند درخواست میکند که شهادت را نصیبش کند و اینها همه نشان از عظمت روح و بزرگی او است.

شهید محمداسماعیل در اوج جوانی به همه خواسته های دنیایی پشت پا زد و در این اندیشه بود که چه کند تا رضای الهی را جلب نماید. به دوستانش سفارش میکرد که ذلّت را نپذیرند و در راه خدا به خود خستگی راه ندهند. او از امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) و آقا علی اکبر (ع) به عنوان الگوهای همیشه زنده تاریخ یاد میکرد و به همه پدران و مادران و جوانان یادآوری میکرد که در مسیر زندگی از این سه بزرگوار درس عزّت و شرف و فداکاری یاد بگیرند تا به سعادت برسند.

سفارش شهید عزیز در فرازی از وصیت نامه اش این گونه است : برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان و تسکین دردها است، همیشه به یاد خدا باشید در راه او قدم بردارید، نگذارید دشمنان بین شما تفرقه بیندازند...

شهید در پایان وصیت نامه اش اشاره میکند الآن که این وصیت نامه را مینویسم دو برادر دیگرم نیز در جبهه ها مشغول خدمت هستند. امید آنکه با مطالعه وصیت نامه شهدای عزیز که هر کدام پیام بیداری برای ما غافلان و اسیران دنیاست به وظیفه کوچک خود در قبال خون مقدسشان عمل کنیم و راه نورانی و مقدس آنها را ادامه دهیم. خداوند روح عزیز و بزرگوراش را قرین دلدادگان راهش و سرور شهیدان آقا امام حسین (ع) قرار دهد و به ما توفیق دهد که در جوار شهدای گرانقدر محشور شویم.

===============

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۴ دی ۰۲ ، ۱۱:۵۶
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

نام و نام خانوادگی علی اکبر کاظمی

تاریخ تولد ۱۳۴۷

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱

عملیات محرم

تحصیلات: دوم راهنمایی

وقتی سخن از شهید عزیز علی اکبر کاظمی میشود به راستی از یک نوجوان ۱۴ ساله کلاس دوم راهنمایی چه باید نوشت؟ او در شرایط سنی خاص خود چه وصیّتی میتوانست به امثال ما بکند؟! قلم از نوشتن اوصاف روحانی وجود نازینش و روح بزرگ و خدایی اش عاجز است. علی اکبر گونه به جبهه رفت و در بینامی و بدون ریا عملیات محرم سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید و روح باعظمت و بزرگ او به جمع شهدای کربلا و آقا علی اکبر (ع) پیوست.

انسان واقعاً شرمنده می شود در خصوص این شهید بزرگوار کم  سن و سال و روح مطهرش که بسیار بزرگ است قلم را به نگارش وا دارد اما همین قدر انسان را به فکر فرو میبرد که با چنین شرایطی و اوایل جنگ تحمیلی چه احساس تکلیفی نموده که به همه دنیا و دوران نوجوانی و کلاس و مدرسه پشت کرده و رو به خداوند آورده است؟ یاد این فرموده امام راحل می افتیم که به راستی رهبر ما همان طفل سیزده ساله ای است که نارنجک به خود میبندد و زیر تانک دشمن میرود، شهدا با نثار خون و جسم پاک خود به ما عزت بخشیده اند و شهید علی اکبر کاظمی از این تبار است.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

=======================================

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۴ دی ۰۲ ، ۱۱:۵۴
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : فرج الله صادقی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

تاریخ شهادت : ۱۳۶۴

عملیات : والفجر ۸

تحصیلات : پنجم ابتدایی

شهید بزرگوار فرج الله صادقی از شهیدان عزیز دیار ما، عشق خدایی داشت و به سوی خدا پرواز کرد. در قسمتی از وصیت نامه اش می نویسد « از مردم

می خواهم که دل به این دنیا نبندند ، زیرا دنیا فانی است......

 شهدا چشم دل به نقطه ای دوخته بودند که دنیا و دنیا طلبی برای آنها رونقی نداشت و این همان عشق خدایی بود که آنها را برای رسیدن به آن بی تاب کرده بود.

شهید عزیز صادقی در خانواده ای اهل نماز و عبادت و پاسدار دین و شرف و عزّت امّت اسلامی پا به عرصه وجود گذاشت و خود نیز پرورش یافته این خصوصیات الهی بود.

پس از پایان دوران ابتدایی شرایطی فراهم نشد که به ادامه تحصیل بپردازد و در کنار پدر به کار کردن در امر کشاورزی و باغداری پرداخت و با زحمت فراوان کانون خانواده را گرمی بخشیده بود و همیشه با

یاد خدا و به عشق او در خدمت خانواده و مردم زندگی کرد تا در سن ۱۹سالگی به استخدام کارخانه آزمایش در آمد و در ۲۱ سالگی ازدواج کرد . شهید صادقی در سال ۶۰ به خدمت مقدس سربازی رفت و چون متأهل بود با یکسال خدمت تخفیفی مواجه شد. ایام سربازی را در خدمت میهن اسلامی و دفاع از کشور در اصفهان و کردستان مشغول بود. پس از اتمام این دوران به کارخانه آزمایش برگشت . تا سال ۱۳۶۴ خداوند به او سه فرزند عطا کرد و چهارمین فرزندش هنوز تولد نشده بود که در دی ماه همان سال عازم جبهه های جنگ شد و داشتن زن و فرزند و رفتن به خدمت سربازی بهانه ای نبودند که او عشق به لقاء الله را فراموش کند. پس از روزها رشادت و تلاش فراوان در بهمن ماه سال ۶۴ در عملیات والفجر ۸ با اصابت ترکش دشمن کافر به سرش به فیض شهادت نائل آمد و در تاریخ ۶۴/۱۱/۲۷ در کنار دیگر شهدای گرانقدر آرام گرفت.

شهید فرج ا... خوش اخلاق ، مهربان و با خدا بود . علاقه ی زیادی به فرزندان و خانواده خود داشت. همیشه در پی شاد کردن دیگران و حل مشکلات دردمندان و فقرا بر می آمد . هیچگونه بی حرمتی نسبت به پدر و مادرش انجام نداد به صله رحم اهمیت می داد. اهل ورزش و کوهنوردی بود. گذشت از ارزشهای اخلاقی او به شمار می رفت . با افتخار زندگی کرد و به آرزویش رسید.

===================

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۴ دی ۰۲ ، ۱۱:۴۱
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی: شهید علیرضا صبوری

تاریخ تولد ۱۳۴۷

تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

عملیات شلمچه

تحصیلات سیکل

شهید علیرضا چهارم آبانماه ۱۳۴۷ در سیوند به دنیا آمد. حضور او از همان اوان کودکی با خانواده ای مذهبی و متدین در آمیخته شد. همراه پدر و مادری مهربان و خداشناس کانون گرم خانواده را رونقی الهی بخشید. دوران ابتدایی را در سیوند گذراند و برای ادامه تحصیل به مرودشت عزیمت کرد. شهید عزیز هم به درس و مدرسه پرداخت و هم در انجام کارهای روزمره یار و یاور خانواده بود. ضمن درس خواندن با توجه به سن کم و کوچکش هر کاری از طرف خانواده و همسایگان به او ارجاع میشد در حد توان و با نهایت دلسوزی انجام میرسانید، این خصلت و خلق پسندیده از او فردی مهربان و دوست داشتنی ساخته بود. چنانچه بعد از سالها دوستان و همسایگان خوبیها و عطوفت او را فراموش نکرده و نخواهند کرد، شرایط به گونه ای رقم خورد که با پایان دوره راهنمایی به سراغ کارهای فنّی از جمله لوله کشی رفت. با کار کردن دقیق و متعهدانه خود نظر صاحبان کار را به خود جلب میکرد و این خوی و خلق نیکو عامل رونق کار او شده بود. خیلی سریع و به خوبی وظیفه ای را که پذیرفته بود انجام میداد تا رضایت ارباب رجوع خود را فراهم نماید با توجه به شرایط جبهه و زمان فرا رسیدن ایام مقدس سربازی با طیب خاطر و داوطلبانه به خدمت رفت تا دین خود را نسبت به میهن و انقلاب اسلامی انجام دهد برای این کار به آباده اعزام و پس از گذراندن دوره آموزش نظامی به معصوم آباد رفت تا چگونگی کار کردن با لودر و ماشینهای سنگین را برای خدمت در جهبه ها فرا بگیرد، پس از آنکه مراحل آموزشی را همراه با تخصصهای لازم پشت سر گذاشت به جبهه شلمچه اعزام شد. شهید عزیز در این منطقه جنگی با تمام توان و عشق به خدا و مملکت اسلامی به دفاع پرداخت و در شرایط سخت و حساس به خصوص در امر ساختن خاکریز فعالیت شبانه روزی میکرد.

خدمات شهید در این زمینه یک سال به طول کشید و چون نیاز جبهه به آبرسانی بود به عنوان راننده تانکر آبرسانی به رزمندگان اسلام فعالیت کرد او در این مدت با همه وجود و بدون وقفه در امر آبرسانی به جبهه ها لحظه ای درنگ نمیکرد. روز سوم خرداد سال ۱۳۶۷ در حالیکه با تانکر آب به سمت رزمندگان میرفت از خودرو خود پیاده شد تا وضو بگیرد و خود را به سنگر همرزمانش برساند وقتی که وضو گرفت و قصد سوار شدن دوباره را داشت تا مأموریتش را انجام دهد گلوله ای از سوی دشمن به سر او شلیک و پس از دقایقی به لقاءالله پیوست. شهید علیرضا راه شهدای کربلا و ساقی علمدار نینوا را پیمود.

روحش شاد و یادش گرامی باد که با نثار خون و جان خود به ما درس فداکاری آموخت و با مهربانی و دلسوزی اش مظلومیت شهدا را به تصویر کشید دوستان و همرزمانش هیچگاه ،فداکاریها اخلاص عبادت و همدلی او را فراموش نمیکنند خداوند او را با

جمیع شهدای کربلا محشور و مورد رحمت خاصش قرار دهد.

===================

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۴ دی ۰۲ ، ۱۱:۳۸
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی: کریم علی محمدزاده

تاریخ تولد ۱۳۴۲

تاریخ شهادت ۱۳۶۲

توسط گروهک ضدانقلاب در کردستان

تحصیلات سیکل

شهید عزیز کریم علی محمدزاده در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد و با کار و کلاس از کودکی آشنا بود. برای تأمین مایحتاج زندگی هم کار میکرد و هم

درس میخواند، از طرفی بسیار غیرتمند و با خدا بود و  برای دفاع از اسلام و انقلاب و لبیک به فرمان حضرت امام (ره) هیچ واهمه ای به خود راه نمیداد.

 او پس از سالها انتظار در سال ۱۳۶۲ به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از پایان بردن دوران آموزشی به غرب کشور و منطقه کردستان اعزام شد.

پس از ۶ ماه خدمت و حضور فعالانه در جبهه ها در شهریورماه همان سال در درگیری با ضدانقلابیون گروهک دموکرات به فیض شهادت نائل شد و به جمع همرزمان والامقام شهید خود پیوست.

شهید علی بسیار مهربان و خوش اخلاق بود، در قبول مسئولیت قدمی عقب نمیگذاشت او به پدر و مادر خود و خانواده اش به دیده احترام رفتار میکرد، همیشه به دوستانش سفارش خاصی داشت که خوش اخلاق و راستگو باشید چرا که خداوند این دو خصلت نیکو را بسیار دوست دارد. با اینکه از نظر مالی وضعیت مناسبی نداشت و برای تأمین زندگی مجبور بود کار کند اما با این اوصاف از کمک ساندن به محرومان جامعه غافل نبود. از خصوصیات بارز این شهید می توان دستگیری و رسیدگی به فقیران و مستمندان آنگونه که مورد رضای خداوند تعالی است نام برد. بدون اینکه بر کسی منت گذارد آنچه را که در توان داشت برای حل مشکل نیازمندان ارائه می کرد.

خداوند روح نازنینش را از رحمت و برکات خاص خود برخوردار کند و ما درماندگان واقعیی را به پاس خوبی و پاکی و ایثار این عزیزان ببخشد.

===================

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۴ دی ۰۲ ، ۱۱:۳۶
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : محمد قاسم مظفری

تاریخ تولد: ۱۳۴۷

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵ عملیات : کربلای ۵

تحصیلات : دیپلم

شهید گرانقدر محمد قاسم مظفری از جوانان عزیز و شهدای مظلوم دیار ما است. بسیار دوست داشتنی و با نماز و اهل عبادت و حامی مستضعفان و محرومان و یاور مهربان پدرو مادر و خانواده و علاقمند به تحصیل بود. این خصوصیات از او جوانی برومند ساخت که بی شک شایسته شهادت بود. روح بلند او با امور دنیوی سازگاری نداشت و در سن ۱۶ سالگی شور و عشق حسینی و علاقه فراوان او به حضرت امام خمینی (ره) تحولی در فکر و ذهنش به وجود آورد که با رفتن به جبهه کامل شد. سن کم و چهره معصومانه اش باعث شد به او بگویند با این شرایط نمیتوانی به جبهه اعزام شوی، انشاء الله بزرگتر که شدی شما را به جبهه میفرستیم، این برخورد فرصتی به شهید عزیز داد که بیشتر فکر کند و درس را تا دیپلم ادامه دهد و از طرفی به درجه ای از شناخت برسد که با آمادگی کامل خدا را ملاقات نماید، این بود که در سن ۱۸ سالگی از طریق بسیج راهی جبهه های حق علیه باطل شد. عجیب این که یک دوره ی دو ساله خودسازی و به خود آمدن و تحصیل علم، رشد معنوی و ایمانی قوی را در یک دوره کوتاه مدت بیست و پنج روزه برای او به ارمغان آورد و پس از این اقامت کوتاه در جبهه به سر منزل مقصود رسید و به سوی خدا پر گشود.

شهید مظفری بسیار اجتماعی، متین و با احساسات بود، چهره ای بًشاش داشت و همیشه در احترام گذاشتن به بزرگان پیشی میگرفت . عشق به خدا و دیدار دوست ، معنی و مفهوم نماز و عبادت را برای او شیرین کرده بود و همیشه با یاد خدا زندگی می کرد ، اهل مسجد و عبادت و از عاشقان امام حسین (ع) به شمار میرفت . حضور او در مراسم مذهبی نشان از عشق و علاقه اش داشت . نسبت به دیگران

مهربان و در درس خواندن جدی بود، کاری که به عهده می گرفت تا پایان انجام می داد. شهید عزیز محمد قاسم برای ادامه تحصیل سختی ها و دوری

از خانواده را تحمل کرد و همچنان در پی کسب علم با شور و شوق به مدرسه رفت. گرچه تقدیر چنان شد که به سوی خدا پرواز کند اما اندیشه های او در پرورش دو بعد ایمان و علم ، نشان از رشد علمی او داشت شهید عزیز ، مظفری ، در انجام کارها بسیار دقیق ، پیگیر و با سرعت عمل بود . رفتار مهربانانه او با اطرافیان فراموش نشدنی است. از کار کردن در

زمین کشاورزی و مغازه برای تأمین هزینه زندگی و حل مشکلات ابائی نداشت. با ورزش ارتباطی تنگاتنگ داشت و بسیار با گذشت بود. با روحیه ی ممتاز او و شخصیت الهی اش، افتخاری بجز شهادت در انتظارش نبود.

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۴ دی ۰۲ ، ۱۱:۳۴
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : محمد حسن ملایمی

تاریخ تولد: ۱۳۴۶

تاریخ شهادت : ۱۳۶۲

عملیات : والفجر یک

تحصیلات : دوم دبیرستان

شهید عزیز و بزرگوار محمد حسن ملایمی از شهدای گلگون کفن دوران دفاع مقدس و از رزمندگان نوجوان و عاشقی بود که در سن ۱۶ سالگی به درجه رفیع شهادت نایل آمد . روح بزرگ و وجود سراسر نور و معنویت او باعث شده بود کمی سن و نوجوانی اش نیز بزرگ جلوه کند. رفتار و اخلاق و اهمیت دادن به نماز و رعایت احترام به دیگران و والدین در حین تحصیل و کلاس مدرسه مثال زدنی بود .

شهید ملایمی هنگام عزیمت به جبهه ، از طریق ،نوار وصیتنامه ای با زبان خود بیان کرده که برای ما درس بزرگی است.  پس از شهادت، این سخنان پر شور او از رادیو پخش شد . فرازهایی ازوصیت این شهید عزیز را به رشته تحریر در می آوریم تا روح بلند او و همچنین عظمت و معنویت آن دوران پر از عشق و شور و نور حسینی را که وجود امثال شهید محمد حسن را فرا گرفته بود درک کنیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

از شوق رفتن به جبهه در پوست خود نمی گنجم ، وای بر من که در گناه غرق شده ام و میترسم که دیگر فرصتی به دست نیاورم تا جبران اعمال خود را بکنم .... ای امّت شهید پرور مسجد سنگر است ، سنگرها را حفظ کنید . نماز جمعه و جماعت و دعای کمیل را هرچه با شکوه تر در مساجد بر پا نمائید، خواهران حجاب شما کوبنده تر از خون سرخ شهید است، برادران عزیز تحصیل شما در این مقطع زمان خروشانتر از خون شهید است..

شهید عزیز ملایمی به آرزوی خود که شهادت بود رسید، به رزمندگان اسلام عشق می ورزید و از اینکه در کنار آنها بود احساس خوشحالی می کرد . او مرد رزم و جبهه و سنگر مدرسه بود . هم در بعد دین و عبادت پیشقدم بود و هم توصیه به درس خواندن و ادامه تحصیل می کرد...

در عشق ورزی به نماز و روزه و تزکیه نفس کوتاهی نمیکرد. او و برادر عزیز شهیدش، دو تن از شهدای والامقام مملکت اسلامی هستند که در کوچکی سن، درس بزرگ عزّت و شرف به ما دادند .

======================

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : عباس ملایمی

تاریخ تولد: ۱۳۴۸

تاریخ شهادت : ۱۳۶۲

عملیات : منطقه دشت عباس

تحصیلات : سوم راهنمایی

شهید عزیز و نوجوان فداکار، عباس ملایمی زمان شهادت فقط ۱۴ سال سن داشت ، در عین پاکی و به دور از افکار شیطانی و گناه به زیارت حق نایل شد. خانواده محترم شهیدان ملایمی هنوز چهارماه از شهادت فرزند دلبندشان شهید محمد حسن ملایمی نگذشته بود که گل دیگری چون عباس را تقدیم بارگاه الهی و انقلاب اسلامی کردند. شهید عباس دو سال از برادر عزیزش شهید محمد حسن کوچکتر بود . شهادت برادر بزرگتر آنچنان او را تحت تأثیر قرار داده بود که آرامش را در ادامه دادن راه پر سعادت او می دانست و حضور در خانواده و مدرسه او را راضی نمی کرد. شهید عباس با آن سن کم و دوره نوجوانی از طریق لشکر ۱۹ فجر به جبهه اعزام شد، عشق او نشأت گرفته از عاشورا و شور و شوق حسینی (ع) بود که با مداحی و خادمی اهل بیت در وجودش تجلی کرده بود از همین طریق موفق شد به جبهه اعزام شود . چون شرایط سنی او اجازه نمی داد که به عنوان رزمنده به جبهه برود. سن کم شهید عزیز هیچ بهانه ای نبود که او را از انجام واجبات باز دارد . به نوحه خوانی و مداحی اهل بیت اهمیت میداد. او آنقدر کوچک بود که وصیتنامه ای از خود بجا نگذاشت ، امّا حضورش در مساجد و شرکت در نماز جماعت از او الگویی برای نوجوانان محل ساخته بود ، در جبهه با نوحه سرایی تیر محکمی به قلب دشمنان اسلام میزد تا اینکه در ۶۲/۵/۱۶ چهار ماه پس از شهادت برادرش محمد حسن در دشت عباس به شهدا پیوست.

 ++++++

روحشان شاد، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۴ دی ۰۲ ، ۱۱:۳۲
هیئت خادم الشهدا

بسم ربالشهداء والصدیقین

نام و نام خانوادگی: حسن فرهنگیان

تاریخ تولد ۱۳۴۰

تاریخ شهادت: ۱۳۶۷

عملیات سومار

تحصیلات دیپلم

شهید عزیز حسن فرهنگیان از رزمندگان اسلام و مدافعان وطن اسلامی در اوج تجاوزات رژیم بعثی عراق سال ۱۳۶۷ به جبهه اعزام و در منطقه غرب کشور در جوار دیگر همرزمان دلاور میهن اسلامی به مبارزه با کفر پرداخت. این روحیه شهادت طلبی و ایثارگری به زمانی برمی گشت که او در اوج نوجوانی همراه با پیروزی انقلاب اسلامی بود، روزهایی که در پخش اعلامیه و نوار سخنرانی حضرت امام خمینی (ره) مشکلات را به جان میخرید و در راهپیماییها فعالانه شرکت میکرد، او به همراه دوستانش به شعارنویسی بر روی دیوارهای شهر میپرداخت و در صف تظاهر کنندگان شعار مرگ بر شاه سر میداد، شهید عزیز با چنین روحیه ای دفع متجاوز را از خدا طلب میکرد و دوست میداشت توفقق پیدا کند تا در جبهه های حق علیه باطل نیات خدایی خود را به منصه ظهور بگذارد و غرب کشور و سومار محل رهایی روح بزرگوار و خدایی او از جسم عزیزش گردید خردادماه سال ۱۳۶۷ در عملیات سومار غرب کشور به شهادت رسید و به خدای خود پیوست. شهید فرهنگیان عاشق شهادت بود و بارها قبل از آن برای مادرش مطرح کرده بود و از مادر درخواست داشت که برایش دعا کند او بسیار مردمدار و حامی مظلومان بود، از کار و تلاش خسته نمیشد بسیار مهربان و نسبت به خانواده باگذشت عمل می.کرد با آشنایان و همسایگان به احترام رفتار میکرد غیرت و حیا از خصوصیات ویژه این شهید عزیز است طوری که آشنایان و نزدیکان که رابطه ی نزدیکتری با او داشته اند برای تسریع در حل مشکلات و عنایت خداوند به مزار این شهید عزیز رفته و او را واسطه قرار میدهند درود خدا بر شهیدان راه حق و آزادی و سلام بر شهید عزیز فرهنگیان که با نثار خون خود از هویت اسلامی و انقلابی ما دفاع کردند و باعث سرافرازی و سربلندی ما در جامعه امروزی شدند خداوند این شهید گرانقدر را همراه با سایر شهدا از برکات خاص و رزق ملکوتی خود برخوردار نماید و بر ما منت گذارد تا بتوانیم راه آنها را ادامه دهیم...

======================================

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۴ دی ۰۲ ، ۱۱:۰۲
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : کرامت الله میرزائی

تاریخ تولد: ۱۳۴۱

تاریخ شهادت : ۱۳۶۰ عملیات : بستان

تحصیلات : سیکل

شهید والامقام کرامت میرزایی از پیشتازان شهدا در جنگ تحمیلی است . او مرد رزم و مقاومت و از سربازان رشید اسلام بود، از آنجایی که عشق و علاقه فراوانی به اسلام و حفظ وطن اسلامی و دفاع از ناموس و دین داشت با رفتن به خدمت مقدس سربازی آماده مبارزه علیه کافران شد، اوایل جنگ که دشمن بعثی متجاوز به غرب و جنوب کشور حمله کرد موقعیت خاصی را برای رزمندگان اسلام بوجود آورد و دشمنان دین و عزّت و شرف امت اسلامی همه در کمین بودند تا ببینند چگونه انقلاب اسلامی سقوط می کند.

شیطان صفتان لحظه شماری می کردند اما خداوند به حرمت خون شهدای گرانقدری همچون شهید میرزائی که از طلیعه داران شهدای جنگ تحمیلی هستند نگذاشت که این سرزمین اسلامی به دست دشمنان خدا و دین او بیفتد.

شهید میرزایی با همرزمان خود درس عزّت و آزادگی به ما دادند تا ،امروز آسوده و با افتخار زندگی کنیم. شهید عزیز کرامت ، پس از ۹ ماه انجام وظیفه در عملیات بستان توسط کافران بعثی به شهادت رسید و به جمع عزیزان خدا پیوست.

 این شهید بزرگوار در خانواده ای مذهبی زحمت کش همراه با کار و سختیهای فراوان رشد کرده از افتخارات ایشان همین بس که با نماز و عبادت بزرگ شد و از کار کردن در اشکال مختلف از کشاورزی و کارگری هراسی نداشت .

او بسیار مهربان و با گذشت و در عین حال خوش رفتار و خوش برخورد و نسبت به پدر و مادر و خانواده متواضع و فروتن و با گذشت بود، یکی از خصلتهای نیک این شهید عزیز این است که به خاطر حفظ سلامتی و جان همرزم خود در بستان که بر اثر ترکش مجروح شده بود خود را روی ایشان می اندازد تا او سالم بماند و جسم مبارک خودش آماج ترکش دشمن میشود و به شهادت میرسد .

شهید میرزایی بسیار ساکت و به دور از تبلیغات ریا کارانه وظیفه خود را انجام میداد. قبل از شهادت از ناحیه دست مجروح شده بود و نزدیکترین دوستان او متوجه نشدند، حاضر نبود که در هیچ شرایطی دوستان و آشنایان را ناراحت کند و همیشه با بزرگواری برخورد میکرد...

=========================

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

منبع متن بالا : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

==============================

مرجع عکس لوح تقدیر بالا و متن زیر از سایت بسیار زیبای شهدای ناجا، حتماً بازدید کنید

آسمان صاف و آبی سیوند در چهاردهم شهریور نظاره‌گر تولد کودکی از تبار آلاله‌های خونین‌کفن بود. «کرامت‌ میرزایی» در هوای پاک و محیطی عاری از ریا پرورش یافت. و پایبندی به اصول دینی را از خانواده‌اش فرا گرفت. دوره‌ی دبستان را با موفقیت پشت سر گذاشت، و کم کم به سن بلوغ رسید. و در کارهای کشاورزی یار و مددکار پدرش بود. در به مقصد رسیدن کاروان انقلاب اسلامی سهم زیادی داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت گروه مقاومت بسیج درآمد. و به نگهبانی در سطح شهر می‌پرداخت. تا اینکه در سال پنجاه و نه به خدمت مقدس سربازی رفت. دوره‌ی آموزشی را در مازندران گذراند. و برای دفاع از اسلام و میهن به طور داوطلبانه به خوزستان و اهواز عزیمت کرد. رشادت‌های فراوانی از خود نشان داد. و چندین بار مجروح گردید. و هر بار پس از بهبودی به میدان نبرد شتافت. شهید بزرگوار در آذر سال شصت در اثر اصابت تیر بعثیون کافر به جمع شهدای سعادتمند پیوست.

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

۰ نظر ۱۴ دی ۰۲ ، ۰۶:۴۸
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : خداوردی غلامی

تاریخ تولد: ۱۳۴۲

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵

عملیات ؟

تحصیلات : سیکل

شهید عزیز خداوردی غلامی از سربازان رشید اسلام و از رزمندگان جبهه های حق علیه باطل انگیزه رفتن خود را به جبهه پاسداری از اسلام و مسلمین و دفاع از مستضعفین و اجرای فرمان رهبر کبیر انقلاب و ادامه دادن راه شهدای عزیز میدانست، او میگفت: وقتی مطمئن هستم که مرگ به سراغم می آید چه بهتر که در راه دفاع از وطن اسلامی و عزّت و شرف میهنم باشد.

به فرموده رهبر انقلاب ایمان داشت که چه کشته شویم و چه بکشیم پیروزیم ، عشق به شهادت او را به سوی جبهه کشاند و سعادت الهی نصیبش شد و به درجه رفیع شهادت رسید .

در پیامی از خواهر بزرگوارش میخواهد که حجاب خود را رعایت کند که همچون تیری به قلب دشمن است . او اهل نماز و مسجد و عبادت و بندگی خدای بزرگ بود، برای احیای اسلام و دفاع از میهن اسلامی حاضر شد جان خود را تقدیم کند با این حال از مادر و خواهران و تمام مردم عذرخواهی میکند و حلالیت می طلبد . راستی شهدا همه چیز خود را تقدیم اسلام کردند تا امروزه ما آسوده زندگی کنیم و بدون اینکه عزّت و شرفمان لگد کوب دشمنان دین و اسلام و آزادی شود . حال وظیفه ما چیست؟ دقت کنیم شهدای گرانقدر ادای دین کردند و به سوى خدا شتافتند و هیچ طلبکار نیستند، آیا این پیام آنها که فقط در خواست می کنند که حلالشان کنیم ما را به فکر وا نمی دارد و ما را شرمنده و خجالت زده نمی کند؟ با اینکه شهیدان عزیز اهل نماز و عبادت بودند ، زن و زندگی داشتند توجه کرده ایم که درس خواندن را جزئی از زندگی خود قلمداد می کردند؟ آیا جوانان و دانش آموزان عزیز ما نباید به خود بیایند و قدری بیشتر فکر کنند و با بال ایمان و علم در دنیای امروزی پرواز کنند؟

شهید خداوردی در سن ۷ سالگی مادر خود را از دست داد و با کمبود امکانات از محل خود به مرودشت رفت تا بتواند ادامه تحصیل دهد . او هم کار می کرد و هم درس میخواند پس از پایان دوره راهنمایی به علت اینکه تنها

فرزند پسر خانواده بود از خدمت سربازی معاف شد. اما این نمیتوانست او را از رفتن به جبهه باز دارد و معافیت را نوعی انجام تکلیف بداند . شهید عزیز در سال ۶۳ ازدواج کرد و نتیجه آن یک فرزند پسر بود که می توانست از رفتن او به جبهه جلوگیری کند اما دل شهید در کنار رزمندگان و عشق به خدا در تب و تاب حضور میسوخت، سال ۶۵ در منطقه شلمچه به آرزوی دیرینه خود دست یافت. روح لطیف و مهربان و خوش اخلاقی او را اطرافیان و دوستان و سایر همرزمانش فراموش نمیکنند. از نماز خواندن و راز و نیاز با خدا هرگز غافل نمی شد . بسیار آرام بود و ساده زندگی می کرد.

=========================

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

۰ نظر ۱۳ دی ۰۲ ، ۲۲:۰۷
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی: غلامحسین محمودی

تاریخ تولد ۱۳۴۲

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵

عملیات کربلای ۴

تحصیلات دیپلم

مرد بی ادعای جنگ، خدمتگزار بی منت، عاشق شهادت و ایثارگری، سردار برومند دوران دفاع مقدس، رزمنده خستگی ناپذیر جبهه ها شهید عزیز غلامحسین محمودی که به راستی با حضور مستمر خود در طول ۶ سال جنگ بی امان با کافران بعثی در بی ادعایی و بی نامی....... تنها به عشق معبود سر بر سجده درگاه الهی می گذاشت و آنچه را در توان داشت در طبق اخلاص می نهاد.

شهید غلامحسین در یک خانواده مذهبی پا به عرصه حیات گذاشت و با توجه به شغل پدر که در خدمت ارتش بود همراه با او مشکلات زندگی را به جان خرید و با تغییر محل مأموریت پدر از شهری به شهر دیگر نقل مکان می کرد اما مانند سایر شهیدان عزیز از تحصیل و کار کردن غفلت نورزید.

با پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی دوران دبیرستان را همزمان با حضور در جبهه ها پشت سر گذاشت. او منشی الهی داشت و روح بزرگوارش در جسم او نمی گنجید و ضمن درس خواندن و کار کردن حضور در جبهه را امری ضروری و واجب می دانست.

 با شروع جنگ تحمیلی،  گوش به فرمان امام (ره) در کنار سایر همرزمانش عازم جبهه های حق علیه کافران بعثی شد و مدت ۶ سال رشادتهای فراوانی از خود به جا گذاشت و علیرغم مجروحیت و تحمل صدمات جسمانی با روحیه ای خدایی عاشق خدمت بود.

کار کردن بدون منّت و کمک رسانی جسمی و مالی به بینوایان و مستمندان از او چهره ای دوست داشتنی ساخته بود. بی ریا در خدمت مردم نیازمند سر از پا نمی شناخت. وقتی از جبهه بر می گشت در مدت مرخصی به دنبال کسانی می گشت که نیازمند کمک او در حد توانش بودند و بدون مزد و خودستایی کار نیازمندان را به سرانجام می رساند و بدون آنکه چشمداشت مالی داشته باشد تنها دلخوشی اش دعای خیر آنها بود که دوباره به جبهه بر می گشت... مردم شریف سیوند خاطره از خودگذشتگی های این شهید دلاور را فراموش نخواهند کرد و یقیناً بی سرپرستان و نیازمندان کمکهای بی دریغ او را در قلب خود ثبت کرده اند.

اگر کسی نیاز به کندن باغ داشت یا توانایی آوردن کپسول گاز را نداشت یا فردی در امر خانه سازی از لحاظ نیروی کارگری مشکل داشت شهید غلامحسین به خاطر رضای خدا و بدون اینکه مزدی دریافت کند با تمام وجود در خدمت آنها بود. همین روحیه خدایی و اخلاق اسلامی و برخورد انسانی شهید عزیز است که در وصیت نامه اش نیز متجلی می شود. او در قسمتی از وصیت نامه اش پدر مهربانش را خطاب قرار میدهد که در خدمت مردم باشد و تا می تواند به آنها کمک کند. همچنین یادآوری می کند که وقتی پدر و مادر شهدا را می بینم از اینکه عزیزانشان شهید شده اند و من هنوز زنده ام خجالت می کشم...... و به همین خاطر دائم از مادر عزیزش تقاضا می کرد برایش دعا کند تا او هم به جمع همرزمان شهیدش بپیوندد.

خداوند بعد از امتحانات فراوان و رشادتهایی که او در جبهه ها از خود نشان داد سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ روح ملکوتی اش را به درگاهش پذیرفت و او را مورد رحمت خاصش قرار داد به امید آنکه ما نیز از دعا و شفاعتش برخوردار شویم. انشاءالله خداوند او و همرزمانش را همنشین یاران امام حسین (ع) قرار دهد.

=========================

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

۰ نظر ۱۳ دی ۰۲ ، ۲۱:۴۰
هیئت خادم الشهدا

بسم الله الرحمن الرحیم     

بسم الله الرحمن الرحیم     

زندگی نامه شهید گرانقدر فضل الله کشاورز

شهید فضل الله کشاورز فرزند مرحوم مصطفی و مرحومه گلناز کشاورز در ۱۰ فروردین ۱۳۳۷ در خانواده مذهبی در روستای هشتیجان از توابع مرودشت دیده به جهان گشود.

پدرش در روستا به کشاورزی اشتغال داشت و مادرش خانه دار بود، فضل الله فرزند اول خانواده است و سه برادر و چهار خواهر نیز دارد.

دوران تحصیلات ابتدایی را در روستای مذکور و دوران راهنمایی و متوسطه را در شهرستان مرودشت گذراند. در سال ۵۴ و ۵۵ موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان جم، دبیرستان شریعتی فعلی گردید.

بعد از اخذ دیپلم در نیرو هوایی ارتش در سالهای ۵۵ تا ۵۷ استخدام شد تا سال های بیاد ماندنی که انقلاب در شرف پیروزی بود ایشان در روزهای درگیری ملت با ارتش با عده ای دیگر از همکارانش از تهران به علت نفرتی که از شاه خائن داشت از پادگان فرار کرد و به خانه برگشت.

در روزهای شکل گرفتن انقلاب خیلی تلاش می.کرد قلبش برای ورود امام به وطن می تپید تا اینکه در روز ورود امام ایشان به تهران رفت و در فرودگاه از آن رهبر بزرگ استقبال کرد، ایشان به امام عشق می ورزید و با شروع جنگ در جاده آبادان ماهشهر مشغول خدمت در نیروی هوایی ارتش بود. او همیشه آرزویش شهادت بود تا اینکه در تاریخ ۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ که پشت دستگاه سایت رادار موشکی بود مورد اصابت ترکش راکت هواپیمای دشمن قرار گرفت و به آرزوی همیشگی خود رسید

ایشان از جمله همافرانی بود که در بیعت تاریخی و باشکوه هُمافران با امام خمینی که در ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران انجام شد حضور داشت.

لازم به ذکر است که ایشان ازدواج نکرده بود و مزار مطهر خود و والدین گرامی اش در آرامستان زادگاهش روستای هشتیجان در جوار مرقد شریف امامزاده عبدالله، از منسوبین به حضرت موسی ابن جعفر علیهم السلام قرار دارد.

==============

وصیت نامه شهید همافریکم فضل الله کشاورز

بسمه تعالی            

با درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) و با سلام به ملت شهید پرور ایران من از پدر و مادرم از این که زحمات زیادی برای من متحمل شدند که قلم از سپاسگزاری آنها قاصر است حلالیت میطلبم و از همه ملت شهید پرور ایران می خواهم که مقاومت کنند تا انشاالله مملکت از لوث وجود بعثیون پاک شود.  و السلام

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

+++++++++

خاطراتی از شهید فضل الله کشاورز

شهید فضل الله کشاورز ارادتی قلبی و کامل به امام زاده سید عبدالله داشت و معتقد بود در حالت بیداری، در دورانی که در دبیرستان درس می خوانده امام زاده را دیده است.
مادرشان نیز نقل می کردند که روزی با ایشان با ماشین شخصی شان که رنو بوده به بوشهر می رفتند، جائی در جاده بنزین آنها تمام میشود و متوقف میشوند و هر کاری می کنند بنزین گیرشان نمی آید، شهید متوسل به امام زمان می شود و پس از مدت کمی فردی می آید و می گوید برو دیگر مشکلی نداری...، همان لحظه استارت می زند و ماشین روشن می شود و تا بوشهر که راه زیادی بوده بدون بنزین می پیمایند.
ایشان در دورانی که همافر بود وقتی که به روستا می آمد، مثل یک کشاورز ماهر به پدر کمک می کرد و خودش را از کارهای خانواده و مردم برکنار نمی کرد. 
شهید از کودکی یکی از اصحاب مسجد حضرت موسی ابن جعفر (ع) زادگاهش هشتیجان بود و  علاقه ای آسمانی به عبادات و ادعیه داشت و مخصوصاً دعای کمیل را با تمام‌ وجود دوست می داشت و در معنا و فرازهای آن دقت زیاد می کرد.
در آخرین مرخصی وقتی می خواست به جبهه بر گردد، گفته بود این آخرین سفرم است. بخاطر روحیات خاصی که داشت انگار به او‌ القا شده بود که شهید می شود و همینطور شد. 
ایشان یکی از مسئولین سایت پدآفندی جاده آبادان ماهشهر بوده و در بمباران هوائی دشمن، ترکش به گردنش می خورد و به درجه رفیع شهادت می رسد. 
مهربانی و صداقت و شجاعت و رفتارهای عبادی و اجتماعی شهید کشاورز در دوران زندگی اش همیشه زبانزد مردم و خانواده و دوستانش بود و بعد از شهادتش الگوی تمام آشنایان و ارادتمندان ‌بویژه نوجوانان و ‌جوانان بوده است.
نام گروه مقاومت روستا نیز قبلاً به اسم شهید بزرگوار فضل الله کشاورز بوده و بعدها که به پایگاه ارتقا می یابد به نام امامزاده عبدالله (که می گویند برادر تنی امام رضا علیه السلام است) تغییر می کند و البته بخاطر عشق و ارادت شهید کشاورز به امام زاده سید عبدالله، به نظر می رسد این تغییر و ارتقاء نام از کرامات و الهامات روح مطهر شهید به بازماندگان و دوستانش باشد.
روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

۰ نظر ۱۳ دی ۰۲ ، ۱۵:۲۵
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید بزرگوار بهادر کارگر فرزند مرحوم دریاقلی و مرحومه عطری گل زارع در تاریخ پانزدهم مهر ماه 1345در خانواده متدین و زحمتکش در روستای هشتیجان از توابع مرودشت دیده به جهان گشود.

پدرش به کار کشاورزی و دامداری سنتی اشتغال داشت و مادرش که از اهالی روستای خلف طاحونه بود علاوه بر خانه داری در تمام امور به شوهرش کمک می کرد.

شهید فرزند اول خانواده بود و چهار برادر و سه خواهر دیگر نیز داشت و از کودکی کمک حال پدر و مادر بود.

شهید دوران تحصیل ابتدائی را در روستای زادگاهش و دوه راهنمائی را در مرودشت گذراند و برای کمک به معیشت خانواده ترک تحصیل کرد و به همکاری با پدر پرداخت.

همزمان با تحصیل او در دوره راهنمائی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی در سال 1357 به پیروزی رسید و رژیم ستمشاهی به زباله دان تاریخ پیوست.

هنوز چیزی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که جهانخورانی که دستشان از منابع ایران قطع شده بود با حمایت از صدام جنایتکار، جنگی تمام عیار به کشور ما تحمیل کردند که اکثر کشورهای غربی و عربی در این جنگ نابرابر به دشمن متجاوز ما کمک می کردند.

در این عرصه مردان با غیت و حماسه ساز با استمداد از نیروی ایمان و عشق به وطن و دفاع از ناموس و کیان میهن پرداختند و با بذل خون خویش باعث شکست دشمنان ایران اسلامی شدند که یکی از آن جوانمردان دلاور شهید بهادر کارگر بود.

ایشان که از اعضای فعال پایگاه مقاومت روستای هشتیجان بود در جبهه های نبرد حق علیه باطل نیز حضور داشت و در عملیات کربلای چهار در جزیره مجنون به شهادت رسید.

روش شهادت این پاسدار وظیفه شجاع به اینگونه بود که قایقی که شهید کارگر سکاندار آن بوده مورد حمله نیروهای عراقی قرار می گیرد و واژگون می شود، شهید بهادر نیز در سرنگونی قایق در تاریخ 4/10/1365 به شهادت می رسد و به جمع عاشورائیان زمان ملحق می گردد.

ایشان ازدواج نکرده بود و از لحاظ اخلاقی فردی بسیار فعال، درستکار، امانتدار، خوش برخورد، خنده رو و با غیرت بود، قدی نسبتاً بلند و بدنی ورزیده داشت و در کارهایش سریع و چابک بود.

ایشان علاوه بر فعالیتهای کشاورزی و مذهبی و انقلابی به ورزش نیز علاقه داشت و عضو تیم فوتبال روستا بود.

مزار مطهر این شهید گرامی در آرامستان زادگاهش در جوار حرم مطهر امام زاده عبدالله، از منسوبین به حضرت موسی ابن جعفر علیهم السلام قرار دارد.

لازم به ذکر است که پدر و مادر شهید و یکی از برادرانش نیز از دنیا رفته اند و در جوار مزار شهید دفن گردیده اند

روحشان شاد و یادشان گرامی

۰ نظر ۱۳ دی ۰۲ ، ۱۵:۱۵
هیئت خادم الشهدا

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

=======

 نام و نام خانوادگی حسین فانی

تاریخ تولد ۱۳۴۸

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵

عملیات کربلای ۴

تحصیلات سیکل

شهید پاک و مخلص حسین فانی از عاشقان اباعبدالله (ع) و دوستداران انقلاب اسلامی بود. از کودکی مهربانی و دلسوزی و خوش اخلاقی و خدمت به همنوعان و مستمندان را سرلوحه کار خود قرار داد. این خصوصیات بارز اخلاقی و الهی خیلی زود او را به مسجد و محافل مذهبی کشاند. از سن نوجوانی وارد عرصه خدمت در بسیج و فعالیتهای مذهبی شد. با آغاز تحصیل او در دوره راهنمایی همزمان انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. وجود نازنین شهید با این اتفاقات رنگ و بوی خدایی به خود گرفت، نماز و دعا و شرکت در مراسم ایام الله و مجالس عزاداری آقا امام حسین (ع) جزئی از زندگی او شد آرام و قرار نداشت و دائم به فکر خدمت بود. شروع حمله همه جانبه و ددمنشانه نیروهای بعثی عراق به خاک وطن اسلامی زمینه ای فراهم کرد تا حسین عزیز بیشتر فکر و تلاش کند او در اندیشه این بود که چگونه میتواند در خدمت انقلاب اسلامی و دفاع از دین قدمی هر چند کوچک بردارد. پایگاه  مقاومت مسجد جامع سیوند را مأمنی برای تحقق آرزوهایش دید و به جمع بسیجیان پیوست. شهید بزرگوار آنقدر به کار و خدمت علاقه نشان میداد که روز و شب نمیشناخت، احساس میکرد با توجه به سن و شرایط جسمی اش حداقل کاری که میتواند انجام دهد تبلیغ و جمع آوری کردن کمکهای مردمی به جبهه های حق علیه باطل می.باشد، در این رابطه لحظه ای درنگ نمی کرد و با ذوق و شوق فراوان نسبت به جمع آوری وسایل مورد نیاز رزمندگان اسلام در جبهه ها از طریق مردم و بسته بندی و کمک در ارسال آنها به جبهه ها کوشا بود.

عشق به خدا و حضور در کنار رزمندگان اسلام دل و ذهن او را به خود مشغول کرده بود و برای اعزام لحظه شماری میکرد اما همیشه سن کم و هیکل کوچک او مانع رفتنش به جبهه میشد تا فرصتی دست داد و برای اولین بار به همراه وسایل و مواد خوراکی آماده شده و به جبهه اعزام شد تا از نزدیک بوی عطر حسینی و نسیم خوش جبهه ها را در کنار طراوت باصفای رزمندگان اسلام را با همه وجود حس کند. این عاملی شد که بعد از آن اشتیاق بیشتری برای حضور در کنار رزمندگان پیدا کند.

بعد از اتمام مأموریت و ملاقات با رزمندگان اسلام به سیوند بازگشت ولی دیگر تاب ماندن نداشت و دلش هر لحظه به سوی جبهه ها پر میکشید اصرار داشت که دوباره اعزام شود و بهانه های خانواده سن کم و سایر مسائل مانع رفتن او به جبهه نشدند. او به این فکر میکرد که هرچه زودتر به خیل رزمندگان دلاور بپیوندد و در جوار آنها خدمتی ناچیز انجام دهد. با خلوصی که داشت به سپاه مرودشت مراجعه و جهت اعزام ثبت نام کرد، منش الهی و اخلاق و نیت او خالص او و مهربانی اش همه دست به دست هم دادند تا موافقت مسئولین اعزام را جلب کرد و به جبهه اعزام شد. علیرغم سن کم و نوجوانی در اولین اعزام خود مدت یکسال در جبهه ماند و از انجام هر کاری که میتوانست دریغ نکرد در کنار سایر همرزمانش خدمات فراوانی انجام داد تا اینکه از ناحیه پا مصدوم و ناچار به سیوند بازگشت. دیدار او بعد از یکسال با خانواده و دوستان بسیار زیبا و بوی مهربانی میداد اما دل شهید حسین تمایلی به ماندن نداشت و بعد از مداوای سرپایی دوباره به جبهه بازگشت. پس از چند ماه حضور و فعالیت برای مرخصی به خانه آمد. خانواده که بسیار به او علاقه مند بودند تقاضا کردند که در کنارشان بماند و به درس و مشق خود بپردازد بعداً دوباره به جبهه برود اما شهید حسین در پاسخ آنها میگفت یک سال است که از اموال و خوراک و پوشاک این مردم سلحشور و فداکار در جبهه خورده و پوشیده و استفاده کرده ام حالا که وقت عملیات دفاع از دین و انقلاب است و به این مردم شهید پرور مدیونم کنار شما بمانم؟ اصرار خانواده و دوستان فایده نداشت او دوباره به جمع رزمندگان اسلام پیوست و با آغاز عملیات در سال ۱۳۶۵ دی ماه همان سال در علمیات کربلای ۴ و در کنار همرزمان عزیزش از جمله شهید غلامحسین محمودی شهید رحمت اله زارع و شهید محمد قاسم تقی زاده به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر عزیز و محبوبشان مفقود شد...

 پس از گذشت ۱۱ سال پیکر مطهر شهید عزیز به زادگاهش بازگشت و در میان غم و اندوه خانواده و همرزمان و مردم شهید پرور سیوند با شکوه تمام به خاک سپرده شد.

روحش شاد و یادش گرامی که مظهر و نمونه اخلاق و بندگی بود و چون خورشیدی درخشان تا ابد میدرخشد و به راستی که زیبنده نام حسین بود و در مسیر سرور و مولایش امام حسین (ع) قدم برداشت راهش پر رهرو و همیشگی باد

=========================

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

۰ نظر ۱۳ دی ۰۲ ، ۱۴:۰۰
هیئت خادم الشهدا

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

=============================================

نام و نام خانوادگی: حسین فقیری

فرزند امیر

تاریخ تولد: 1343

تاریخ شهادت : 1364/7/29

منطقه جنگی سومار

شهید والامقام حسین فقیری از کودکی در خانواده ای خداشناس و کارگر به دنیا آمد. سختیهای فراوانی متحمل شد و در هر حال از یاد خدا غافل نبود. به کار کردن عشق میورزید و از درس خواندن غافل نمیشد. دوران کودکی و ابتدایی را در سیوند گذراند و در کنار خانواده یار و یاور آنها بود. بسیار خوش اخلاق و مردم دوست بود و با خانواده و همسایگان به نرم خویی برخورد میکرد و در همه حال احترام بزرگان را رعایت میکرد.

او برای دفاع از اسلام و یاری دین خدا فرمان امام (ره) را لبیک گفت و مدت دو سال در جبهه حضور مستمر داشت تا اینکه در 29 مهرماه 1364در منطقه عملیاتی سومار بعد از رشادتهای فراوان با تقدیم خون و جان خود به لقاء الله پیوست.

خداوند این سرباز شهید عزیز و مخلص را با امام حسین (ع) محشور نماید.

=======================================

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۳ دی ۰۲ ، ۱۳:۱۲
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : محمدابراهیم محمدی زاده

تاریخ تولد ۱۳۴۶

تاریخ شهادت : ۱۳۶۴

عملیات : والفجر ۸

تحصیلات دانشجوی دانشسرای تربیت معلم

شهید بزرگوار محمد ابراهیم محمدی زاده، تربیت یافته ی خانواده ای مذهبی ، اهل مسجد ، عاشق ابا عبدالله ع) بود. او به نماز اول وقت ، جلسات دعا ، قرائت قرآن عشق می ورزید. خواندن دعای عهد و زیارت عاشورا برنامه روزانه اش بود. علاوه بر پاسداری از دین و اسلام روحیه ظلم ستیزی و شجاعت کم نظیری داشت به درس و مدرسه رابطهٔ تنگاتنگ بر قرار کرده بود . از دانش آموزان موفق به حساب می آمد . شهید

عزیز در حقیقت از دو بال علم و ایمان بهره می برد. پس از گرفتن دیپلم و تحمل سختیهای زندگی در دانشسرای تربیت معلم پذیرفته شد. پیش از این در سال ۱۳۶۲ از طریق بسیج به جبهه جنگ اعزام شد و در پاک سازی مناطق آزاد شده عملیات ثامن الائمه در گرمای سوزان منطقه آبادان از خود رشادتها نشان داد. با اعلام طرح لبیک راهی کردستان شد تا سرمای آنجا را نیز تجربه کند و در حقیقت گرما و سرمای جبهه ها را چشیده باشد. در سال ۶۴ با راهیابی به مرکز تربیت معلم در مقطع کارشناسی و حین تحصیل ، زمزمه عملیات والفجر ۸ به گوش می رسید. روح بلند و متعالی شهید عزیز آرام و قرار نداشت و سنگر جبهه ها را بر سنگر درس ترجیح داد و به گردان امام مهدی (عج) پیوست. آموزشهای تخصصی را هم در تهران و هم در نزدیک جبهه های نبرد، سد گتوند، با موفقیت پشت سر گذاشت و با آغاز عملیات بنا به گفته همرزمان و همراهانش، از اولین افراد گردان بود که با فریاد یا زهرا (س) به ساحل فاو رسید و همانطور که خود در وصیت نامه اش از خدای بزرگ خواسته بود ره هفتاد ساله را یک شبه پیمود و به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت رسید تا در جوار رحمت حق آرام می گیرد و به یاران آقا ابا عبدالله(ع) بپیوندد .

عشق به نماز و اسلام و جلسات مذهبی و علاقه فراوان به آقا امام حسین (ع) ذهن و وجود شهید محمدی زاده را پر کرده بود. احترام به دیگران و رعایت ادب و تواضع نسبت به پدر و مادر و خانواده از شهید عزیز الگویی اخلاقی ساخته بود.

ایشان در قسمتی از وصیتنامه اش نویسد: خداوندا حال که با نام تو و با یاد تو و برای تو و در راه تو قدم

برداشته ام امید کمک دارم، امید عفو دارم و شوق دیدار تو را دارم ، خدایا میشود که من ره هفتاد ساله را یک شبه بپیمایم و به دیدار تو نایل آیم.

کلمات و اهداف و روح لطیف و ملکوتی این جوان برومند اسلام و بسیجی دلاور باید الگویی برای ما باقی ماندگان باشد تا فکر کنیم چه وظیفه ای داریم و چه مسئولیتی بر دوش ماست، به امید آنکه رهرو راهش باشیم و توفیق زیارت و شفاعتش شامل حالمان گردد.

 

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

===================

۰ نظر ۱۳ دی ۰۲ ، ۱۳:۰۸
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : عباس مهمان نواز

تاریخ تولد: ۱۳۳۹

تاریخ شهادت : ۱۳۶۶

عملیات : والفجر ۱۰، خُرمال عراق

تحصیلات: دیپلم

شهید عزیز و بزرگوار ، عباس مهماننواز ، به حق زیبنده نام عباس بود ، شجاع و با وفا ، درس از حضرت ابا الفضل (س) گرفته بود که در راه حق باید کوشید و تلاش کرد و برای برپایی عدالت و آزادی و آزادگی باید خون داد، باید جان داد.

شهید عزیز عباس از شهدای گرانقدری است که مظلومانه شهید شد ، مردم دیار ما و دوستان، او را بخوبی نشناختند و از خصوصیات معنوی او خبر نداشتند. به جرأت می توان گفت صفات بارز الهی او حتى برای خانواده و دوستان نزدیکش آشکار نشد. مرد رزم و جنگ بود و با همه وجودش تلاش میکرد ، وقتی مسئولیتی را قبول میکرد تا پایان راه می رفت و تا کار را به اتمام نمی رساند، آسوده نبود ، رشادتها و فداکاریهای این بسیجی دلاور را باید از زبان همرزمان او شنید که زاهد شب و شیر روز بود .

با نماز اول وقت و مسجد رابطه ای غیر قابل توصیف داشت ، در مبارزه با دشمنان اسلام و منافقان هیچ کوتاهی نمی کرد و چیزی را جز خدا در نظر نمی گرفت.

 از درس خواندن با همه ی سختی های زندگی و جغرافیایی غافل نشد. دیپلم اقتصاد را گرفت و از کارکنان شاخص و کارساز و امانتدار کارخانه مخابرات راه دور شیراز بود. از آنجایی که بسیار مطمئن و قابل احترام بود انبار داری گالوانیک کارخانه را به او سپردند .

سال ۱۳۵۹ به خدمت سربازی رفت و این بهانه ای نشد که بگوید وظیفه ام را انجام دادم دیگر مسئولیتی ندارم، با شور و شوق فراوان سال ۶۱ بعد از اتمام دوره ی سربازی دوباره به مناطق جنگ رفت . ۴۰ ماه حضور فعّال و مستمر در جبهه های جنگ و عملیات بزرگ رمضان ، خیبر ، والفجر ۸ ، کربلای ۴ و کربلای ۵ و کربلای ۸ از او مردی، مبارز، مؤمن، متواضع و بنده ی خدا ساخته بود، بدون اینکه آن را به رخ کسی بکشد و یا از کسی طلبکار باشد ، با خدا معامله میکرد و بدنبال رضایت او تلاش میکرد تا اینکه در عملیات والفجر ۱۰ در منطقه خرمال عراق در سال ۱۳۶۶ روز ۲۸ اسفند ماه به شهادت رسید . زمانی که عده ای به فکر تفریح و عید و دید و بازدید بودند او و همرزمان رشیدش به سوی خدا شتافتند تا در کنار هم آرامش همیشگی پیدا کنند.

شهید عزیز عباس ، قبل از هر عملیاتی آماده شهادت بود ، او همیشه در گردان خط شکن امام مهدی (عج) از لکشر ۱۹ فجر حاضر میشد . در بیشتر عملیات های لشکر حضور داشت در عملیات والفجر ۸ منطقه فاو از ناحیه پا سخت مجروح شد اما باز هم این مجروحیت مانع حضور او در جبهه های حق علیه باطل نبود. طوریکه پس از کمی بهبودی دوباره برای عملیات والفجر ۱۰ که روح او را به سوی خدا کشاند آما ده شد.

شهید دلاور مهمانواز با نماز شب انسی عاشقانه داشت و دعا زمزمه لبهای او بود . دوستان همرزم او می دانند که دو شب قبل از عملیات در سرمای استخوان سوز مریوان از شب تا صبح به نماز و مناجات با خدای بزرگ خود پرداخت. غسل شهادت بجا تا آورد . در شب عملیات آماده شهادت با چهره خندان و نورانی، در زیر باران با غرش الله اکبر به تپه «ریشن » که دشمن بعثی روی آن مستقر شده بود حمله کرد، با رشادت این سرباز اسلام و آقا امام زمان (عج) و دیگر دوستان فداکار و با وفایش در مدتی کوتاه مقر فرماندهی دشمن در پایین تپه سقوط کرد.

بسیجیان دلاور و رزمندگان سلحشور از این پیروزی خوشحال شدند و خدا را شکر کردند که ناگهان ترکشی، پهلوی چپ شهید عباس را پاره کرد و به سوی خدا شتافت.

شهید عباس در محیط کار مهربان ، دلسوز بود و با نظم وظایف خود را انجام میداد. به همکاران بسیار احترام می گذاشت و از مرخصیهای خود در ماه رمضان استفاده می کرد تا بتواند روزه اش را کامل بگیرد . با اینکه از امکانات زندگی خوبی بر خوردار بود اما جوانی خود را به پای جبهه ها و اطاعت از رهبر کبیر انقلاب گذاشت تا دین خود را به جامعه و اسلام و مردم مسلمان ادا کند و هر وقت می گفتند پسرکی می خواهی تشکیل زندگی بدهی، میگفت: تا این مرحله را به

جبهه بروم و بعد از برگشتن به ازدواج فکر میکنم...

روح بلند او با ازدواج مادی سر سازگاری نداشت و لقاء الله برای او شیرین تر از هر امور لذت بخش گذرای دنیوی بود. به راستی او شایسته شهادت بود و پس از ۶ سال جنگیدن و تلاش در راه خدا به آرزوی دیرینه خود رسید.

شهید مهمان نواز در احترام به خانواده و دوستان و زیر دستان هیچ گاه کوتاهی نکرد. عبادت کردن جزیی از وجود او شده بود و کمک به مستمندان و حمایت از جبهه ها را بر خود واجب میدانست، خنده های زیبا، صورت نورانی او را جذاب تر می کرد و از نگاهش مهربانی می بارید، در تعمیر مسجد خستگی برایش معنی نداشت و برای انجام هر کاری با نیت قرب به خدا وارد عمل می شد. رفتن به جبهه دور از هر تبلیغی ، آرام و بی صدا ، از پیشتازان رزم و بسیجیان به شمار می رفت. گردان امام مهدی (عج) لشکر ۱۹ فجر فارس، شهادت و عبادت و رشادت و آزادگی این عزیز اسلام را فراموش نخواهد کرد.

=========================

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

منبع : جزوه یادواره شهدای گرانقدر سیوند، با تصرف و تلخیص...

بازتایپ، ویرایش و انتشار : انتشارات هدهد

۰ نظر ۱۳ دی ۰۲ ، ۱۰:۳۵
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

نام و نام خانوادگی احمد شکراللهی

تاریخ تولد: ۱۳۶۶

تاریخ شهادت: ۱۳۸۶

مبارزه با اشرار مسلح غرب کشور

تحصیلات دیپلم

شهید عزیز احمد شکراللهی از کودکی بسیار مهربان و خوشرو و نجیب بود. ارادت خاصی به خاندان عصمت و طهارت ،داشت، اهل درس و کار بود. با همه سختیهای زندگی و شغل پدر که خود فردی نظامی و از خادمان انقلاب اسلامی به شمار میرفت از کار کردن و کمک به خانواده غافل نبود. نماز و روزه را از واجبات زندگی میدانست و در گرماگرم تابستان و کار سخت کشاورزی با دهان روزه خدمت میکرد به پدر و مادر و اعضاء خانواده بسیار احترام میگذاشت و در کارهای منزل یار و قرین مادر مهربانش بود.

بعد از گذراندن دوره ابتدایی و راهنمایی در شیراز ادامه تحصیل داد و در رشته فنی و حرفه ای دیپلم گرفت. پس از مدتی به همراه خانواده به سیوند بازگشت و علاوه بر کار و تولیدات کشاورزی به ورزش میپرداخت. شهید عزیز در زمینه ورزشهای رزمی و بدنسازی فعالیت میکرد سعی داشت هر کجا وظیفه هست وارد عرصه آن شود. با این تفکر در زمان فرا رسیدن دوره سربازی با جان و دل به خدمت اعزام شد برای او که با خدا معامله میکرد و هدفش رضایت الهی و خدمت به اسلام و کشور عزیزمان ایران بود اعزام به دورترین نقطه مرزی کشور یعنی سلماس و مبارزه با اشرار مسلح را افتخار میدانست.

با اینکه قرار بود بعد از ۴۵ روز جهت دید و بازدید خانواده به سیوند بازگردد، در روز چهل و سوم خدمت در سلماس اشرار مسلح از خدا بیخبر قصد تجاوز و خیانت به مملکت اسلامی را داشتند که شهید گرانقدر احمد با همرزمان خود به مقابله به آنها برخاستند و بعد از ساعتها درگیری در نیمه های شب ۸۶/۴/۱۹ بعد از فداکاریهای فراوان به درجه رفیع شهادت نائل شد. آن شهید عزیز با نثار خون و جان خود مسیر پرافتخار شهدا را بعد از پایان جنگ تحمیلی عراق ادامه داد و نورانی کرد او درس شجاعت و ایثار به ما آموخت. امید است خداوند روح بزرگوارش را قرین رحمت خود قرار دهد و او را با شهدای کربلا محشور کند.

===========

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهیدان بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۳ دی ۰۲ ، ۰۹:۵۲
هیئت خادم الشهدا

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : حمیدرضا سیوند زاده

تاریخ تولد : ۱۳۴۸

تاریخ شهادت : ۱۳۶۷

عملیات : کمین گاه شلمچه، تک دشمن

تحصیلات : دانشجوی مکانیک -هوا فضا دانشگاه صنعتی شریف

شهید عزیز حمید رضا سیوند زاده از شهدای پر افتخاری است که در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدر او از نیروهای نظامی و اهل نماز و مسجد و عبادت بود و در تربیت و پرورش او کوتاهی نکرد. شرایط زندگی و نوع مأموریت پدرش به شکلی بود که دوران کودکی و تحصیلات را از این شهر به آن شهر و از استانی به استان دیگر پشت سر گذاشت. سختی ها و ملالت های بسیار کشید و در بعضی نقاط ادامه تحصیل داد که امکانات ایاب و ذهاب نداشت. علیرغم این مشکلات و نوع خاص زندگی خانواده هیچ گاه از خواندن قرآن و نماز و عبادت غافل نشد و در طول دوره تحصیلی همیشه حرف اول را می زد.

وی کنار فعالیت درسی یکی از پر جنب و جوش ترین نوجوانان در هیئات مذهبی و مساجد به شمار می رفت. خوش اخلاقی و رعایت احترام به پدر و مادر و آشنایان و همدلی و همدردی او با خانواده شهدا از صفات ممتاز این شهید عزیز به شمار می آمد. با زبان شیرین و محترمانه اش محبوبیتی ویژه در نزد معلیمن، هم شاگردیها و قوم و خویشان داشت. او برای خدمت رسانی بیشتر به نیازمندان علاوه بر امور درسی و حضور در مساجد و انجمن اسلامی و بسیح دبیرستان اقدام به فراگیری کمکهای اولیه هلال احمر و تزریقات کرد تا بتواند از این طریق هم منشأ خیر و خدمت باشد. داوطلبانه در بیمارستان شهید مطهری مرودشت به خدمت پرداخت و از طریق مادر بزرگوارش، در آمد کاری خود را صرف امور فقرا و ساختن مسجد می کرد اما این فعالیتها و خدمات روح بزرگ و ملکوتی او را سیراب نکرد و با حضور در جبهه جنگ بر خدمات خداپسندانه اش افزود. شهید سیوند زاده در تابستان ۱۳۶۴در سن ۱۶ سالگی به عنوان نیروی داوطلب بسیج هلال احمر به جبهه اعزام شد و در عملیات جزیره مجنون شرکت کرد. پس از بازگشت ادامه فعالیتهای الهی اش در سال ۱۳۶۵ برای دومین بار در عملیات دریاچه نمک حضور یافت. شهید سیوند زاده دریافته بود که رزمنده بسیجی اسلام باید در کنار تقوی و ایمان، علم خود را هم رشد دهد لذا بعد از بازگشت از عملیات دریاچه نمک مشغول درس خواندن شد و در کنکور سراسری دانشگاه دولتی در رشته بسیار علمی و مشکل هوا فضای دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد و برای ادامه تحصیل به تهران رفت که پس از عملیات موشکی عراق دانشگاه تعطیل و این شهید عزیز به دانشگاه شیراز مراجعه کرد. در این ایام که دشمن کافر اقدام به موشک زدن شهرها کرده بود شهید ماندن در دانشگاه را صلاح ندانست و از طریق بسیج عازم جبهه شد و در عملیات کربلای ۸ شرکت کرد. پس از رشادتها و بزرگواریهایی که از خود نشان داد بر اثر اصابت ترکش به ناحیه گردن و دست چپ عازم بیمارستان شد و تحت مداوا قرار گرفت. اما عشق و علاقه و شور حسینی سراسر وجودش را فرا گرفته بود و درتب پیوستن به همرزمان شهید و دیدار خدای بزرگ لحظه شماری می کرد و هیچ چیزی او را برای ماندن راضی نمی کرد تا اینکه در سال ۱۳۶۷ در عملیات تک دشمن بر اثر ترکش راکت و گاز شیمیائی به درجه رفیع شهادت نایل آمد .

شهید سیوند زاده به ما درس رشادت و شجاعت داد او در کنار رشد ایمان به علم بها داد و در رشته علمی با اهمیت در دانشگاه معروف جهانی کشور پذیرفته شد ولی احساس مسئولیت، دینداری، دشمن ستیزی او باعث شد که رفتن در محضر خدا را بر همه چیز دنیا ترجیح دهد. شاید ما بگوئیم شهید عزیز حمید رضا که چندین بار ادای وظیفه کرده بود و در جبهه حضور چشمگیر داشته  وحتی مجروح و مصدوم شده بود چرا با اینکه بهترین دانشگاه قبول شده بود باز جبهه را رها نکرد؟ آری برادر عزیز و خواهر بزرگوار، شهدا به تکلیف الهی خود عمل کردند تا به درجه راضیه مرضیه برسند.

آنها باورشان شده بود که در پایان این تکلیف الهی فلاح و رستگاری است و وای بر احوال ما که مانده ایم و غرق در لذات زودگذر دنیا شده ایم در حالیکه عقوبت و پس دادن حساب آن زمان نمی شناسد، مگر به خدا و رحمت بیکران او پناه ببریم و به خود آئیم که به وظیفه و تکلیفمان در هر زمان عمل کنیم. شهید سیوند زاده بسیار فروتن و مهربان و خوش اخلاق بود. لحظه ای از یاد خدا غافل نمی شد و در بر پایی نماز اول وقت کوشا بود. به عبادت و خدمت اهمیت فراوان می داد و نسبت به پدر و مادر و خانواده خود بسیار مهربان و با احترام بر خورد می کرد. از قرآن خواندن لذت می برد و در گرفتن روزه واجب و مستحبی کوتاهی نمی کرد.

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

++++++

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۲ دی ۰۲ ، ۲۱:۲۳
هیئت خادم الشهدا

شهید عزیز و فداکار
نام و نام خانوادگی : حجت الله دشت پیما
تاریخ تولد : ۱۳۴۲
تاریخ شهادت : ۱۳۶۴
عملیات : محور عملیاتی آبادان
تحصیلات : دیپلم
شهید حجت الله دشت پیما به راستی از سربازان گمنام و فداکار آقا امام زمان (عج) مرد شجاع جبهه و از سرداران رشید جبهه های جنگ بود .
شهید بزرگوار در قسمتی از وصیتنامه خود می نویسد: زندگی موقعی ارزش پیدا می کند که بدون ذلّت باشد و تمام مردم از مساوات و عدالت اجتماعی برخوردار باشند نه اینکه من و تو اینجا سیر بخوریم و در رختخواب گرم بخوابیم ولی خبر از دیگران نداشته باشیم...
یک حقیقت در این پیام نهفته و آن اینکه تا انسان به درجه ای از رشد و معنویت نرسد نمی تواند چنین تصوّر و تفکری داشته باشد و این نشان از روح متعالی و سیر و سلوک شهید عزیز در ملکوت دارد. انسان باید یقیناً به درجه ای از شناخت برسد که از خود و خواهشهای نفسانی بگذرد و به ابعاد دیگری از جمله مردم دوستی و خدمت کردن به بندگان خدا بیاندیشد شهید حجت الله اهل عبادت و کار و تحصیل بود و با اینکه در زمان حیات ایشان درس خواندن و دوری از خانه و پدر و مادر مشکلات او را دو چندان می کرد ولی او از کسانی بود که با همه ی موانع و سختیهای مالی به تحصیل ادامه داد و از دانش آموزان ممتاز دوره ی خود بود. وقت درس خواندن به امور درس و کلاس می پرداخت و
زمان تعطیلی به کار کشاروزی و کارگری مشغول می شد تا بتواند به خانواده خود کمک کند. عبادت و رفتن به مسجد و خواندن نماز اول وقت از جمله خصوصیات شهید بزرگوار بود.
علاقه به جبهه و دفاع از وطن اسلامی و ناموس و عزّت و شرف امت اسلامی او را به سوی بسیج و سپاه و فعالیتهای فرهنگی سوق داد . مدتی از زندگی سراسر نور خود را در جبهه های غرب کشور و ایام دیگر را در جبهه های جنوب در کنار رزمندگان اسلام سپری نمود . او از محدود رزمندگانی بود که با کوشش و علاقه توانست کاربرد عملیاتی با نفربر را بیآموزد. محور عملیاتی آبادان شجاعت و مردانگی این سرباز رشید اسلام را فراموش نمیکند. این شهید عزیز آنچنان مورد توجه قرار گرفت که به معاونت کل محورهای آبادان منصوب شد و در همانجا به شهادت رسید .
او مسجد را سنگر می دانست و از ورزش کردن غافل نبود و در رشته ورزش باستانی و بدن سازی فعالیت می کرد. شهید دشت پیما به تلاوت قرآن عشق می ورزید و در برگزاری دعای کمیل و اجرای مراسم مذهبی کمک می کرد و غرور و خودستایی را زیر پا گذاشته و به درجه ای از رشد رسیده بود که عشق به خدا و بندگانش خدمت را برای او شیرین و تبدیل به عبادت کرده بود .

++++++

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی
نثار ارواح مطهر شهدا صلوات. هدهد

۰ نظر ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۹:۰۹
هیئت خادم الشهدا

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : حسن دشتبانی

تاریخ تولد : ۱۳۴۲

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۱

تحصیلات : دوم دبیرستان

همه ی انسانها رفتنی هستند، چه بهتر که در راه خدا فنا شوند. حضرت امام خمینی

شهید حسن دشتبانی مانند دیگر عزیزان شهید در خانواده ای مذهبی و مستضعف زندگی می کرد و همراه پدر به کار و تلاش مشغول بود. در کنار کشاورزی به درس و تحصیل توجه خاص داشت. خوش اخلاقی از صفات حسنه او بود و به دیگران احترام فراوان گذاشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی دشمن کافر به جمع ارتشیان غیور پیوست، پس از گذراندن دوره های آموزشی به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد تا بر بعثیان متجاوز بتازد. این زمان او بیست سال سن داشت و در عملیات کربلای یک در منطقه مهران به شهادت رسید .

ادب و متانت، اهمیت دادن به نماز، شرکت در مجالس مذهبی و مقید بودن به مقدسات دینی و تشویق کردن خانواده و اطرافیان به رعایت حجاب، احترام به دیگران و تلاش برای رفع مشکل نیازمندان و همسایگان، از خصوصیات بارز و بزرگوارانه این شهید عزیز است .

دوستان شهید حسن هیچگاه خوشرفتاری و خوشرویی او را فراموش نکرده اند. او به مادر خود بسیار احترام می گذاشت و هرچه را که از راه زحمت و کار به دست می آورد تقدیم ایشان می کرد و خود به خدا بسیار توکل داشت تا آنجا که به قرب او شتافت.

 شهید بزرگوار در خدمت کردن و احسان به فقرا و نیازمندان و صله رحم پیشتاز بود و به گونه ای عمل می کرد که کسی متوجه کمکهای پنهانی او به فقرا نمی شد، پس از شهادتش بود که بعضی از خصوصیات اخلاقی شهید آشکار شد.

شهید دشتبانی علاوه بر کارکردن و تلاش خستگی ناپذیر در زمینه کشاورزی و درس خواندن از ورزش و پرورش جسم نیز غافل نبود . به کشتی عشق می ورزید تا جسم و روح خود را در دو بعد پرورش دهد. او با مجالس عزاداری اباعبدا... (ع) انس فراوان داشت و از عاشقان اهل بیت (ع) بود. رشادت و بی باکی او در جبهه ها مثال زدنی و از جمله افراد شجاع در مواقع خطر کردن به حساب می آمد.

+++++
نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی
نثار ارواح مطهر شهدا صلوات. هدهد

۰ نظر ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۶:۳۵
هیئت خادم الشهدا

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : ولی الله دره پیما

تاریخ تولد : ۱۳۴۵

تاریخ شهادت : ۱۳۶۷ عملیات : فاو

تحصیلات : سیکل

"شهادت " در راه خداوند زندگی افتخار آمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست. حضرت امام خمینی

شهید ولی الله دره پیما بسیار مهربان و عاشق نماز و اهل دین بود. با الهام گرفتن از تعالیم انسان ساز اسلام همیشه توصیه میکرد که به پدر ومادر احترام بگذارید کار کردن جزئی از زندگی او بود و به آن افتخار میکرد. در زمین کشاورزی سختی بسیاری را متحمل میشد تا پدرش کمتر کار کند و آسیب نبیند، با خانواده و مخصوصاً کوچکترها بسیار می جوشید و آنها را دوست می داشت.

با وارد شدن به خدمت سربازی آنچه را که رهبر انقلاب فرموده بود لبیک گفت تا اینکه توسط بمب شیمیایی دشمن بعثی کافر شربت شهادت نوشید و در جوار عزیزان درگاه الهی قرار گرفت . شهید ولی الله در خدمت کردن به مردم و فقرا کوتاهی نمی کرد . هرکجا می توانست مثمر ثمر باشد، پیشتاز بود. در امر خیر و خدمت رسانی به حسینیه و مسجد کوشا بود، بدون اینکه بخواهد تبلیغی کند. طبع مهربان و خوشرویی او باعث شده بود که روابط اجتماعی قوی داشته باشد . همواره اطرافیان و خانواده را به حفظ حجاب دعوت می کرد. از کار کردن خسته نمی شد و آن را نوعی عبادت می دانست مخصوصاً که به فکر معیشت خانواده و کاستن درد و مشکلات پدر بود. شهید ولی الله به ورزش علاقه فراوان داشت و در کنار کار کشاورزی به فوتبال می پرداخت. به شعر و ادبیات توجه می کرد و دفتری تهیه کرده بود تا شعرهای مورد علاقه اش را در آن بنویسد. به نماز اول وقت اهمیت می داد، از مکتب اسلام یاد گرفته بود که صله رحم گرمی بخش ارکان خانواده است و به آن عمل می کرد. شهید عزیز ولی الله دره پیما غیرت و مردانگی را با شهادت خود به معرض نمایش گذاشت تا به همه ما درس رشادت داده باشد تا در هیچ زمانی دفاع از اسلام و ناموس و وطن را فراموش نکینم .

+++++
نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی
نثار ارواح مطهر شهدا صلوات. هدهد

۰ نظر ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۶:۱۸
هیئت خادم الشهدا

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : علی خرم

تاریخ تولد : ۱۳۴۰

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵ عملیات کربلای ۵

تحصیلات : دیپلم ریاضی و فیزیک

واژه شهید یک عنوان افتخار آمیز است. مقام معظم رهبری

شهید علی خرم از خانوادهای مذهبی و عاشق نماز و دعا و ارادتمندان به اهل بیت علیهم السلام بود . او با کارکردن و درس خواندن تواماً توانست در رشته ریاضی و فیزیک دیپلم بگیرد و با تلاش فراوان در کنکور سراسری سال ۶۵ در رشته مهندسی عمران دانشگاه تهران پذیرفته شود . اما روح بلند و ارادت او در پاسداری از دین و اسلام و نظام اسلامی نمی گذاشت تا روی از جبهه های نبرد با دشمنان خدا بر گرداند. شهید علی از سال ۶۱ به جمع بسیجیان پیوست و با اینکه خدمت مقدس سربازی را به اتمام رسانده بود ولی به ما و دیگران درس داد که برای دفاع از اسلام و مقابله با دشمنان دین الهی بهانه جایز نیست، او می توانست بگوید که من به سربازی رفته و مدتها در جبهه ها بوده ام و دیگران بروند اما به همه این بهانه ها پشت پا زد و تا سال ۶۵ در عملیاتهای مختلف شرکت کرد و چندین بار مجروح شد.

او مرد کار و درد بود. برای تأمین معاش خانواده باید تلاش می کرد و از درس خواندن و علم آموزی غافل نبود و در شرایط سختی که برای رفتن به دبیرستان باید از خانواده و دوستان دور می شد تمام مشکلات را به جان خرید تا این پیام کار و تحصیل برای خدا را همواره به گوش ما برساند .

او بسیار مهربان و دلسوز و مردم دوست بود . د ر کمک کردن به دیگران کوتاهی نمی کرد و در حق مجروحین جنگ تحمیلی از هیچ مساعدت و خود گذشتگی دریغ نمی ورزید. به نماز اهمیت فراوانی می داد و در مجالس دعا و عزاداری اهل بیت (ع) شرکت می کرد.

شهید علی خرم سالهای قبل از انقلاب و جنگ تحمیلی خواب دیده بود که در یک کشتی و پرچمی بر روی کشتی در اهتزاز است و روی آن نوشته شده سپاهیان محمد (ص) و امام حسین (ع) سکان دار و نا خدای کشتی است و امام خمینی (ره) که تا آن زمان نامی از او نشنیده بود در کشتی نشسته است . وقتی در سال ۶۵ سپاهیان" محمّد (ص) تشکیل شد و نیروها را با این عنوان به جبهه می بردند شهید بزرگوار نیز با همین نام عازم جبهه می شود. ایشان به دوستان خود گفته بوداین همان سپاه محمدی است که من سالها قبل در خواب دیده ام و با همان سپاهیان محمد (ص) شهید شد

شهید خرم فردی خوش اخلاق کم صحبت و بسیار مهربان و پر تلاش بود .

در انجام فرایض دینی مصداق آیه شریفه «السابقون» و در تحصیل و درس کوشا و هنگام رزم بسیار شجاع و همواره فروتن و بنده ی خوب خدا بود.

+++++++
نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی
نثار ارواح مطهر شهدا صلوات. هدهد

۰ نظر ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۶:۱۵
هیئت خادم الشهدا

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : ذکرالله حیدری

تاریخ تولد ۱۳۴۰

تاریخ شهادت : ۱۳۶۲  مفقودالاثر تاریخ دفن ۱۳۷۳

عملیات : خیبر

تحصیلات : اول دبیرستان

شهید عزیز ذکرا... حیدری به راستی ذکر خدا بود ، و با اقتدا به مولای شهیدان ، حیدری شهید شدT یازده سال پس از شهادت جسد مطهرش در کنار دیگر شهدا آرام گرفت.

شهید بزرگوار در قسمتی از وصیتنامه خود می نویسد « تا پرچم توحید بر سراسر جهان بر افراشته نشود ، این ملت آرام نخواهد گرفت » او و همرزمانش مظهر پیام رسای اسلام، حقانیت دین ، ظلم ستیزی و کفر ستیزی بودند .

شهید حیدری تربیت یافته خانواده ای زحمتکش ، آشنا با درد و رنج ، امّا شاکر خدا ، مذهبی ، عاشق نماز و مسجد، پاسدار دین و ولایت و گوش به فرمان رهبر کبیر انقلاب بود. او برای کمک به خانواده و تقسیم سختی های پدر، سال اول دبیرستان درس را رها کرد و به یاری او در تأمین هزینه زندگی شتافت برای مادر احترام زیادی قایل بود و حاضر نمی شد لحظه ای ناراحتی پدر و مادر خود را ببیند. از عاشقان مجالس مذهبی و مسجد به شمار میرفت . شیفتگی و عشق او به آقا اباعبدا... (ع) و مراسم عاشورا زبانزد تمام کسانی است که او را می شناسند

شهید والامقام معتقد بود وقتی ما ائمه اطهار (ع) را داریم دیگر نباید غمی داشته باشیم.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۹ جهت انجام خدمت مقدس سربازی وارد ارتش شد. دو سال خدمت را با افتخار و علاقه پشت سر گذاشت و از خود فداکاریهای فراوان نشان داد ولی جنگ تحمیلی و فرمان حضرت امام (ره) در دفاع از میهن اسلامی و عشق و دلبستگی شهید به اسلام و دین و روحیه کفر ستیزی او بار دیگر ایشان را راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل کرد.

پشتکار، دلاوری، تعهد و ایمان شهید حیدری باعث شد که خیلی زود جذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شود و با عنوان نیروی رسمی سپاه به خدمت خود ادامه دهد. پس از این توفیق بزرگ، توفیقی الهی نصیبش شد و در عملیات خیبر در سال ۱۳۶۲ شرکت کرد. در این عملیات شهید حیدری به معشوق خود که همان لقاء الله بود پیوست .

از نکات بارز زندگی شهید ذکر الله حیدری می توان به این نکته اشاره کرد که از ازدواجش چند ماهی بیشتر نمی گذشت و راهی جبهه های نبرد شد.

شور و شوق وصف ناشدنی شهدا به گونه ای بود که فقط به تکلیف عمل کنند نه اینکه تابع شرایط زندگی و همسر و فرزند باشند و شهید عزیز حیدری از این قاعده مستثنی نبود.

پدر بزرگوارش هنگام شنیدن خبر شهادت فرزند برومندش فقط دستانش را به درگاه الهی بلند می کند و شکر میگوید.

مهربانی، خوش اخلاقی، رعایت ادب و احترام به بزرگان و پدر و مادر، لطف و مرحمت به کودکان از خصوصیات اخلاقی این شهید عزیز بود. نماز اول وقت را بهترین راه مبارزه با شیطان و وسوسه های او می دانست، دنیا و ابعادش در چشم او بسیار کوچک جلوه می کرد، دل به امور دنیوی نبسته بود، عشق به امام خمینی (ره) وجودش را گرفته و در اطاعت از فرمان رهبر خود می کوشید. او همواره از خداوند درخواست می کرد که در لشکر خمینی (ره) که لشکر مخلص خداست باقی بماند و با دشمنان اسلام مبارزه کند و شربت شهادت را بنوشد.

پدر بزرگوارش می گوید: در آخرین دیدار که به جبهه می رفت، گفت: پدر جان، مرا حلال کن و در عزایم صبور باش و هرگاه دلت تنگ شد برای آقا علی اکبر امام حسین (ع) اشک بریز و به مادرم احترام بگذار تا ناراحت نباشد و دعا کن به جمع شهدا بپیوندم .

+++++
نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی
نثار ارواح مطهر شهدا صلوات. هدهد

۰ نظر ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۶:۰۳
هیئت خادم الشهدا

شهید عزیز و فداکار
نام و نام خانوادگی : محمد قاسم تقی زاده
تاریخ تولد : ۱۳۴۵
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵ عملیات : کربلای ۴
تحصیلات : دیپلم
شهدای ما همچون ستارگانی در تاریخ ما می درخشند. مقام معظم رهبری
شهید محمد قاسم تقی زاده اهل مسجد و نماز و از اعضای فعّال بسیج بود. جدیت او در کار بندگی اش را دو چندان کرده بود، به درس و تحصیل علاقه داشت و ضمن کارکردن و یاری و همراهی با خانواده از درس خواندن غافل نبود . بسیار صمیمی و خونگرم با دوستان بر خورد می کرد، با اینکه دوره نوجوانی را سپری می کرد اما به زودی مرد رزم و جنگ شد و به دعوت امام خمینی (ره) در جبهه های حق علیه باطل لبیک گفت.
شهید محمد قاسم در قسمتی از وصیت نامه خود چنین می نویسد: «همیشه و در همه حال رهرو راه شهیدان باشید، همواره رهرو راه رهبر عزیز باشید . ای برادران عزیز از شما میخواهم که جای خالی مرا پر کنید و درستان را خوب بخوانید که این درس خواندن شما خود تیری است که بر چشم دشمنان اسلام فرو می رود و سنگرتان را حفظ کنید که سنگر شما از جبهه جنگ مهمتر است.

با اینکه ایشان به درس خواندن اهمیت می داد اما در اطاعت از رهبری، فرمان امام (ره) را برای حضور در جبهه ها با جان و دل پذیرفت و مدت دو مملکت سال به طور متناوب در کنار رزمندگان اسلام به دفاع از دین و اسلامی پرداخت تا در سن بیست سالگی به فیض شهادت نایل گردید .

از توصیه ها و اخلاقیات آن عزیز بزرگوار این است که به جبهه ها پشت نکنید که موجب خواری و بدبختی است.

 سعی کنید در مجالسی که غیبت و تهمت و دروغ در آنها رواج دارد شرکت نکنید.

او با خانواده مهربان و بسیار خوشرو بود. به قرآن عشق می ورزید و علاقه فراوانی به تلاوت قرآن داشت.

 زیاده گویی و پر حرفی را نمی پسندید و خود عامل به آن بود. از محرمات دوری و به واجبات می پرداخت و دوستان را توصیه به این امر می کرد ، او در کنار پدر و در زمین کشاورزی به کار مشغول می شد تا از این طریق زحمات خانواده را جبران کند از کمک کردن به فقرا کوتاهی نمی کرد و از اسراف کردن دوری می جست...
+++++
نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی
نثار ارواح مطهر شهدا صلوات. هدهد

۰ نظر ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۴:۵۴
هیئت خادم الشهدا

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : محمد حسین شکرالهی

تاریخ تولد ۱۳۴۸

تاریخ شهادت : ۱۳۶۴ عملیات والفجر هشت

تحصیلات : اول دبیرستان

شهید بزرگوار محمد حسین شکر الهی، زمان شهادت ۱۶ سال بیشتر نداشت اما به درجه ای از عرفان و ایمان رسید که لایق شهادت شد و نام نیک و زیبایش برای همیشه جاودانه و در جوار نام آقا ابا عبدالله(ع) قرار گرفت. جبهه از نوجوانی مانند شهید عزیز شکر الهی به خود می بالید، رزمندگان که با درس گرفتن از سرور شهیدان کربلا عشق و محبت و فداکاری و عزّت و شرف را آموختند سن کم، جثه کوچک، دوره نوجوانی، هرگز آنها را از یاد خدا غافل نکرد، دل به خدا بستند و عشق واقعی را در رسیدن به معشوق که همان لقاء الله بود می دیدند. آنها درسی آموختند و اثری از خود بجا گذاشتند که علما و بزرگان با چندین سال کلاس و نماز شب و دعا و تزکیه نفس به آن نخواهند رسید. افسوس بر ما که غرق دنیا شده ایم و از این آیات الهی و نشانه های زنده خدا فاصله گرفته ایم. قدر این نعمات گرانقدر را نمی دانیم و خود را به بی تفاوتی و بی دردی زده ایم. فردا چه پاسخی خواهیم داشت؟ باید به خدا پناه برد که از غفلت در آئیم و بار دیگر این توفیق

نصیبمان شود. کمی به شخصیت ، اخلاق ، نماز ، دعا ، حرمت و عزّت بزرگی این شهدا فکر کنیم و هدف آنها را بشناسیم و ببینیم که دنیا نزد این عزیزان چقدر کوچک جلوه کرد و آنها چقدر بزرگ بودند و چون این شدند به آنجا رسیدند که نهایت هدف است و دسترسی به آن از سعادت و فلاح سخن می گوید همانطور که شهید محمد حسین در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد: هدف باید الهی، باشد به سوی الله باشد هدفی که لقاء الله است آخر این هدف شود...

به راستی در کدام کلاس درس و در کدام مدرسه و در نزد کلام عالم دینی و مادی و در جوار چه عارفی و در چه مدت و زمانی باید تلاش کرد تا به این درجه از شناخت و معرفت رسید؟ این عزیزان چقدر بزرگ بودند و چقدر با ایمان که هستی و نوجوانی و آرزوهای دور و دراز بی ارزش دنیوی را زیر پا گذاشته و فقط سعی کردند به تکلیف خود عمل کنند که حد و مرز و سن و پدر و مادر و ... نمیشناسد . درود خدا بر این عزیزان شهید و سایر همرزمانشان که مردانه در مقابل ظلم و کفر و ستم ایستادند و برای ثبات و پایداری آن حاضر شدند جان خود را تقدیم بارگاه الهی کنند . شهید محمد حسین برای سومین بار بود که به جبهه اعزام میشد . گردان خط شکن امام مهدی (عج) را انتخاب کرد و به اندازه ای در معنویات غرق شده بود که از آغاز تا پایان نماز اشک می ریخت ، دوستانش می گفتند:  حسین شهید می شود. او را اسطوره  تقوا می نامیدند. چند روز به عملیات والفجر ۸ مانده بود تمام وقت مشغول زمزمه دعا بود، خود را برای شهادت آماده می کرد، دنیا برایش بی ارزش شده بود، عشق دیدار خدا وجودش را فرا گرفته و لبریز از شور حسینی مشتاقانه به لقایش فکر میکرد .

شب عملیات شهید محمد حسین شکرالهی در دومین قایق از گروهان ۲عرض اروند رود را طی کرد و دلاورانه به خط دشمن زد و در حین عملیات والفجر در منطقه فاو به آرزوی دیرینه اش در آن سن کم نایل آمد. احترام به پدر و مادر از خلقیات نیکوی شهید شکر الهی به حساب می آمد . عبادت وجود او را پر کرده بود . نماز اول وقت را با چیز دیگری عوض نمیکرد به وطن اسلامی عشق می ورزید. نماز شب ، بهترین حالات عارفانه او برای راز و نیاز کردن با خدای بزرگ بود. کار کردن در زمین کشاورزی را با دهان روزه و در گرمای تابستان تسلیم کردن نفس امّا ره میدانست و به خاک مالیدن پوزه شیطان..

سفارش می کرد نسبت به هم خوب و مهربان باشید و به یکدیگر احترام بگذارید...

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

++++++

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۴:۱۲
هیئت خادم الشهدا

شهید عزیز و فداکار
نام و نام خانوادگی : علیرضا تقی زاده
تاریخ تولد : ۱۳۳۹
تاریخ شهادت : ۱۳۶۲ عملیات : خیبر
تحصیلات : دیپلم
یاد شهدا ، یاد بود ارزشهای انسانی است و گرامیداشت آنان تجلیل از برترین خصال بشری است.
مقام معظم رهبری
شهید علیرضا تقی زاده در سال ۱۳۳۹ در سیوند متولّد شد . خانواده ی او با کشاورزی امرار معاش می کردند. دین و دینداری و رعایت فرامین و حدود
الهی و بر پایی نماز و سایر امور مذهبی از شاخصه های این خانواده است.
شهید علیرضا از دوران کودکی به نماز و مسجد علاقه فراوان داشت. دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان منوچهری سیوند پشت گذاشت. ادامه ی تحصیل او در دوره ی راهنمایی سیوند همراه با کار و تلاش در کنار خانواده ادامه پذیرفت برای تحصیل در دوره ی دبیرستان رهسپار مرودشت شد و این دوران همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن آغاز جنگ تحمیلی و دفاع مقدس بود .
شهید علیرضا چندین بار داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل شتافت اما از درس خواندن غافل نبود . پس از گرفتن دیپلم علیرغم ناراحتی از ناحیه زانو که حتی میتوانست معافیت از سربازی بگیرد به جمع پاسداران انقلاب اسلامی با عنوان دوران خدمت سربازی پیوست .
او همراه تیپ المهدی و در گردان فجر در زمره ی خط شکنان درآمد . با اینکه چندین بار مجروح شد اما کمتر کسی موضوع را می دانست چرا که معتقد بود برای خداست و نیاز به تبلیغات ندارد.
شهید علیرضا از عاشقان اهل بیت (ع) بود و به آقا امام رضا (ع) علاقه ی فراوان داشت . او به ولایت عشق می ورزید و گوش به فرمان حضرت امام خمینی ره بود . کسانی را که با انقلاب و امام (ره) دشمنی می کردند به راه راست هدایت می کرد، برای پدر و مادر و برادران و خواهران خود احترام خاصی قائل بود. مسجد را مکان مقدسی می دانست که دوستان و برادران را برای رفتن به آنجا تشویق
می کرد و به برپایی نماز جماعت دعوت می نمود . او اهل کار بود و هیچ گاه پدر عزیزش را در انجام کارها، تنها نمی گذاشت با اینکه برای ادامه تحصیل
می باید دور از خانواده زندگی می کرد ولی در روزهای تعطیل به کار می پرداخت تا پدر و مادر او برای تهیه پول و مخارج زندگی اش به زحمت نیفتند . به خواهران و خانوداه و اطرافیان سفارش می کرد که حجاب اسلامی را رعایت کنند و از فعلان جلسات دعا و مراسم مذهبی بود . اخلاق نیک و روابط اجتماعی و انسانی او با دیگران زبانزد همگی است . خداوند روحش را شاد کند و در جوار آقا علی اکبر امام حسین (ع) قرار گیرد.
نثار ارواح مطهر شهدا صلوات. هدهد
نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی

۰ نظر ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۳:۰۹
هیئت خادم الشهدا

 

نام و نام خانوادگی حجت اله شکراللهی

تاریخ تولد ۱۳۴۳

تاریخ شهادت: ۱۳۶۶                                    

عملیات کربلای ۸

تحصیلات سیکل

شهید حجت اله شکراللهی از دلدادگان امامت و ولایت و دلبستگان به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر آن امام خمینی بود. او نیز مانند سایر شهدای گرانقدر در خانواده ای مذهبی و زحمت کش پا به عرصه حیات گذاشت. کار و تلاش و در کنار آن به درس و مدرسه توجه خاصی داشت با مشکلات عدیده زندگی دست و پنجه نرم کردن از خصوصیات بارز این شهید عزیز است. از کار کردن در شرایط سخت هراسی نداشت و جوهره وجودش مملو از خدمت به همنوعان و همشهریان بود.

عشق و علاقه او به شهدا و رزمندگان باعث شد که مدت ۴۰ ماه به طور داوطلبانه و بسیجی در جبهه های حق علیه باطل خدمت کند. او برای کسب مقام و عناوین دنیوی تلاش نمی کرد که به بیانی دنیا را سه طلاقه کرده بود حضور در جبهه و دفاع از اسلام را وظیفه خود می دانست و برای این هدف مهم خانه و همسر و فرزند مانع حضورش در جبهه ها نشدند. با تمام وجود به پاسداری از نظام اسلامی و وطن عزیز و  ناموس مملکت افتخار میکرد. نهایتاً در عملیات کربلای ۸ و در بهار سال ۱۳۶۶ همراه با آغاز طراوت بهار و روئیدن، گلها همچون گلی زیبا پرپر شد و به خدا پیوست...

برای درک عظمت روح و بزرگواری این شهید فرازی از وصیت نامه اش را در اینجا ذکر می کنیم با امید به اینکه با مطالعه عمیق و دقیق آن از رهروان شهدا باشیم و عاملی باشد که هرچه بیشتر فکر کنیم و ببینیم چه وظیفه سنگینی بعد از شهدای گرانقدر بر دوش تک تک ما سنگینی می کند:

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله و اشهد ان امیرالمؤمنین على ولى الله... با درود فراوان خدمت آقا امام زمان (عج) و نائب بزرگوارش امام خمینی (ره) امید محرومان جهان و با سلام به خانواده های عزیز و گرامی شهدا، مفقودین، اسرا، جانبازان و مجروحین.

حمد و سپاس خدای را که لطف و توفیق به این حقیر فرمود که چند کلمه ای به عنوان وصیت به دوستان و خانواده و ماندگان در حیات سفارش کنم. این را بدانید که مسئولیتی بزرگ بر دوش شما است و آن حراست و پاسداری از انقلاب و اسلام عزیز و خون دهها هزار شهیدی است که به ندای امام خود لبیک گفته و خون خود را نثار اسلام کردند. ای امت حزب الله قدر زیستن در پرتو جمهوری اسلامی و قدر امام بزرگوارمان را بدانید و ارزش این نعمت بزرگ الهی را دریابید و این هدیه الهی را تنها نگذارید، پشت سر امام باشید به حرفهایش گوش فرا دهید و عمل کنید. برادران عزیز جبهه جبهه ی حق

است جبهه ها را خالی نگذارید، شهدا منتظر و چشم به راهند تا پیروزی را به دست ما ببینند، مبادا اسلحه به زمین افتاده ی آنها را نظاره گر باشیم وبی تفاوت بنشینیم...

امید است با مطالعه دوباره سطر سطر وصیت نامه شهدای معزز و عمل به توصیه آنها حداقل قدم کوچکی را که وظیفه ما است در جهت ادامه راه سراسر نور آنها برداریم و لحظه ای به خود بیندیشیم که کیستیم و وظیفه بندگی ما کدام است؟ روح پرفتوح تمامی شهدای اسلام غرق نور و رحمت

الهی باد.

++++++

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس  بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادق

۰ نظر ۱۲ دی ۰۲ ، ۰۲:۳۴
هیئت خادم الشهدا

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی: محمد رضا دهقانپور

تاریخ تولد :

تاریخ شهادت :

عملیات : در حین مأموریت

تحصیلات : سیکل                                                                                      

شهید محمد رضا دهقانپور از رزمندگان غیور ارتش جمهوری اسلامی بود که از آغاز جنگ تحمیلی همراه با تیپ ۳۷ زرهی شیراز در جبهه های نبرد مشغول انجام وظیفه گردید. جنگ و بُعد معنوی آن و حضور رزمندگان در کنار یکدیگر برادران بسیجی و سپاه و ارتشی را به یک نیروی واحد تبدیل کرده بود و شهید محمد رضا به خاطر مأموریتهایی که داشت با عزیزان بسیجی و سپاهی ارتباط بر قرار می کرد و وقتی از او می پرسیدی که چه چیزی شما را به حضور در کنار بسیجیان خوشحال می کند از اخلاص و جوانمردی و شجاعت آنها یاد می کرد و روحیه ایثارگری و الهی آنها را می ستود .

او به فراگیری قرآن و خواندن نماز عشق می ورزید. همیشه سعی داشت با خوشرویی و خنده، دیگران را شاد کند، هر مأموریتی که می پذیرفت تلاش میکرد آن را به نحو احسن انجام دهد با همشهریان و

٥٥

دوستان بسیار مهربان بود و برای حل مشکل آنها هرچه را در توان داشت

تقدیم می کرد . به ورزش علاقه نشان می داد و مخصوصاً فوتبال را خوب

بازی می کرد. شهید دهقانپور همواره سعی می کرد تا بتواند در هر فرصتی دین خود را به انقلاب اسلامی و شهدای گرانقدر ادا کند.

این شهید بزرگوار در مأموریتی که به عهده داشت دچار سانحه گردید و به لقاء الله پیوست.

همرزمان او خوبیها و برخوردهای سراپا شاد او را فراموش نمی کنند و همیشه از زرنگی و مردانگی و جدیت او در کار به نیکی یاد کنند. فرماندهان نظامی اش در خاطرات خود از شجاعت شهید دهقانپور خود بسیار می گویند که چگونه در اوایل جنگ تحمیلی که دشمن بعثی به کشورمان حمله کرده بود رشادتها از خود نشان داده است. با اینکه سالها در ارتش خدمت می کرد در طول جنگ حاضر نشد در شهر بماند و دوست داشت در کنار رزمندگان ازدین و وطن اسلامی دفاع کند و در این مسیر و با هدفی الهی شهید شد.

+++++++
نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی
نثار ارواح مطهر شهدا صلوات. هدهد

۰ نظر ۱۱ دی ۰۲ ، ۲۱:۱۷
هیئت خادم الشهدا

هید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : پرویز رشیدی

تاریخ تولد : ۱۳۴۳

تاریخ شهادت : ۱۳۶۴

عملیات : درگیری با ضد انقلاب و منافقین در مریوان

تحصیلات : سیکل

شهید عزیز پرویز رشیدی مانند دیگر همرزمان شهیدش در اوج جوانی، با روحی ملکوتی و عشق به خدا به لقاء ا... پیوست. او که در یک خانواده مذهبی و با امکانات مادی ناچیز دیده به جهان گشوده بود، در سن پنج سالگی پدر را از دست داد. این در حالی بود که سایه پدر می توانست مشکلات روحی و عاطفی خانواده را التیام بخشد اما مشیت الهی چنین شد که همراه با بقیه برادران و خواهران با تلاش و امید به خدا در مقابل مشکلات بایستد و تلاش کنند. مادر عزیز و بزرگوارش با همتی بلند در تربیت و بزرگ کردن بچه ها از هیچ کوششی دریغ نکرد. شهید پرویز در کنار برادر بزرگ خود ضمن درس خواندن، کار مضاعف میکردند تا بتوانند ۵ خواهر بزرگتر خود و مادر عزیزشان را خوشحال کنند و در غم و هجران پدر نگران نباشند.

شهید رشیدی بعد از گذراندن سختیهای زیاد در سن ۱۸ سالگی به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از پانزده ماه خدمت در راه خدا و مملکت و دفاع از شرف میهن و امّت اسلامی به درجه رفیع شهادت نایل شد.

شهید پرویز، بسیار مهربان و در حق خانواده و خواهران خود مهربان و متواضع بود. به نماز و حجاب اهمیت فراوان می داد و اعضای خانواده را به این دو نیکی امر میکرد. همیشه خدا را شکر گذار بود و به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر آن عشق می ورزید. او در تمامی نامه های ارسالی از منطقه کردستان به خانواده محترمش دو مورد را تأکید داشت : ۱- امام را دعا کنید

۲از انقلاب پاسداری کنید که ما هرچه داریم از این انقلاب اسلامی است.

خواهر کوچک شهید عزیز پرویز می گوید: وقتی می خواست به کردستان برود به ما چند سفارش کرد. برادر عزیزم گفت : به مادر احترام زیادی بگذارید، حجابتان را رعایت کنید و .... امروز افتخار می کنم که با رعایت سفارش او در زندگی موفق بوده ایم. احساس می کنیم که روح مطهر او از ما راضی است و خداوند بزرگ هم از او راضی باشد. انشاء الله تا توان داریم و تا پایان عمر راه مقدس او را ادامه خواهیم داد. روح عزیز شهید شاد، راه بزرگ و مقدسشان پر رهرو باد

+++++

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی
نثار ارواح مطهر شهدا صلوات. هدهد

۰ نظر ۱۱ دی ۰۲ ، ۲۱:۱۶
هیئت خادم الشهدا

بسم رب الشهداء والصدیقین

شهیدعلی کوهی نژاد

فرزند شعبانعلی

ولادت : ۱۳3۴/۷/۱۲

شهادت :  18/10/1357

قـطعـه ۲۱ - ردیـف ۷ - شـماره ۳۶

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید علی کوهی نژاد در سال 1334 در خانواده ای متدین در شهر ری دیده به جهان گشود . پدرش راننده شرکت سیمان تهران بود . شهید کوهی نژاد چهار برادر و یک خواهر داشتند .

ایشان فعالیت انقلابی و ضد رژیم شاه را از سال اول دبیرستان آغاز کرد و صحبتهایش را تنها با خواهرش درمیان می گذاشت . روزها اعلامیه ها را در داخل جورابش پنهان می کرد و شب هنگام آنها را توزیع می کرد و بارها مورد تعقیب نیروهای گشتی قرار گرفت .

شهید کوهی نژاد علاقه زیادی به ورزش والیبال داشته و فعالیتش را بصورت تیم رسمی ادامه داد تا جائیکه در یک مسابقه موفق به دریافت یک کاپ و هدیه ای معادل پانصد تومان شد . ایشان در سال 1356 در هنرستان شهید گلشنی حاضر موفق به اخذ دیپلم صنایع فلزی شدند و بعد از آن در کنکور سراسری شرکت کرده و در دانشگاه ملی شیراز در همان رشته موفق شدند اما چون به شروع انقلاب و انقلاب فرهنگی برخوردکرد در نتیجه دانشگاهها به تعطیلی کشیده شد .

شهید کوهی نژاد همچنان بر علیه رژیم شاه فعالیت می کردند و سرانجام در خیابان حرم زمانیکه از بازار بیرون می آمدند مامورها او را تعقیب می کنند و ایشان وارد کوچه مزداویج می شوند و به یک ساختمان نیمه کاره رفته و بالای پشت بام می روند و ازآنجا به کسانی که مورد هجوم ماموران قرار گرفته اند فریاد می زنند که بالای پشت بام آن ساختمان نیمه کاره بروند و ناگهان ماموران متوجه می شوند و از پائین او را مورد هدف قرار می دهند و به او شلیک می کنند بطوریکه تیر از قسمت سینه رد شده و ایشان به فیض شهادت نائل می گردند و به بیمارستان فیروزآبادی منتقل می شوند و در هجدهم دی ماه 1357 سرانجام با حضور گسترده مردم پیکر شهید در قطعه بیست و یک به خاک سپرده شد.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران

دستخط های به یادگار مانده «شهید علی کوهی نژاد»

اکنون سخن من با شما دوستان دانش آموز و دانشجویان عزیز است، تمام چشم امید ملت فقیر به شما فرزندان لایق دوخته شده است. که رجال و مردان آتیه کشور خواهید بود...

شهید علی کوهی نژاد؛ در سال 1356 در هنرستان شهید گلشنی حاضر موفق به اخذ دیپلم صنایع فلزی شدند و بعد از آن در کنکور سراسری شرکت کرده و در دانشگاه ملی شیراز در همان رشته موفق شدند اما چون به شروع انقلاب و انقلاب فرهنگی برخوردکرد در نتیجه دانشگاهها به تعطیلی کشیده شد .

۰ نظر ۱۱ دی ۰۲ ، ۰۰:۴۴
هیئت خادم الشهدا

 شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : بهمن روستا پور

تاریخ تولد: ۱۳۴۵

تاریخ شهادت : ۱۳۶۱

عملیات : محرم

تحصیلات: سوم راهنمایی

شهید بهمن روستا پور با اینکه زمان شهادت ۱۶ سال بیشتر نداشت اما در

شجاعت و بی باکی مثال زدنی بود. از خصوصیات بارز او خوش خلقی و

مهربانی، بسیار خداترس و اهل نماز اول وقت بود. علاقه ی زیادی به حضرت امام (ره) داشت، در کوچکی والدینش او را به نام «ابودجانه» صدا می زدند . چرا که خصوصیاتی همچون ابودجانه سردار رشید اسلام در زمان حضرت محمد(ص) داشت که در جنگ احد از دلاور مردان اسلام بود و بیش از ۸۰ ضربه شمشیر را متحمل و آنگاه شهید شد به طوری که بدنش قابل شناسائی نبود و بعد خواهرش او را با علامتی که در گوشش داشت شناسائی کرد. شهید بهمن در عملیات محرم در بالای تپه ۱۷۵ منطقه ی شرهانی دو پای خود را از دست داد و هم بر اثر ترکشی که به شکمش خورده بود بدن مبارکش متلاشی شد و از علامتی که در گوشش داشت او را شناسایی کردند و یاد آور خاطره ابودجانه شد و بی سبب نبود که او را در کوچکی ابودجانه صدا میزدند.

شهید بهمن عزیز بسیار با هوش بود و تا زمان شهادت تحصیلات دوره راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. سن کم او باعث نشد از انجام مسئولیت و دفاع از اسلام در برابر دشمن کوتاهی کند لذا به خیل رزمندگان اسلام پیوست و با تمام وجود جنگید. او رهگشای برادر عزیزش شهید شاهین روستا پور شد تا او نیز به جمع شهدا بپیوند و خانوده محترم روستا پور باعث افتخار و سربلندی کشور اسلامی شوندو دو شهید عزیز و گرانقدر را تقدیم اسلام کنند. آنها شهید شدند تا عزّت و سعادت ما باقی بماند و انشاء الله ادامه دهندگان ره آن عزیزان باشیم.

===============

به نام خداوند جان آفرین

حکیم سخن در زبان آفرین

 

شهید عزیز و فداکار

نام و نام خانوادگی : شاهین روستاپور

تاریخ تولد: ۱۳۴۷

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵

عملیات کربلای ۵

تحصیلات : سیکل

شهید عزیز شاهین روستاپور وقتی برادر رشیدش شهید بهمن روستاپور به شهادت رسید ۱۴ سال بیشتر نداشت، او مصمم بود که راه آن شهید بزرگوار را ادامه بدهد، بسیار مؤمن و در انجام دادن کار پر تلاش بود. علاقه ی فراوان به نماز و روزه و حضور در مسجد از صفات وجود شهیدش به حساب می آمد. با اقوام و دوستان مهربانی می کرد و به پدر و مادر

خود بسیار احترام میگذاشت، علاقه فراوانی به حضرت امام (ره) داشت و از اعضای فعّال بسیج بود

در عملیات کربلای ۴ تا نزدیک بصره پیش رفت و همرزمان او رشادت این نوجوان عزیز را از یاد نمی برند. وقتی در آبادان مجروح شد و ترکشی به سرش اصابت کرد او را به بیمارستان مشهد اعزام کرده بودند مسئولان بیمارستان هرچه از او می خواهند که خبر سلامتی خود را به خانواده اطلاع ،دهد شهید بزرگوار شاهین می گوید وضعیت اقتصادی پدرم خوب نیست و از طرفی نمی خواهم آنها را ناراحت کنم انشاء الله وقتی بهتر شدم خودم به شیراز می روم و خانواده ام را ملاقات می کنم.

شهید شاهین آنقدر بزرگوار بود که در اوج ناراحتی و درد حاضر نشد پدر و مادر و خانواده اش برای عیادت او به زحمت بیفتند، پس از بهبودی نسبی به شیراز برگشت او به منزل می رود مادر و اعضای خانواده به شدت متأثر می شوند و گریه میکنند چرا که متوجه می شوند، ترکش صدامیان کافر به سر او خورده طوریکه گوش او را از بین برده و برای مداوای مجدد باید به بیمارستان برود.

عشق به خدا و پاسداری از دین و عزّت و مملکت و ناموس، لحظه ای او را آرام نمی گذاشت و باعث شد پس از بهبودی نسبی دوباره به جبهه بر گردد.

شهید روستا پور بعد از رشادت فراوان در کربلای پنج به لقاء الله رسید و در جوار برادر شهیدش در محضر خدا حضور یافت و افتخاری دیگر برای خانواده و ملت اسلامی گردید .

فراموش نکنیم برای تصوّر بزرگی کار آنها، صبر و استقامت پدر و مادر، سن نوجوانی و عشق آنها را برای یک لحظه باز از ذهن خود بگذرانیم و قدر و منزلت آنها را بدانیم و از خدای بزرگ بخواهیم که توفیق عنایت کند تا راهشان را ادامه دهیم.

+++++

نیاز به عکس و اطلاعات بیشتری از این شهید بزرگوار داریم. لطفاً تماس بگیرید ۰۹۱۷۶۱۱۲۲۵۳ صادقی
نثار ارواح مطهر شهدا صلوات

۰ نظر ۱۱ دی ۰۲ ، ۰۰:۰۲
هیئت خادم الشهدا